زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲۶ مطلب با موضوع «حضرت ولیعصر (عج)» ثبت شده است

شعر انتظار امام زمان

 

ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن

باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن

 

این خاک تشنه بی‌تو به باران نمی‌رسد

باغ خزان زده به بهاران نمی‌رسد

 

خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست

مولای من بیا که جهان بی‌قرار توست

 

تنها تو منجی بشر و آدمیتی

اصلاً تویی که فلسفه‌ی خاتمیتی

 

تو سِرّ سجده‌های ملائک بر آدمی

تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی

 

ماتمکده‌ست کعبه‌ی بی‌تو، خلیل عشق

چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق

 

با صد هزار جلوه‌ی مشهود می‌رسی

با نغمه‌ی الهی داوود می‌رسی

 

موسی شدی و طور به سویت شتافته‌ست

نیل است که به شوق تو سینه شکافته‌ست

 

سیمای تو ز یوسف مصری ملیح تر

همراه تو مسیح و تو از او مسیح تر

 

آیات حسن و فضل و کمال تو بی‌حد است

خوی و خصال تو همه عین محمد است

 

همراه توست معجزه‌های محمدی

داری به روی شانه عبای محمدی

 

مولا بیا به دین بده روح دوباره ای

با ذوالفقار فتح، شکوه دوباره ای

 

برپاست نهروان و جمل‌های دیگری

بیت الحرام و لات و هُبَل‌های دیگری

 

هر سنگ را نگاه تو سجّیل می‌کند

یا هر پرنده را چو ابابیل می‌کند

 

باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی

باز آ که باز عدل علی را علم کنی

 

باز آ که در مدینه قیامت به‌پا شود

صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود

 

در چشم تو شکوه الهی خلاصه است

صلح و جهاد تو همه عین حماسه است

 

در هر نگات نور خدا موج می‌زند

امید سیدالشهدا موج می‌زند

 

آمیزه‌ی صلابت و احساس دیدنی ست

در قامتت رشادت عباس دیدنی ست

 

سمت تو آب‌های روان سجده می‌کنند

بر خاک پات مُلک و مکان سجده می‌کنند

 

بی‌انتهاست لایتناهی ست علم تو

آئینه‌ی علوم الهی ست علم تو

 

تا واژه واژه ات ملکوت حقایق است

در هر نگات جلوه‌ی صد صبح صادق است

 

داری به دوش پرچم باب الحوائجی

در دست توست خاتم باب الحوائجی

 

چشم رئوف توست بهشت برین ما

نور ولایتت شده حصن حصین ما

 

دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست

پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست

 

شوق تو در هدایت ما بی‌نهایت است

چشمان روشن تو چراغ هدایت است

 

برپا شده ست در دل عالم چه محشری

دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری

 

من تشنه‌ی نگاه توأم أیها العزیز

دلتنگ روی ماه توأم أیها العزیز

 

تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»

کی می‌شود نوای «اَنا المَهدی» تو را ...

 

از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان

«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»

 

یوسف رحیمی

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۱۲:۰۵
AHR

 

ما را خدا به عشق تو می بخشد عاقبت

ما عاقبت بخیر تو در روضه ها شدیم

 

 

با کلیک بر روی عبارت زیر

در کانال تلگرام عضو شوید و از اشعار، ویدئو ها و قطعه های صوتی استفاده کنید.

 

 

کانال تلگرامی زائرانه

 

 

باتشکر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۴:۳۰
AHR

 

حضرت ولی عصر  (عج)    _    مناجات / انتظار

 

 

 

روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند

ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند

من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم

آدم عاقل ولی اول تفکر می کند

مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم ...

... روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند

آبرو  بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد

آدم از این نوع برخوردش تحیر می کند

سنگ دل هستم ، ولی دارد نگاه رحمتش ...

... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند

یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد

در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند

نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد

از غلام مادرش آقا تشکر می کند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۶
AHR

 

امام زمان (عج)    _    انتظار / مناجات

 

 

 

ای دیده ها به سوی تو یا صاحب الزمان

از غصّه ی فراق تو الغوث الامان

 

حالا که دشمن از غم ما شاد می شود

وقت است تا به شیعه کنی روی خود عیان

 

از کعبه باز  آی و ز رخ پرده را بگیر

اَحباب را به یاری دین خدا بخوان

 

هرگز نبوده رسم تو راندن ز کوی خود

هرگز نبوده رسم تو تنبیه دوستان

 

دست مرا ز دست عطایت جدا مکن

تا روز حشر سایه ی بالا سرم بمان

 

تیر نگاه می زنی و صید می کنی

ای گیسویت کمند ، و ای ابرویت کمان

 

آلوده ای چو من ، که شود نوکر شما

آقایی تو را به همه می دهد نشان

 

ما که ندیده عاشق روی شما شدیم

این هم کرامتی است از آن چهره ی نهان

 

آیا مرا به حال خودم واگذاری اَم

گیرم غلام کوی تو بد داده امتحان

 

عمری است این گدا سر کویت نشسته است

سائل به همنشینی تو هست ، خوش گمان

 

گاهی که خسته بر سر من ، دست می کشی

پرواز می دهی دل و جان را به بی کران

 

گاهی مدینه می بری و گاه کربلا

قربان غصّه های تو یا صاحب الزمان 

 

محمود ژولیده

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۱۱
AHR

 

امام زمان (عج)   _   انتظار

 

 

جمال غیب و شهود است این که می‌آید

تمام رحمت و جود است این که می‌آید

شعیب و صالح و هود است این که می‌آید

عزیز مصر وجود است این که می‌آید

زهی به مرتبه و عزت پیامبرش

سپاه بدر و احد ایستاده پشت سرش

 

تمام عالم ایجاد می شود حرمش

حرم گذاشته از دور دیده بر قدمش

مسیح زنده کند باز ، جان ز فیض دمش

به روی دوش علمدار کربلا ، علمش

خروش لشکر او انتقام خون خداست

ندای حنجر خونین سیدالشهداست

 

نقاب غیبت خود را ز چهره باز کند

رخ نیاز به درگاه بی نیاز کند

مسیح پشت سر حضرتش نماز کند

برای بیعت او دست خود دراز کند

نگه کنید شهیدان چه گونه سرمستند

برای یاری او زنده گشته ، صف بستند

 

بیا که حجر ز هجر تو اشک می بارد

بیا که کعبه به دور سرت طواف آرد

بیا که بر قدمت رکن ، دیده بگذارد

بیا که فاطمه تنها  تو را  تو را  دارد

بیا که تا تو نیایی ، زمان محرم توست

بیا که پیرهن پاره تو پرچم توست

 

بیا که قلب جهان بی قرار توست ، بیا

بیا که چشم همه اشکـبار توست ، بیا

بیا که تیغ خدا ذوالفقار توست ، بیا

بیا که فاطمه چشم انتظار توست ، بیا

بیا که میثم دل سوخته به محضر تو

گلاب اشک فشاند به خاک مادر تو

 

غلامرضا سازگار

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۶
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار / مناجات

 

 

وقتی تو از سفر برسی عید می شود

دنیا دوباره صاحب خورشید می شود

 

چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد

دل‌ ها پر از تجلی توحید می شود

 

با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان

پیمان عشق و عاطفه تجدید می شود

 

از چشم خیس گریه کنان شهید عشق

با بوسه‌ ای به راه تو تمجید می شود

 

یک عمر نوکری در خانه ی حسین

با یک نگاه لطف تو تأیید می شود

 

آقا طواف مرقد خاکی مادرت

وقتی که چشم‌ های تو تابید ، می شود

 

