زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۴۰ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح

 

 

امشب علی ولیمه به خلق جهان دهد 
امشب زمین فروغ به هفت آسمان دهد 
امشب خدا تجلی خود را نشان دهد 
با خط نور ، بر همه خط امان دهد 
میلاد شیر دخت علی ، شیر داور است 
سر تا قدم حقیقت زهرای اطهر است 

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۲۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح

 

 

امشب از برج ولایت اختر آمد اختر آمد

بحر مواج شرف را گوهر آمد گوهر آمد

کوثر ختم رسل را کوثر آمد کوثر آمد

شیر حق یعنی علی را دختر آمد دختر آمد

بانگ یا رب یا رب آمد ، برج دین را کوکب آمد

عشق در تاب و تب آمد ، زینب آمد زینب آمد

کرده روشن چشم زهرا و امیرالمؤمنین را

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۹
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح

 

 

باز به بیت مصطفی بتول دیگر آمده

رسول را سول را ، دوباره کوثر آمده

بتول را بتول را ، یگانه دختر آمده

حسین را حسین را ، خجسته خواهر آمده

رضا و حلم و صبر را ، بزرگ مادر آمده

شهید را شهید را ، پیام آور آمده

ائمه را  ائمه را ، چراغ انجم است این

دختر اول علی ، بتول دوم است این

 


ادامه ی این شعر (شعر به صورت کامل)  در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  مدح / مناجات

 

 

گفتم از کوه بگویم ، قدمم می لرزد

از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد

هیبت نام تو یک عمر تکانم داده است

رسم مردانگی ات راه نشانم داده است

پی نبردیم به یکتایی نامت زینب

کار ما نیست شناسایی نامت زینب

من در ادراک شکوه تو سرم می سوزد

جبرئیلم ، همه ی بال و پرم می سوزد

من در اعماق خیالم ... چه بگویم از تو

من در این مرحله لالم ، چه بگویم از تو

چه بگویم ؟ به خدا از تو سرودن سخت است

هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است

چه بگویم که خداوند روایت گر توست

تار و پود همه افلاک ، نخ معجر توست

روبروی تو که قرآن خدا وا می شد

لب آیات به تفسیر شما وا می شد

آمدی تا که فقط زینت مولا باشی

تا پس از فاطمه ، صدیقه ی صغری باشی

آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند

تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند

چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد

باز تکرار همان سوره ی  « اعطینا »  شد

عشق عالم به تو از بوسه مکرر می گفت

به گمانم به تو آرام پیمبر می گفت :

بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود

جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود

 

حمیدرضا برقعی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۰۸:۰۹
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مناجات

 

 

دل را به پاس عشق تو میل خُم است و بس

جان در ره دمشق تو سر در گم است و بس

زان دم که از بهشت تو تبعید می شدیم

تا حال ننگ ما طلب گندم است و بس

ای نور مهر و ماه طفیل نگاه تو

تنها نه مست جلوه ی تو انجم است و بس

تو چارده جمال و جلال محمّدی

کی گفته محو تو قمر سوم است و بس

عالم تمام مست ولای تو زینب اند

این میکده نمونه ای از مردم است و بس

ای صاحب مقام ولایت خوش آمدی

ای رهبر طریق هدایت خوش آمدی

 

ای نفس ناطقه گره ام وا نمی شود

وصف تو ای عقیله مهیّا نمی شود

گل ها اگر کتاب و گیاهان قلم شوند

هرگز مقام قرب تو انشا نمی شود

ای عاقله ، محدّثه ، عُلیا مخدره !

مُلک و ملک ز مدح تو ارضا نمی شود

قلب سلیمه ، نفس زکیّه ، مجلله !

