زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حضرت علی» ثبت شده است

امیرالمومنین علیه السلام

 

ﺷﺄﻥ تو در اندیشه ما جا شدنی نیست

درکوزه که جا دادن دریا شدنی نیست

هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست

تو لطف کنی ناشدنی ناشدنی نیست

طبعی که نپرداخت به نام تو تلف شد

بر خاک نوشتند علی ؛ در نجف شد

 

ماییم و دلی مست در ایوان طلایی

احسنت ! چه معماری انگشت نمایی

تاریخ ندیده به خود اینگونه بنایی

دارد هنر شیخ بهایی چه بهایی...

هرکس که تو را دید به زانو زدن افتاد

در صحن تو خورشید به جارو زدن افتاد

 

در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد

در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد

هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد

از برکت نام تو اذان نیز اذان شد

سردار بجز میثم تمار نداریم

ما غیر علی با احدی کار نداریم

 

از ظرفیت خویش فراتر چه بگویم؟

گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟

از تو که خدا گفته مکرر چه بگویم؟!

هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم

مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه ست

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست

 

نام تو شده قدرت بازوی پیمبر

در غزوه احزاب تویی یک تنه لشکر

یک ضربه ات از کل عبادات فراتر

با فاطمه شد قدرت تو چند برابر

غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست

یا فاطمه گفتی رجزی بهتر از این نیست

 

باید که به رخ ها بکشانی هنرت را

آسوده کن این مرتبه تیغ دوسرت را

رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را

صفین محیاست بیاور پسرت را

چشم تو گره خورده به ابروی اباالفضل

وصل است به تو قدرت بازوی اباالفضل

 

مجید تال    

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۱:۴۷
AHR

 

امیرالمومنین علیه السلام

 

 

مولای ما نمونه ی دیگر نداشته است

اعجاز خلقت است و برابر نداشته است

 

وقت طواف دور حرم فکر می کنم

این خانه بی دلیل ترک برنداشته است

 

دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی

آیینه ای برای پیمبر نداشته است

 

سوگند می خورم که نبی شهر علم بود

شهری که جز علی در دیگر نداشته است

 

طوری ز چارچوب در قلعه کنده است

انگار قلعه هیچ زمان در نداشته است

 

یا غیر لافتی صفتی در خورش نبود

یا جبرییل واژه ی بهتر نداشته است

 

چون روز روشن است که در جهل گمشده است

هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است

 

این شعر استعاره ندارد برای او

تقصیر من که نیست برابر نداشته است

 

 

سید حمیدرضا برقعی


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۰۴
AHR

 

غدیریه 110 بیت

 

 

 

پیام نور به لب های پیک وحی خداست

بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست

 

با شراب طهور از خم غدیر بزن

خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست

 

خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست

وگرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست

 

غدیر ، عید خدا ، عید احمد ، عید علی

غدیر عید نیایش ، غدیر عید دعاست

 

غدیر صبح سپید همه سپیدی ها

غدیر ، نور خدا ، دشمن سیاهی هاست

 

غدیر سید اعیاد و اشرف ایام

غدیر خوب تر از عید روزه و اضحی است

 

غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر

غدیر آینه دار  «علی ولی الله» است

 

غدیر عید همه عمر با علی بودن

غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست

 

غدیر بر همه حق باوران ، تجلی حق

غدیر بر همه گمگشتگان چراغ هداست

 

غدیر کعبه ی مقصود شیعه در عالم

غدیر جنت موعود خلق در دنیاست

 

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر 

غدیر میوه توحید اولیا همه جاست

 

غدیر آیینه ی « لا اله الا هو »

غدیرآیت  «سبحان ربی الاعلی» است

 

غدیر هدیه ی نور از خدا به پیغمبر

غدیر نقش ولای علی به سینه ی ماست

 

غدیر کعبه ی اهل سما و اهل زمین

 غدیر قبله ی خلق زمین و خلق سماست

 

غدیر یک سند زنده ، یک حقیقت محض

غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست

 

غدیر روشنی چشم پیروان علی

غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

 

غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش

غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست

 

غدیر صفحه ی تاریخ «وال من والاه»

غدیر آیه ی توبیخ  عاد من عاداست

 