این جمعه‌ ها عزای مرا جار می زنند

برگرد با رسیدن تو عید می شود
 

 

یوسف رحیمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۴
AHR

 

 امام زمان (عج)  _  انتظار

 

 

آشوب به غارت برد این قافله ها را

صدها پر جا مانده ی این چلچله‌ ها را

 

از کعبه به خونخواهی این قوم به پا خیز

پاسخ بدهد خنجرتان حرمله ها را

 

غم ریخت به سجاده ی خورشید سحرگاه

خم کرد مصیبت کمر نافله ها را

 

ای کرب و بلا مقتل پرهای شکسته

طاقت به سرآمد همه ی حوصله ها را

 

هی مویه کنان عشق به دنبال تو بارید

هی کوچه به کوچه غم این فاصله ها را

 

ای شور غزل بغض فروخورده ی این عشق

شاعر شده‌ ام عقده گشایم گله ها را

 

این جمعه اگر منجی موعود نیاید

پاسخ که دهد تک‌ تک این مسئه ها را

 

 

فاطمه بدیعی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۱۹
AHR

 

امام زمان (ع)  _  مناجات / انتظار

 

 

وقت است که از چهره ی خود پرده گشایی

تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی

 

اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران

چون عودم و از سوختنم نیست رهایی

 

من در قفس بال و پر خویش اسیرم

ای کاش تو یک بار به بالین من آیی

 

در بنده نوازی و بزرگی تو شک نیست

من خوب نیاموختم آداب گدایی

 

عمری است که ما منتظر آمدنت ، نه

تو منتظر لحظه ی برگشتن مایی

 

می خواستم از ماتم دل با تو بگویم

از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی

 

امشب شده‌ ای زائر آن تربت پنهان ؟

یا زائر دلسوخته ی کرب و بلایی

 

ای پرسش بی پاسخ هر جمعه ی عشاق

آقا تو کجایی ؟ تو کجایی ؟ تو کجایی ؟


 

یوسف رحیمی

 


کانال اشعار آیینی  «زائرانه» در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۰۰
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار / مناجات

 

 

در خواب‌ های بی سر و سامان مان ، بمان
ای آخرین ستاره ی اندوه آسمان

در کنج خلوت شب تشویش رخنه کن
با ما سرود می رسم از راه را بخوان

تصویر تو بزرگ ترین باور من است
مردی همیشه داشته لبخند بر لبان

مردی شبیه قصه ی خرما و نان عزیز
مردی شبیه قصه ی بابای مهربان

مردی شبیه تشنگی و بغض کودکان
مردی شبیه قصه ی سرخ ستارگان

مردی شبیه ماه ، مردی بریده دست
مردی شبیه مرد ترین مرد داستان

تصویر تو بزرگتر از باور من است
ای آشنای گمشده ی ناشناس مان

تا کی تمام هفته همین شعر باشد و
آواز دلشکسته ی امید ، بعد از آن

جمعه به جمعه قصه به تکرار می رسد
آواز دلشکسته ی ما ، اشک جمکران

هفته به هفته خسته تر از قبل می شویم
قطره به قطره اشک پس از آن پی ات روان

آیینه‌ ها پر از غم و تردید مانده اند
اشعار تلخ حسرت و  یاس است بر زبان

در راه مانده ایم و کسی نیست در افق
تنها حضور توست امید مسافران

چشمی به راه آمدنت دوختیم و باز
گوشی به راه کعبه ، بر نغمه ی اذان
 

 هانی رضوی

 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی  «زائرانه»  (کلیک کنید)
 


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۵۹
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار / مناجات

 

 

خورشید پشت ابر ، نشانی به ما بده

ای ماه ، مژده ی رمضانی به ما بده

 

مثل نسیم صبح از اینجا گذر کن و

باد صبای مشک فشانی به ما بده

 

بی کس تر از همیشه رساندیم خویش را

آواره ایم ، جا و مکانی به ما بده

 