قدّیس تر ز نفس تو پیدا نمی شود

خالص ترین عیار محبّت به قلب توست

بی مُهر عاطفه دلی امضا نمی شود

ای ثروت همیشگی و ناتمام عشق

تا روز حشر بر دل پاکت سلام عشق

 

 

محمود ژولیده

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۲۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد

در خانه ی خورشید هدایت قمر آمد

از دامن صدیقه بتول دگر آمد

آیینه ی پیغمبر و مام و پدر آمد

محبوبه ی حق روح عبادات خوش آمد

ناموس خدا عمه ی سادات خوش آمد

 


متن کامل این شعر  در   ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۰
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار / مناجات

 

 

خورشید پشت ابر ، نشانی به ما بده

ای ماه ، مژده ی رمضانی به ما بده

 

مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

 

بی کس تر از همیشه رساندیم خویش را

آواره ایم ، جا و مکانی به ما بده

 

از بس که در پی همه غیر از تو بوده ایم

از پا نشسته ایم ، توانی به ما بده

 

از سفره ای که وقت سحر پهن می کنی

مانده غذا و خورده ی نانی به ما بده

 

با روضه ی حسین نفس تازه می کنیم

روضه بخوان دوباره و جانی به ما بده

 

 

محمد بیابانی

 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح / ذکر مصیبت

 

 

امشب دلم به تاب و سرم گرم از تب است
امشب که از نسیم حضوری لبالب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور و شگفتی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است

امشب شب ملیکه دادار زینب است

 

این جلوه جلوه‌های شبی بی کرانه است
این جذبه جذبه ی حرمی بی نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعله ی نگهی عاشقانه است
از هر لبی که می شنوی این ترانه است

عالم محیط و نقطه ی پرگار زینب است

 


متن کامل این شعر در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۰۲
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

کوری چشم دشمن آل پیمبری

نسلش ادامه یافته از فیض دختری

نسلی که بهتر است بگویند شاعران

مِن بعد از این قبیله سادات مادری

موضوع بعد روحی این خانواده است

دیگر چه فرق میکند ابعاد پیکری

یک وقت جلوه می کند از باطنی زنی

یک وقت ابوالعجایبی از جنس حیدری

تا گوش جان به عزت این قوم بسپریم

باید برای روح الامین ساخت منبری

شبنم کجا و ظرفیت درک آفتاب

دریا کجا و کاسه وارونه ی حباب

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۵
AHR

 

حضرت زینب (س)   _  ولادت

 

 

امشب صفا دارد صفای دیگری را

مروه منا حال و هوای دیگری را

از سوی شرق و غرب یثرب می شنیده

گوش فلک لبخند های دیگری را

وقت سحر در قاب چشمانش ببیند

شهر نبی خیرالنسای دیگری را

خورشید دیگر سر زده یا این که جبریل

نازل نموده والضحای دیگری را

تاریخ عشق از نو شروع شد ، ای قلم ها !

از سر بگیرید ابتدای دیگری را

در باز مانده مثل این که می پذیرند

افتاده از پا و گدای دیگری را

بنده نوازی رسم و آیین است اینجا

حاتم گدا ، محتاج و مسکین است اینجا

 


شعر به صورت کامل  در ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۴
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مناجات

 

 

قلم به دست گرفتم که با خـدا باشم
قلم به دست گرقتم که از شما باشم
قلم به دست گرفتم که از تو بنویسم
و با ثنای تـو هم دوش انبیا باشم
قلم به دست گرفتم در انزوای خودم
که غرق تان شوم و از خودم جدا باشم
قلم به دست گرفتم که با دو بال غزل
در آسمان تو پروا کنم رها باشم
قلم به دست گرفتم در ابتدا اما
نشد مسافرتان تا به انتها باشم
قلم ز دست من افتاد و دم زدم از عشق
کبوتری شدم و پر زدم به شهر دمشق

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۱۳
AHR

 

حضرت زینب (س)  _ مناجات

 

 

ای آنکه شکستی کمر فاصله‌ ها را

بگذاشته‌ ای پشت سرت مرحله‌ ها را

 

از برکت چشمان مسلمان تو داریم

سوگند به سجاده ی تو نافله ها را

 

ای آنکه کشیده است بیابان به بیابان

ردّ  قدمت زحمت این آبله‌ ها  را

 

بگذار به جای تو در این قافله باشم

شاید بتوانم بکشم سلسله‌ ها را

 

یک لرزه بیانداز بر این معجر سبزت

تا اینکه ببینم گذر زلزله‌ ها را

 

