زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۸ مطلب با موضوع «مناجات با خدا» ثبت شده است

همراهان گرامی

با سلام

 

لطفا با کانال ما در تلگرام همراه باشید

با جستجوی شناسه (آیدی) زیر:

 

@zaeraneh_ir

 

برای مشاهده و عضویت در کانال زائرانه در تلگرام کلیک کنید

 

باتشکر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۷
AHR

 

ماه مبارک رمضان   _   مناجات

 


با آنکه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است 
جرم مرا حساب و عفو تو بی حساب است 


با لطف بی کرانت در پیشگاه عفوت 
العفوِ یک گنه کار بالاترین ثواب است 


عفو تو کوه خجلت بر شانه ام نهاده 
بر روی دوشم این کوه سنگین ترین عذاب است 


دستم به بند عصیان ، پایم به دام شیطان 
قلبم هماره بیمار چشمم همیشه خواب است

 
چون لاله ی خزانی رفت از کفم جوانی 
شرمنده پیری من از دوره شباب است 


با این گناه بسیار گویی گنه نکردم 
بر هر گناهم از تو صد پرده ی حجاب است 


مگذار تا بریزد بر خاک آبرویم 
بی آب رحمت تو این آبرو سراب است 


اشک خجالت از من ، لطف و عنایت از تو 
جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است 


هر ناله شعله ی دل ، هر شعله شاخه ی گل 
هر قطره اشک خجلت دریایی از گلاب است 


باران اشک "میثم" از ابر رحمت توست 
این ابر آسمانش از چشم بوتراب است

 

 

استاد غلامرضا سازگار 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۱
AHR

 

مــدح  مـنـاجـات عـاشـقـانـه

 

 

کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم

کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم

 

مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین

تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم

 

می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست

راه نجات ، خوف و رجا بوده از قدیم

 

قلاده ام ببند بمانم کنار تو

بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم

 

شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد

هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم

 

می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی

دلگرمی ام ، امام رضا بوده از قدیم

 

نزد کریم هر که فقیر است بُرده است

آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم

 

من عاشق تمام ائمه شدم ولی

در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم

 

با  یا حسین  توبه ی آدم قبول شد

ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم

 

حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست

حب الحسین نیت ما بوده از قدیم

 

در روضه و میان مناجات حاجتم

برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم

 

شب های جمعه ناله ی محزون مادری

بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم

 

اموال غارتی همه میراث عترت است

عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم

 

عالم شکست چون که نوشتند داغ او

سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم

 

 

محمدجواد شیرازی

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۵
AHR

 

 

ماه رمضان   _   مناجات

 

 

ای خالق دادارم ، پاکم کن و خاکم کن

من جز تو که را دارم ؟  پاکم کن و خاکم کن

این ناله و این آهم ، این اشک سحرگاهم

این سوز دل زارم ، پاکم کن و خاکم کن

سر تا به قدم دردم ، رو سوی تو آوردم

با محنت بسیارم ، پاکم کن و خاکم کن

شد حبس دعای من ، العفو خدای من

ای خالق غفّارم ، پاکم کن و خاکم کن

مسکین و تهی دستم ، دل بر کرمت بستم

من مستحق نارم ، پاکم کن و خاکم کن

من بنده ی شرمنده ، تو خالق بخشنده

ای در دو جهان یارم ، پاکم کن و خاکم کن

مولا و حبیب من ، محبوب و طبیب من

آلوده و بیمارم ، پاکم کن و خاکم کن

راه از همه سو بسته ، گشتم ز گنه خسته

رو سوی تو می آرم ، پاکم کن و خاکم کن

با این تن فرسوده ، با این دل آلوده

من مهر علی دارم ، پاکم کن و خاکم کن

«میثم» شده جان بر لب ، یا رب تو ببخش امشب

بر میثم تمّارم  ،  پاکم کن و خاکم کن

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۴:۱۵
AHR

 

ماه رمضان   _   مناجات

 

 