از بس که در پی همه غیر از تو بوده ایم

از پا نشسته ایم ، توانی به ما بده

 

از سفره ای که وقت سحر پهن می کنی

مانده غذا و خورده ی نانی به ما بده

 

با روضه ی حسین نفس تازه می کنیم

روضه بخوان دوباره و جانی به ما بده

 

 

محمد بیابانی

 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۱۸
AHR

 

سروده ای اجتماعی و اخلاقی

در شرح دو جهان بینی متفاوت

 


تا مهر را تجلّی و تا ماه را ضیاست
ما و تو را دو راه به هر گام پیش پاست

یک راه ، راه عزّت و ایمان و بندگی
یک راه ، راه معصیت و ذلّت و خطاست

در بین این دو ، خلق نمودند اختیار
قومی ره کجی و دگر قوم راه راست

قومی اسیر نفس و به شیطان گرفته خو
قومی تمام همّت شان انس با خداست

بس لانه ها که در دل شب بستر زنا
بس خانه ها که وقت سحر سنگر دعاست

قومی به دور کعبه و فوجی به دور بت
آن طالب خدا شده این پیرو هواست

آن عاشق ترانه و آهنگ مبتذل
این مست گریۀ سحر و ذکر ربنّاست

او در پی معاویه این در ره علی ست
هر کس به قدر همّت خود هر چه خواست خواست

این می رود که جایزه ای گیرد از یزید
این با حسین خفته در آغوش کربلاست

حال ای جوان بگو تو طرفدار کیستی ؟
این اختیار راه به دستت ، دلت کجاست ؟

محصول کلّ عمر تو دور جوانی است
طفلیت بوده پستی و پیریت انزواست

بیچاره آن کسی است که با چارده چراغ
در تیره چاه فتنۀ ابلیس مبتلاست

هشدار تا رهت نشود از علی(ع) جدا
هر کس که از علیست جدا ، از خدا جداست

از سفره ی معاویه بگذر بیا بیا
دور علی بگرد علی کعبه ی ولاست

بیگانه با گناه بود در تمام عمر
هر کس که با پیمبر و آل وی آشناست

میثم به هوش باش که از دامن گناه  

هرکس فرار کرد در آغوش مرتضاست

 

 

  غلامرضا سازگار       

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۳
AHR

 

مناجات

 

 

پرده بردار ز رخ ، چهره‏ گشا ناز بس است   

 عـاشق سوخته را دیدن رویت هوس است

 

دست از دامنت اى دوست ، نخواهم برداشت  

   تا مـن دل شـده را یک رمق و یک نفس است

 

همــه خوبان برِ زیبایی ات اى مایه حُسن

   فی المثل ، در برِ دریاى خروشان چو خس است

 

مـرغ  پـر سوخته را نیست نصیبى ز بهار

 عـرصه جولانگه زاغ است و نواى مگس است

 

داد خواهـم ، غم دل را به کجا عرضه کنم ؟

   که چو من دادستان است و چو فریاد رس است

 

این همـه غلغل و غوغـا که در آفاق بوَد

   سـوى دلـدار، روان و همه بانگ جرس است

 

 

 

حضرت امام خمینی (ره)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۱
AHR

 

امام زمان (عج)   _   ولادت

 

 

 این ریسه ها مرا ز شما دور می کند

 چشم دل ضعیف مرا کور می کند

 

 در ذهن بی نمازترین عاشقان تان

 چندین چراغ جلوه ای از طور می کند

 

 این  زرق  و برق  سبز کلیمم نمی کند

 بد تر مرا ز طور شما دور می کند

 

  اشک فراق  منتظران  ظهور را

 مطرب  درون خمره ی انگور می کند

 

 امسال هم دوباره مگس های شهر را

 شیرینی ولای  تو  زنبور  می کند

 

 بانی خرج هیئت مان را نگاه  کن

 دارد هوای نفس چه مغرور می کند !