غیر از تو کسی همّت اینگونه ندارد

پایان برساند همه ی غائله‌ ها را

 

آن روز که پابوس حریم تو بیاییم

احرام ببندیم تن قافله‌ ها را

 

علی اکبر لطیفیان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۲۲:۰۵
AHR

 

سالروز پیروزی انقلاب اسلامی

 


سالگرد انقلاب آمد پدید

انقلابی چون سپیده پر نوید

فجر رستن ، فجر رستن، فجر شوق

فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق

انقلابی چون سحر ظلمت شکن

تا به عمق کلبه‏ ها پرتو فکن

فجر نور افشانی قرآن و دین

فجر قدرت ‏یابی مستضعفین

انقلابی چون شفق سرشار خون

گوهر آزادگی را آزمون

فجر عزت ، فجر رشد کارها

فجر دیگرگونی معیارها

انقلابی پیشرو مانند برق

در شکوهش عقل عالم مانده غرق

فجر جمهوری اسلامی کزان

صد هزاران روز روشن شد عیان

فجر برچیدن بساط زور و زر

شام استبداد آوردن به سر

انقلابی پر ز شیران بیشه‏ اش

نعره  الله اکبر  ریشه ‏اش

سوره  « والفجر » گر خوانی عمیق

راز این ده شب از او یابی دقیق

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۱۶
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

آرامش زیبای دو دریاست نگاهش

این دختر آرام و صبوری که رسیده

از شوق ، علی سفره به اندازه ی یک شهر

انداخت ، به شکرانه ی نوری که رسیده

 

کاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی

دنیا و سماوات و عوالم همه روشن

عطر خوش او پر شده در شهر مدینه 

به به چه گلی ! چشم و دلت فاطمه ! روشن

 


ادامه شعر به صورت کامل  در  ادامه مطلب


 

 

آرامش زیبای دو دریاست نگاهش

این دختر آرام و صبوری که رسیده

از شوق ، علی سفره به اندازه ی یک شهر

انداخت ، به شکرانه ی نوری که رسیده

 

کاشانه ی اهل دل و میخانه ی هستی

دنیا و سماوات و عوالم همه روشن

عطر خوش او پر شده در شهر مدینه 

به به چه گلی ! چشم و دلت فاطمه ! روشن

 

لبخند نشسته به لب حضرت ساقی  

مرضیه دلش وا شده از دیدن دختر 

تا آمده لبریز شده چشمه ی تسنیم

کامل شده با آیه ی او سوره ی کوثر

 

بی تاب شدی ، دختر مهتاب رخ عشق !

بارانی اشک است چرا صورت ماهت ؟

گریانی و پیش کسی آرام نداری

دنبال کدام آیت حق است نگاهت؟

 

باران بهاری شده‌ ای دختر حیدر !

زهرا چه کند گریه ی تو بند بیاید

باید که بگویند کنار تو حسینت 

تا شاد شوی ، با گل و لبخند بیاید

 

همسایه ندیده‌ به خدا سایه‌ ای از تو

تمثیل حیایی تو و تندیس وقاری

پیداست ولی دختر سردار حنینی

از شور کلام و دل شیری که تو داری

 

شعر شب میلاد تو هم پر شده از اشک

بانو ! چه کنم روی دلم سوی فرات است

جز اشک چه گویم که همه هستی عالم

عشق تو ، حسین تو ، قتیل العبرات است

 

اینقدر نریز اشک، صبوری کن و بگذار

هر قطره ی این اشک برای تو بماند

وقتی شب باریدن اشک است که مادر

در گوش تو لالایی پرواز بخواند

 

یک روز بیاید که پدر را تو ببینی

با چشم پر از اشک در آن غسل شبانه

با چادر خاکی برود مادر و فردا

با چادر کوچک بشوی خانم خانه

 

یک روز بیاید که تو باشی و بیفتد

آن سایه ی سر ، بی سر و بی سایه به صحرا

ناموس خدا باشی و بر ناقه ی عریان

بنشینی و یک شهر بیاید به تماشا

 

 

قاسم صرافان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۰۹
AHR