زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار شهادت امام علی» ثبت شده است

 

 

حضرت علی (ع)  _  شهادت

 

 

پلک های نیمه بازش آیه های درد بود

آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود

 

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش

عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

 

زخم فرقش ، ترجمان عمق زخم سینه بود

کوفه هم مثل مدینه دشمن آیینه بود

 

آتش آه حزینش بر جگر افتاده است

این دم آخر ، به یاد میخ در افتاده است

 

در نگاه زینب دل خسته زخمش آشناست

زخم فرقش شکل زخم پهلوی خیرالنساست

 

زخم های کهنه بر رفتن مجابش کرده اند

نا امیدانه طبیبان هم جوابش کرده اند

 

معنی  فـُـزتُ وَ رَبِّ الکـَعبه  ی او روشن است

حیدر مظلوم سی سال است ، فکر رفتن است

 

کوفه شبها آشنا با اشک فانوسش  شده

ماجرای کوچه سی سال است ، کابوسش شده

 

غصه ی آن کوچه سی سال است ، پیرش کرده است

کم محلی های مردم گوشه گیرش کرده است

 

اضطراب زینب او را برده در هُول  و ولا

زیر لب با گریه می گوید که وای از کربلا

 

گریه های مرتضی دنیای رمز و راز بود

معجر زینب برایش روضه های باز بود

 

دانه های اشک او می گفت با صد شور و شین

کربلا عباس من ! جان تو و جان حسین

 


وحید قاسمی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۲
AHR

 

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   شام غریبان

 

 

دیدار یار ، حیدر کرار می رود

نزد شهیده ی  در و دیوار می رود

او میهمان بانوی بازو شکسته است

با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود

فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد

دارد علی به موعدِ دیدار می رود

از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش

دنبال یار زینب غمخوار می رود

تابوت روی دوش حسین و حسن ولی

جسم علی به وادی اسرار می رود

دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر

یک نوجوان ، امیر علمدار می رود

جبریل در میان ملائک به سر زنان

از کوفه تا نجف چه عزادار می رود

یا رب چگونه باور این غصه ممکن است

 در خاک جسم حیدر کرار می رود

با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق

مولا به نزد احمد مختار می رود

وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد

دیگر حسن به غربت بسیار می رود

 

 

حاج محمود ژولیده

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۰
AHR

 

 

حضرت علی (ع)   _   ذکر مصیبت

 

 

ای ولی نعمت من ، دلبر و دلدار علی
می زند هر نفسم نام تو را جار علی
هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی
کمکم کن بشوم میثم تمار علی


آمدم کار مرا باز تو راه اندازی
وقت آن است به این بنده نگاه اندازی


از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم
یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم

دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم
از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم


معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود
به محب تو محال است دری بسته شود

وای از غصه جانسوز جدایی نجف
نرود از دل من میل گدایی نجف

منم آقا همه ایام هوایی نجف
مردم از دوری ایوانِ طلایی نجف


کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم
سحری در حرمت از ته دل هو بکشم


آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری
اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری
ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری
کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری


چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی
حق تو این همه غربت به خدا نیست علی


از چه بستند ید بت شکنت را ای وای
دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای
پیر کردند تو را و حسنت را ای وای
شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای


بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم
زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم


آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا
کوفه آورد به روی لب تو جان آقا
گفت کافر به شما بنده شیطان آقا
وای من ، کشت تو را حافظ قرآن آقا


عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت
شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت


رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند
حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند

« آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند
لب گودال رسیدند ، همه شیر شدند »


کوفه این بار غلام طمع گندم شد
زیر نیزه تن زخمی حسین ات گم شد

 


محمدحسین رحیمیان

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۸
AHR