 

 مداح های  پاکتی اهل  کسب  را

 این عید و جشن هاست که مسرور می کند

 

 آقا دلم عجیب گرفته ست ، کِی مرا

 تاثیر  خنده های  تو منصور  می کند ؟

 

 

وحید قاسمی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۰۹:۴۳
AHR

 

امام زمان (عج)   _   ولادت / مناجات

 

 

زلفت اگر نبود ، نسیم سحر نبود

گمراه می شدیم ، نگاهت اگر نبود

 

مِهر شما به داد تمنّای ما رسید

ورنه پل صراط چنین بی خطر نبود

 

تعداد بی نظیریِ تان روی این زمین

از چهارده نفر به خدا بیشتر نبود

 

پیراهن ، اشتیاق نسیمانه ای نداشت

تا چشم های حضرت یعقوب ، تر نبود

 

بی تو چه گویمت که در این خاک سرزمین

صدها درخت بود ، ولیکن ثمر نبود

 

ای آخرین بهار، چرا دیر کرده ای ؟!

خورشید با وقار ، چرا دیر کرده ای ؟!

 

این جشن ها برای تو تشکیل می شود

این اشک ها برای تو تنزیل می شود

 

وقتی برای آمدنت گریه می کنیم

چشمانمان به آینه تبدیل می شود

 

بوی خزان گرفته ی پاییز می دهد

سالی که بی نگاه تو تحویل می شود

 

ایمان ما که اکثراً از ریشه ناقص است

با خطبه های توست که تکمیل می شود

 

تقویم را ورق بزن و انتخاب کن

این جمعه ها برای تو تعطیل می شود

 

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای ؟!

خورشید با وقار چرا دیر کرده ای ؟!

 

ای آخرین توسل خورشید بام ها

ای نام تو ادامه ی نام امام ها

 

می خواستم بخوانمت اما نمی شود

لکنت گرفته اند زبان کلام ها

 

ما آن سلام اول ادعیه ی توایم

چشم انتظار صبح جوابِ سلام ها

 

آقا چگونه دست توسل نیاوریم

وقتی گدا به چشم تو دارد مقام ها

 

از  جا نماز رو به خدا و بهشتی ات

عطری بیاورید برای مشام ها

 

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای ؟!

خورشید با وقار چرا دیر کرده ای ؟!

 

ای التماس و خواهش بالا دوازده

ظهر اذان عقربه ی ما دوازده

 

من حقم است هشت گرفتم چرا که من

یک جمله هم نساخته ام با دوازده

 

با چند نمره باشد اگر ، رد نمی شوی

یک ، دو ، سه... هفت ، هشت ، نَه آقا دوازده

 

بی تو تمام اهل قیامت رفوزه اند

ای نمره ی قبولی دنیا ، دوازده

 

ثانیه های کند ، توسل می آورند

یا «صاحب الزمان خدا»، یا «دوازده!»

 

حالا که ساعت تو و چشم خدا یکی ست

آقا چقدر مانده زمان تا دوازده ؟

 

امروز اگر نشد ولی یک روز می شود

ساعت به وقت شرعی زهرا ، دوازده

 

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای ؟

خورشید با وقار چرا دیر کرده ای ؟

 

آقا بیا که میوه ی ما کال می شود

جبریل مان بدون پر و بال می شود

 

در آسمان و در شب شعر خدا هنوز

قافیه های چشم تو دنبال می شود

 

یعنی تو آمدی و همه گرم دیدن اند

وقتی کنار پنجره جنجال می شود

 

روز ظهور نوبت پرواز می شود

روز ظهور بال همه باز می شود

 

بیش از تمام بال و پر یا کریم ها

دست کبود فاطمه خوشحال می شود

 

ای آخرین بهار چرا دیر کرده ای ؟

خورشید با وقار چرا دیر کرده ای ؟

 

  علی اکبر لطیفیان  

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۳۰
AHR