هنوز از دل تفتیده ی غدیر بلند

صدای مدح علی با نوای روح فزاست

 

هنوز گوهر وصف علی بود در گوش

هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست

 

هنوز لاله «اکملت دینک» روید

هنوز طوطی «اتممت نعمتی» گویاست

 

هنوز خواجه لولاک را نداست بلند

که هر که را پیمبر منم علی مولاست

 

چنانکه من همگان را به نفس اولایم

علی وصی من از نفس او به او اولاست

 

علی علیم و علی عالم و علی اعلم

علی ولی و  علی والی و علی اولاست

 

علی حقیقت روح و تمام عالم جسم

 علی سفینه ی نوح و همه جهان دریاست

 

علی مدرس جبریل در شناخت حق

علی معلم آدم به علم الا سماست

 

علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر

علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست

 

علی بود پدر امت و برادر من

علی سفیر خدا و علی امیر خداست

 

علیست حج و علی کعبه و علی زمزم

علی صفا و علی مروه و علی مسعاست 

 

علی صراط و علی محشر و علی میزان

علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست

 

علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند

علی چو ذات الهی همیشه بی همتاست

 

علی شهید و علی شاهد و علی مشهود

علی پناه و علی ملجا و علی منجاست

 

علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود

علی قیام و قعود علی سلام و دعاست

 

علی حقیقت توحید بر زبان کلیم

علی تجلی طور و علی ید بیضاست 

 

علی وصی و دم و لحم و نفس پیغمبر

علی ابوالحسنین است و شوهر زهراست

 

علی است حق و حقیقت به دور او گرد

علی است عدل و عدالت به خط او پویاست

 

علی محمد و فرقان و نور و کوثر ، قدر

علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست

 

علی به قول محمد در مدینه ی علم

ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست

 

حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق ...

بگو مخالف هارون مخالف موسی است

 

بود وصی نبی آن کسی که نفس نبی است

گرفتم اینکه حدیث غدیر یک رویاست

 

کننده ی در خبیر بود وصی رسول

 نه آنکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست ؟

 

کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را

نه آن کسی که به لولا... ، به جهل خود گویاست

 

کسی که جای نبی خفت جانشین نبی است

نه آنکه راحتی جان خویش را می خواست

 

چگونه قاتل زهرا امام خلق شود؟

مدینه مرد شرف نیست یا علی تنهاست ؟

 

چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر؟

که دود آتش او دور خانه ی زهراست

 

چگونه غیر علی را امام خود داند

که او سراپا آیینه ی رسول خداست

 

حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد

به آب زر بنویسم اگر رواست رواست

 

خدا گواه است پی دشمن علی نروم

حلال زاده رهش از حرام زاده جداست

 

کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی

برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست

گواه من به خلافت همان وجود علی است

که آفتاب بتابید آفتاب گواه است

 

بود امامت او در کتاب حق معلوم

چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست

 

به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند

کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست

 

عبادت ثقلینت اگر بود فردا

تو را بدون ولایت به ویل و واویلاست

 

به آن نبی که علی را وصی خود فرمود

به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست

 

ثواب نیست ثوابی که بی ولای علی است

نماز نیست نمازی که بی علی برپاست

 

شکسته باد دهانی که بی علی باز است

بریده باد زبانی که بی علی گویاست

 

تمرد است بدون علی اگر طاعت

تاسف است سوای علی ، اگر تقواست

 

به آیه آیه ی قران به حق پیغمبر 

که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست

 

خدا گواست که هر کس رهش جدا ز علی است

بسان لشکر فرعون راهی دریاست

 

اگر تمام خلایق جدا شوند از او

خدا گواست که راه تمام خلق خطاست

 

به جای حور به بوزینه دست داده و بس

کسی که غیر علی را امام و رهبر خواست

 

  به صد هزار زبان روح مصطفی گوید:

که ای تمام امت علی امام شماست

 

من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند

که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست

 

کسی که فاطمه از ظلم او غضبناک است

 امامتش غم و اندوه و رنج و بلاست

 

مگر نگفت نبی خشم دخترم زهرا

شرار خشم خداوندگار بی همتاست

 

مگر نگفت نبی با هم اند ، حق و علی

اگر علی نبود در میانه حق تنهاست

 

تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله

تمام بسمله در با علی چو نقطه ی باست

 

خدا  گواست که امروز هر که پیرو اوست

مصون ز نار جحیم و عذاب حق فرداست

 

علی کسی است که یک  ذره از ولایت او

نجات بخش تمامی خلق روز جزاست

 

علی کسی است که یک خردل از محبت او

نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست

 

اگر ز خاک درش کسب آبرو نکند

یقین کنید که در حشر آبرو رواست

 

چنان که غیر خدا را خدای نتوان گفت

اگر به غیر علی کس خلیفه گفت خطاست

 

بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ

ز بند بندم آید ندا علی مولاست

 

اگر به تیغ کشندم و یا به دار کشند

 زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست

 

به حق کسی نبرد راه جز ز راه علی

 به هوش باش که راه علی بود ره راست

 

لوا یحمد به دست علی بود فردا

تمام محشر در ظل این بلند لواست

 

پیمبران همه در تحت دین لوا آیند

که این لوای مقدس همان لوای خداست

 

الا کسی که تو را از علی جدا کردند

پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست ؟

 

مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست

بهشت من همه در صورت علی پیداست

 

جهنم است بهشتی که بی علی باشد

جحیم با رخ نورانی علی ، زیباست

 

کجا امام توان یافتن چو شخص علی

که هم کلام خداوند و هم نشین گداست

 

اگر به چشم شما آفتاب نور دهد

وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست 

 

اگر نسیم سحر می وزد به لاله و گل

اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست

 

اگر تمات سماوات از ستاره پر اند

و گر چو مائده  لبریز دامن صحراست

 

اگر فرشته و حور است و آدمی و پری

اگر زمین و سما و بهشت و عرش اعلاست

 

اگر سیاه و سفید است و اصغر و احمد

اگر که روز و شبی یا که صبح و مساست

 

خدا  گواست که از یمن دوست علی است

علیست  باعث خلقت ، علی ... خدای گواست

 

علی ولی خدا بود پیش از آنکه خدای

به حرف کن ، همه کائنات را آراست

 

خدا برای علی خلق کرد عالم را 

چنانکه خلقت او برای خود می خواست  

 

تمام عالم ایجاد بی وجود علی

 بسان کشتی بی ناخدای در ، دریاست

 

مرا بس است تولای چهارده معصوم

که این ولایت فوق تمام نعمت هاست

 

مگر نکفت پیمبر کتاب و عترت من ...

امانتی است که پیوسته در میان شماست ؟

 

مگر نگفت که این دو ، ز هم جدا نشوند

اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست

 

مگر نگفت که این دو ، چو این دو انگشت اند

کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست

 

عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین

که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست

 

درود باد به ارواح چهارده معصوم

که در طریقت آنان نجات هر دو سراست

 

بتول و چار محمد(ع) حسین و چار علی (ع)

دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست

 

بجز محبت آنان نجات نیست که نیست

زنید چنگ به دامانشان ، نجات اینجاست

 

هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر

ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست

 

بگو که خصم شود منکر علی چه باک

که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست

 

گرفتم آنکه حدیث غدیر و قول رسول

مراد دوستی آن امام ارض و سماست

 

چرا به گردنش افکند ریسمان امت ؟

چه شد که دود ز کاشانه ی علی برخواست ؟

 

سوال من ز تمامی مسلمین این است

 به دوست این همه آزار نه ، به خصم رواست ؟

 

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش 

خلافتی که دوامش به کشتن زهراست

 

برای غصب خلافت زدند فاطمه را

 شرف کجاست؟ مروت کجاست؟ رحم کجاست؟

 

شکستن در و بی حرمتی به خانه ی وحی

مودتی است که درباره ی ذوالقربی است ؟

 

اگر قصیده ی "میثم "  بود صد و ده بیت

که در عدد صد و ده نام آن ولی خداست

 

فضائلی است علی را که گفتن هر یک

نیازمند هزاران قصیده غراست

 

 

حاج غلامرضا سازگار

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۴
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)   _   شهادت

 

 

خداحافظ ای کوفه ای شهر غم

که درکام من کرده ای زهر غم

 

خداحافظ ای سجده گاه علی

که چشم تو مانده به راه علی

 