اگر درد  داری دوا می کنم

بیا حاجتت را روا می کنم

تو از من گریزیانی و باز من

تو را بنده ی خود صدا می کنم

اگر چه ز کار تو ناراضی ام

تو را باز از خود رضا می کنم

تو با من کنی قهر و من آشتی

تو کردی خطا من عطا می کنم

تو را خواندم اکنون که باز آمدی

کجا دست خالی رها می کنم ؟

به کارت زدی بس گره های کور

مخور غم من از لطف وا می کنم

تو از من جدا گشته ای ورنه من

کجا از تو خود را جدا می کنم

تو مستوجب آتش دوزخی

من از اشک چشم ات حیا می کنم

مرنج از بلاها که من گاه گاه

نوازش تو را با بلا می کنم

ز آلودگی تا که پاک ات کنم

تو را عاشق کربلا می کنم

به یک یا حسین و به یک قطره اشک

تو را پاک از هر خطا می کنم

جواب تو را گر نگویم جفاست

کجا من به عبدم جفا می کنم ؟

طبیب و دوای تو «میثم» منم

مداوات با یک دعا می کنم

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۸
AHR

 

ماه رمضان  _  مناجات

 

 

این من این کوه گنه این یم عفوی که تو داری

وعده دادی که ببخشی به رویم هیچ نیاری

 

قهر بود از من و صلح از تو ، بنازم کرمت را

با وجودی که نیازی به چنین بنده نداری

 

نه من آنم که به غیر از تو بَرَم روی تضرّع

نه تو آنی که مرا بی کس و تنها بگذاری

 

با تمام بدی ام از کرمت هست امیدم

که ببخشی و مرا بنده ی خوبت بشماری

 

من که عبدم دل خود را به امید تو سپردم

تو که معبود منی ، کِی به جحیمَـم بسپاری ؟

 

گر چه غرق گنهم از تو عجب نیست خدایا

که گنه پاک کنی و حسناتم بنگاری

 

نفس نگذاشت رفیق تو شوم وای به حالم

تو مگر دست رفاقت ز کرم سوی من آری

 

چیستم من که اجل جان مرا سخت بگیرد ؟

کیستم من که تو در خانه ی قبرم بفشاری ؟

 

«میثم»  رو سیه  و دامن آلوده خدا را

ابر رحمت چه شود بر سر من هم تو بباری

 

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۳
AHR

 

ماه رمضان  _  عاشقانه / مناجات

 

 

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری ! افطار رطب در رمضان مستحب است

 

روز ماه رمضان ، زلف میفشان که فقیه

بخورد روزه ی  خود را به گمانش که شب است

 

زیر لب ، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد

این عجب !  نقطه ی خال تو به بالای لب است

 

یا رب ! این نقطه ی  لب را که به بالا بنهاد ؟

نقطه هر جا غلط افتاد ، مکیدن ادب است

 

شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم

که لب لعل تو ، آلوده به ماء العنب است

 

پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ

که دمادم لب من بر لب بنت العنب است

 

منعم از عشق کند زاهد و آگه نبود

شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است

 

گفتمش ای بت من ، بوسه بده جان بستان

گفت :  رو کاین سخن تو ، نه بشرط ادب است

 

عشق آنست که از روی حقیقت باشد

هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است

 

گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد

سودن چهره به خاک سر کویش سبب است

 

 

شاطر عباس صبوحی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷
AHR

 

  مناجات

 

 

 سال ها گفتیم و خندیدیم و از خود غافلیم

دل به دنبال هوس ها ، ما به دنبال دلیم

 

روز و شب دیوانه ی نفسیم و مست حُبّ مال

بدتر از این ، این که پنداریم عقل کاملیم

 

دل به قصر سنگ ، خوش کرده نمی دانیم خود

عاقبت یک قبضه ی خاکیم یا مُشتی گلیم

 

بارها کُشتیم خود را با دم تیغ هوا

نفس دون را پرورش دادیم و خود را قاتلیم

 

نوح ، ما را خواند و طوفان کلّ عالم را گرفت

کشتی از ما دور شد ما نیز دور از ساحلیم

 

عیب خود نادیده ، دائم عیب مردم گفته ایم

خلق را در خواب غفلت خوانده ، از خود غافلیم

 

گه به دور کعبه می گردیم و گاهی دور بت

گه مرید حقّ شده گاهی اسیر باطلیم

 

آب و خاک و آفتاب و ابر بود و ما ، که ما

دانه ای بر خود نکاشتیم و به فکر حاصلیم

 

بارها منزل عوض کردیم تا پیری رسید

همچنان در فکر تجدید بنای منزلیم

 

بس که میثم شانه ی ما خسته از بار خطاست

در اطاعت ناتوان و در عبادت کاهلیم

 

 

 استاد غلامرضا سازگار 

 


 

 

نوروزتان زهــرایـی 

 

التماس دعا   

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 

 

1393/12/29


 

 

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۳ ، ۰۱:۳۶
AHR