زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار محمود ژولیده» ثبت شده است

 

 

امام حسن مجتبی (ع)  _  ولادت

 

 

وقتی که خدا خویش گرفتار حسن شد

خلقت همه یکباره خریدار حسن شد

جایی که شود خالق ما عاشق مخلوق

اینجاست که دل عاشق و بیمار حسن شد

دانید که مجنونی مجنون ز کجا بود ؟

آن روز که او لایق دیدار حسن شد

پرسند کجا یوسف کنعان شده عاشق ؟

آن روز که خود راهی بازار حسن شد

موسای نبی هر چه به کف داشت ز اعجاز

از ناحیه ی نام گهر بار حسن شد

عیسی اگرش بود دم گرم مسیحا

خود زنده ز یک غمزه ی دل بار حسن شد

آتش به خلیل است اگر بَرد و سلامت

یکدم متوسل سوی انوار حسن شد

از بسکه هلال رمضان زلف شکن بود

کامل شد و آئینه ی رخسار حسن شد

عباس اگر هست علمدار برادر

دیده است که ارباب ، علمدار حسن شد

انگار دوباره مُتجلّی شده حیدر

زهراست که مادر شد و بابا شده حیدر

انبوهِ ملک آمده از عرش تماشا

گویند که این یوسف زهراست خدایا !

این قامت رعنا ، به خدا بُرده به مادر

این هیبت زیبا بخدا بُرده به بابا

خاضع تر از این طفل که دیده است به گهوار

از لحظه ی اول بکند سجده به یکتا

گیسوی مُجعّد به رویش ریخته تا گوش

چشم سِیهَش بُرده دل از حضرت طاها

این گونه ی هموار و این چشم گشاده

دیوانه کند هر که شود شاهد آقا

لعل لب او بوسه گهِ  ناب پیمبر

این خال سیاه است همان لؤلؤ لالا

خوشرو تر از این ماه ندیده است سماوات

او اَحسن خلق است و تبارک و تعالی

آیات و روایات مؤید به ولایش

دوم ولی خلق ، امامِ همه دنیا

او اصل صلات است و صلات است به او فرع

هرجا که اصول است فروع است مقفّا

با هر که دلش غرق تمناست بگویید

واللهِ حسن یوسف زهراست بگویید

بی مهر حسن هیچ دو دنیا نمی ارزد

بی روی حسن وعده ی عقبا نمی ارزد

بی محضر او دل نَبَرد رشک به جنّات

بی حب حسن جنت اعلا نمی ارزد

افطار محبّین همه از لعل لب اوست

ورنه رطب و آب گوارا نمی ارزد

بی حب حسن صوم و صلات است معطّل

یک عمر عبادت به مصلا نمی ارزد

دردی که شفا یافته ی دست حسن نیست

یک ذره دم گرم مسیحا نمی ارزد

هر کس حسنی بود حسینی شود آخر

بی طاعت او آیت عظما نمی ارزد

صلح حسنی جنگ حسینی است به والله

بی فهم و بصیرت سپه ما نمی ارزد

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

ورنه همه ی عمر ، تقلّا نمی ارزد

بایست ادا کرد همه حق امامان

بی نام حسن خطبة غرّا نمی ارزد

گیریم که نار آمد و با نور در افتاد

با هادی دین هر که در افتاد ور افتاد

تا مدح و ثنا ، فاصله بگذار بماند

در وصف حسن گفتنِ اسرار بماند

ما این همه گفتیم ولی یار غریب است

آن غربت و تنهایی بسیار بماند

سرلشگرِ بی لشگرِ اسلام حسن بود

در معرکه شد بی کس و بی یار بماند

یک عمر کشید از غم آن کوچه ز دل ، آه

خونِ جگر و زهر شرر بار بماند

با چاه ،علی درد دلِ خویش بیان داشت

امّا حسنش با دلِ خونبار بماند

گفتیم که کوفی نشویم ، آه از این درد

افسوس ، حسن مانده و مختار ، بماند

یک کار برای دلِ دلدار نکردیم

با روی سیه وعده ی دیدار بماند

طاقت که نداریم اقلّاً به خود آئیم

رَهدار که داریم اقلّاً به خود آئیم

 