خداحافظ ای نخل ها ، چاه ها

دگر نشنوی از عـلـی آه ها

 

خداحافظ ای روز ها ، روزه ها

دعا ها ، مناجات ها ، سوز ها

 

خداحافظ ای کوچه های خموش 

نیارد علی نان و خرما به دوش

 

خداحافظ ای نان خشک و نمک

خداحافظ ای ماجرای فدک

 

خداحافظ ای بیت الاحزان او

خداحافظ ای قبر پنهان او

 

خداحافظ ای بی وفا دوستان

خداحافظ ای آتش و ریسمان

 

خداحافظ ای کوچه ی پر ز دود

خداحافظ ای داغ یاس کبود

 

خداحافظ ای انتظار اجل

خداحافظ ای زانوی در بغل

 

خداحافظ ای خشم لب دوخته     

خداحافظ ای خانه ی سوخته

 

خداحافظ ای چشم حلقه به در

یتیم دوباره شده بی پدر

 

خداحافظ ای پر طنین ماذنه

که دلسنگ زشتی شکست آینه

 

بگو تیر مرغ شباهنگ خورد

دل شیشه اش از همه سنگ خورد

 

بگو این حقیقت به اهل مجاز

نماز است از من ، نه من از نماز

 

به خون گو به مسجد رخم تر کنند

نماز مرا بلکه باور کنند

 

به حمدی که من از دو لب رانده ام

به حمد همه فاتحه خوانده ام

 

بگو جز غم جهل مردم نخورد

بگو در همه عمر گندم نخورد

 

کسی را چو من دهر تنها نکرد

زدم هم دری را یکی وا نکرد

 

ندیده در ایام چشم سحر

ز خورشید چشمم سحر خیز تر

 

غم و دردم امشب به پایان رسید

به زهرا بگویید مهمان رسید

 

خداحافظ ای بوریا نان جو

کهن جامه و وصله ی نو به نو

 

خداحافظ ای سجده گاه علی

که مانده نگاهت به راه علی

 

خداحافظ ای نخل ها ، چاه ها

دگر نشنوید از علی آه ها

 

رساندی تو ای کوفه جان بر لبم

مدارا کن ای کوفه با زینبم

 

میالا به نام خود این ننگ را

بگیر از کف کوفیان سنگ را

 

خدا حق ز حق ناسپاسان گرفت

علی از علی ناشناسان گرفت

 

الا کوفه کو یوسف مصطفی

چه کردی علی را تو ای بی وفا

 

به شامم فلک آفتابی نداد

سلام علی کس جوابی نداد

 

خداحافظی کرده ام با همه

که چشم انتظارم بود فاطمه

 

خدایا ز کارم گره وا شده

خدایا دلم تنگ زهرا شده

 

غم و دردم آخر به پایان رسید

به زهرا بگویید مهمان رسید

 

یقین دوخته چشم زهرا به من    

نشان می دهد محسنم را به من

 

نشان تا دهم فرق بشکسته را     

نشانم دهد بازوی خسته را

 

بیا ای غروب سعادت بیا

نجات علی ... ای شهادت بیا

 

 حاج علی انسانی

 

 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۵ ، ۱۸:۴۹
AHR

 

 

شرح حال شیعیان علی ابن ابی طالب (ع)

 

 


ما اهل دلیم و در و بامی نشناسیم

از جنس گلیم و جم و جامی نشناسیم

 

ما رهرو  عشقیم و جنون مدرسه ی ماست

جز زمزمه ی عشق کلامی نشناسیم
 

دردیست عوامی که دگر چاره ندارد

ما یکدله گانیم و عوامی نشناسیم

 

هر لحظه پیامی رسد از سوی نگاری

جز دستخط دوست پیامی نشناسیم

 

ما شیعه ی اوییم که از نطفه ی پاکیم

ما نطفه ی نا پاک و حرامی نشناسیم

 

این سلطنت عشق فقط لایق مولاست

جز آل علی هیچ زمامی نشناسیم

 

صد شکر که بیزار از این پست و مقامیم

ما سوته دلان پست و مقامی نشناسیم

 

در دایره ی مذهب و در سیطره ی حق

جز سلطه ی اسلام نظامی نشناسیم

 

ما نسل غدیریم و پس از رحلت احمد

جز حیدر کرار امامی نشناسیم

 

ننگ است سر سفره ی هر سفله نشستن

جز سفره ی صدیقه طعامی نشناسیم

 

یک ماه کند جلوه و آن مهدی زهراست

جز طلعت او بدر تمامی نشناسیم

 

مرغیم به هر شاخه و بامی نشناسیم

از روی طمع دانه  و دامی نشناسیم

 

خوش زاد اگر صد دله گان ابله و خامند

ما پخته از آنیم که خامی نشناسیم
 

 

 سید حسن خوش زاد
 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۴
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مدح / مناجات

 

 

 

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

 

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

واژه در دست من آن گونه که می خواهم نیست

 

من که حیران تو حیران توام می دانم

نه فقط من که در این دایره سرگردانم

 

همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد

شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد

 

کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است

راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است

 

کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست

« پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست »

 

کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید

خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید

 

کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت

قلم خواجه ی شیراز کم آورد ، نوشت:

 

« ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه »

 

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

 

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

« ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر »  می گوید

 

می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت

ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط

 

نه فقط دست زمین از تو  تو را می خواهد

سالیانی ست که معراج خدا می خواهد ...

 

 ... زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند

لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند

 

دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی

رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی

 

وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی

وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی

 

در هوا تیغ دو دم  نعره ی هو هو می زد

نعره ی حیدری « أینَ تَفروا » می زد

 

بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار

پا در این دایره بگذار عدم را بردار

 

بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی

یازده مرتبه در آینه تکرار شدی

 

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

 

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

« ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر »  می گوید

 

سید حمیدرضا برقعی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)



 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۵
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

 

از الف  اول امام از بعد پیغمبر علی است

آمر امر الهی شاه دین‌ پرور علی است

 

ب   برادر با نبی ، بیرق فراز دین حق

بحر احسان ، باب لطف بی‌ حد و بی‌ مر علی است

 

ت  تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ‌آور ، خسرو مستغنی از لشگر علی است

 

ث   ثری مقدم ، ثریا متکا ، ثابت قدم

ثانی احمد ، به ذات کبریا مظهر علی است

 

جیم    جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال

جل شأنه جز نبی از جمله بالاتر علی است

 

ح   حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است

 

خ  خداوند ظفر ، خیبر گشا ، مرحب شکار

خسرو ملک ولایت ، خلق را رهبر علی است

 

دال  داماد نبی ، دست خدا ، دارای دین

داعی ایجاد موجودات از داور علی است

 

ذال  ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

 

ر   رفیع‌القدر و والا رتبه ، روح افزا سخن

رهنمای خلق عالم ، ساقی کوثر علی است

 

ز   زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

 

سین  سعید و سید و سرور ، سلونی انتساب

سر لا رطب و لا یابس ، سر و سرور علی است

 

شین  شفیع المذنبین ، شیر خدا ، شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

 

صاد  صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

 

ضاد  ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر

ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

 

طا  طبیب طبع‌دان ، مطلوب ارباب طلب

طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

 

ظا  ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

 

عین  عین‌ الله و عالی جاه و علام الغیوب

عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

 

غین  غران شیر یزدان ، غیرت الله المبین

غالب اندر غزوه‌ ها ، بر خصم بد گوهر علی است

 

ف  فصیح و فاضل و فخر عرب ، میر عجم

فارس میدان مردی ، فاتح خیبر علی است

 

قاف  قلب عالم امکان ، قسیم خلد و نار

قاضی روز قیامت  ، خواجه‌ی قنبر علی است

 

کاف  کنز علم ما کان و علوم ما یکون

کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

 

لام   لطفش شامل احوال کل ما خلق

لازم التعظیم ، شاه معدلت گستر علی است

 

میم   ممدوح صحف ، موصوف تورات و زبور

مصحف و انجیل را مصداق ، و المصدر علی است

 

نون   نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

 

واو    واجب منزلت ، ممکن نما ، والا گهر

واقف از ما یوقع و از ما وقع یک سر علی است

 

ها   هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

 

یا   یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او

یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

 

آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی‌ خلل

موسی با اقتدار و عیسی با فرّ علی است

 

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی

می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

 