 

محمود ژولیده

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۷
AHR

 

حضرت علی (ع)   _   ولادت / مدح

 

 

تا زیر بار منّت عظمای داوریم

سرمایه دار عزّت آل پیمبریم

از لطف مادر و پدرِ نوری است که

ما ریزه خوار خوان تولّای حیدریم

تا در بهشتِ آل علی زندگی کنیم

دل زنده از حیات نفس های مادریم

ما را که از اَلَست حسینی نوشته اند

در پرتُو نگاه حسن عبد این دریم

ما عبد حیدریم و عبید محمدیم

یعنی تمام عمر مسلمان کوثریم

هر کس علی شناس شود فاطمی شود

ما با علی ز خلق جهان آشنا تریم

هرکس تو را شناخت علی ! از سحر شناخت

شب زنده دار کوی تو تا صبح محشریم

گاهی اگر ز کوی سحر رانده می شویم

با اشکِ صبح منتظر شام دیگریم

ما را مران ز کوی خودت یا اباالحسن

رد کن حجاب روی خودت یا اباالحسن

 

کو گوشِ دل که دل بدهد بوتراب را

کو چشمِ دل که خوب بگیرد حجاب را

وصف امام را ز خودش می توان شنید

وقتی علی حدیث کند عشق ناب را

کعبه شکافت قبله برون آمد از حرم

بنگر به روی دست نبی آفتاب را

فرمود شیعیانِ من آقای عالمند

من کرده ام حرام به آنها عذاب را

حبّ من است کوهِ گنه را فرو بَرَد

مانند آتشی که بریزند آب را

هر کس که خَردَلی به دلش داشت حبّ من

بی شک شفاعتم برسد آن مُتاب را

اصلاً خدا به کوریِ چشم ستمگران

از شیعیان من ببرد اضطراب را

هر جا کسی فضایل من را بیان کند

تکثیر می کنند ملائک ثواب را

آری هر آنکه خواند مرا سَرورِ خودش

باید دعا کند پدر و مادر خودش

 

شکرانه ی  ولای علی می توان سرود

در وصف او به ذکر جلی می توان سرود

تا عالم بقا ز علی می توان نوشت

او را به شیوه ی  ازلی می توان سرود

مانند فاطمه ز علی دم زدن خوش است

هر لحظه از ولای ولی می توان سرود

در بندِ آن مباش که مضمون نمانده است

واللهِ تا ابد ز علی می توان سرود

تا از مناره صوت اذان می توان سرود

هم با زبان و ذکرِ دلی می توان سرود

در هر صلاة و هر صلوات محمدی

رندانه از مِی ازلی می توان سرود

ما از علی به ذکر ، کفایت نمی کنیم

او را به سیره ی عملی می توان سرود

ما را برای یاری او آفریده اند

عهد اَلَست را به بَلی می توان سرود

تا عمر باقی است علی را مدد کنیم

این گونه است ذکر علی بی عدد کنیم

 

دونان عوض به غیر ، نسازند خویشِ ما

هیهات با فریب ، بگیرند کیشِ ما

دشمن اگر دوباره جَمَل را بپا کند

رزم علی هماره عیان است پیش ما

کی گفته با گذشتِ زمان پیر می شویم

هنگامِ جنگ ، رنگِ خضاب است ریش ما

آمالِ شیعه است شود کشته ی علی

این عهد بوده وعده ی دوران پیش ما

هرگز نمی توان دل ما را فریب داد

زیرا بُوَد ولیِ خدا دل پریش ما

ما تن به دکّه های عدالت نمی دهیم

عدل علی است محور نقصان و بیش ما

نفرینِ ما چو عقربِ جرّار می کُشَد

باید که انحراف بترسد ز نیش ما

راه امام و راه شهیدان هدایت است

پس جانمان همیشه برای ولایت است

 

 

محمود ژولیده

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۲۲
AHR