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر ؟

یاور خلق جهانی گر تو را یاور علی است

 

 

مرحوم صغیر اصفهانی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۱
AHR

 

 

 امیرالمومنین علی (ع)   _   شهادت

 

 

ای تیغ مرا لبالب از  یا رب  کن

ای تیغ بیا و راحتم امشب کن

بشتاب و سر مرا شکاف اما باز

رحمی به دل سوخته ی زینب کن

ای تیغ زمان ، زمانه ی نیرنگ است

بشکاف سرم که سینه ام خون رنگ است

یک بار نشد که سیر رویش بینم

بشتاب دلم برای محسن تنگ است

ای تیغ پرِ  پر زدنش را بزنند

آن مرغ که قید ماندنش را بزنند

ای تیغ ندیدی که چه حالی دارد

مردی که به پیش او زنش را بزنند

امروز نه آن دم علی از پا افتاد

تا خانم من زیر قدم ها افتاد

یک شهر برای بردنم رد میشد

از روی دری که روی زهرا افتاد

ای وای ندیدی که چه دیدم آن روز

او خورد زمین و من بریدم آن روز

از پهلوی میخ کوب زهرا آن روز

با دست خودم میخ کشیدم آن روز

 

 

حسن لطفی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۹:۴۳
AHR

 

 

حضرت علی (ع)   _  شهادت

 

 

با خود بگذارید که نجوا کند امشب

این روح مگر بال و پری وا کند امشب

یک لحظه دگر طاقت این هجر ندارد

سخت است تحمل ، غم زهرا کند امشب

این فرقِ ترک خورده تسلی شدنی نیست

جز فاطمه اش کیست تسلا کند امشب

اسرار مگوی علی و چاه بماند

با فاطمه خود حلِّ معما کند امشب

مردی که جدا از دل محراب نمی شد

بایست که بالِشت ، مصلی کند امشب

ای کاش بگویند به زینب خبری نیست

بگذار پرستاری بابا کند امشب

شد زنده دگر بار شب سخت وصیت

بگذار کمی زمزمه مولا کند امشب

زان بسته که جبریل سفارش به نبی داشت

باید کفنِ تازه تری وا کند امشب

فرمود : حسینم ! حسنم سخت غریب است

بسیار دعا زینب کبری کند امشب

این سنّتِ تشییعِ غریبانه بجا ماند

می خواست علی یاد ز زهرا کند امشب

صحبت ز حسین و حرم و مشک و علم شد

اینهاست سفارش که به سقّا کند امشب

گاهی به علمدار سپارد حرمش را

گاهی سخن از اکبر لیلا کند امشب

فرمود که : قاتل به شما گرچه اسیر است

با او حسنم خوب مدارا کند امشب

غافل نشود هیچ کس از قوت یتیمان

نان و نمک و شیر مهیّا کند امشب

دل ! دست توسل به عنایات که داری ؟

پرونده ی ما را علی امضا کند امشب

 

 

محمود ژولیده

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۱۷:۰۲
AHR

 

 

حضرت علی (ع)   _   شهادت

 

( زبان حال حضرت زینب سلام الله علیها )

 

 

سخت است پیش پای مردم با سر افتادن

و سخت تر از آن به پیش دختر افتادن

 

ما که تو را با لافتایت می شناسیمت

اصلاً نمی آید به تو در بستر افتادن

 

داری سفارش می کنی ما را به عباست

خیلی خیالم جمع شد از معجر افتادن

 

گفتی اسیرم می کنند اما نگفتی تو

از خنجر کندی به روی حنجر افتادن

 

اما نگفتی از روی مرکب زمین خوردن

اما نگفتی از بلندی با سر افتادن

 

خیلی برای دخترت سخت است هنگامِ...

با نیزه ای بر نیزه های دیگر افتادن

 

ای وای از پیراهن غارت شده ، بعدش

دنبال غارت کردن انگشتر افتادن
 

 فرمود: آب ، اما به پهلویش لگد می زد

 ای داد بیداد از به جان پیکر افتادن

 

انصاف نیست این گونه پیش چشم خواهرها

با چکمه روی بوسه پیغمبر افتادن

  

ای وای از شام غریبان و بیابان و...

 در زیر پا ها چادر یک دختر افتادن

 

 

علی اکبر لطیفیان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۶:۴۹
AHR