زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حضرت علی» ثبت شده است

 

حضرت علی (ع)   _   مدح

 

 

ز طریق پیروی على ، نه اگر بشر به خدا رسد

به چه دل نهد ؟ به که رو کند ؟ به چه سو رود ؟ به کجا رسد ؟

ز خدا طلب دل مقبلى ، به على بجوى توسلى

که اگر رسد به على دلى ، به على قسم به خدا رسد

ازلى ولایت او بود ، ابدى عنایت او بود

ز کف کفایت او بود ، ز خدا هر آنچه به ما رسد

به على اگر برى التجا ، چه در این سرا چه در آن سرا

همه حاجت تو شود روا ، همه درد تو به دوا رسد

على اى تو یاور و یار ما ، اسفا به حال فکار ما

نه اگر به عقده کار ما ، مدد از تو عقده گشا رسد

 

 

مرحوم صغیر اصفهانی

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۰۸
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مناجات / مدح

 

 

شد شراب از لب تو تر دامن

باده آلوده تر بود یا من ؟

پس به من نیز بوسه ده تا من

بشوم مست و عالمی با من

جای  «یا رب»  صدا کند  «یا لب»

 

بر جگر می نهم چو دندان را

نخورم جز به خون دل نان را

مَشکن چون دلم تو پیمان را

یا به تیغت ببند افغان را

یا بزن مُهر بر لبم با لب

 

زلف بسته به روی چون قمر است

شب همیشه ز شیشه ی سحر است

دل خون ، هم پیاله ی سحر است

خون ز هم مشربان نیشتر است

می زند لب به تیغ گویا لب

 

تو کجایی که آفتاب کنی ؟

سرکه را در قدح شراب کنی ؟

کی تو آباد ، این خراب کنی ؟

دانگ بگذار تا ثواب کنی ؟

از تو خاک قدوم از ما لب

 

ذوالفقارت فرات بی بدل است

ضرب شمشیر تو علی ، مَثَل است

مست نام تو شیشه در بغل است

 اصلا اصل اصول ما عسل است

که چنین گشته ای سراپا لب

 

هر شب تو هزار رکعت داشت

ضبط این کارها چه زحمت داشت

ملک دوش تو چه همت داشت

چاه کوفه مگر چه نیت داشت ؟

که گرفت از لب تو آقا لب

 

تو که هستی که مات توست خدا ؟

ذات خود در صفات توست خدا

بسته در شش جهات توست خدا

مو به مو در نکات توست خدا

از قدوم و سر و تنت تا لب

 

قرص خورشید ، تب اضافه کند

قرص رویت طرب اضافه کند

واجب و مستحب اضافه کند

کُفر چیزی به رَب اضافه کند

وقف «الّا» ست بعد هر «لا لب»

 

خواب در سایه ی تو دیدن داشت

دست از حسن تو بریدن داشت

روح از شوق تو پریدن داشت

یکی از این دو بس مکیدن داشت

زان لبم بوسه ده ، و الّا لب

 

مَرهم  نو بلوغ درد سر است

عیسی معنی ات طفیل در است

سود در وجه غیر تو ، ضرر است

نسخه ات کامل است و مختصر است

مرده را زنده می کنی با لب

 

محمد سهرابی
 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۴
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

 

از الف  اول امام از بعد پیغمبر علی است

آمر امر الهی شاه دین‌ پرور علی است

 

ب   برادر با نبی ، بیرق فراز دین حق

بحر احسان ، باب لطف بی‌ حد و بی‌ مر علی است

 

ت  تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ‌آور ، خسرو مستغنی از لشگر علی است

 

ث   ثری مقدم ، ثریا متکا ، ثابت قدم

ثانی احمد ، به ذات کبریا مظهر علی است

 

جیم    جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال

جل شأنه جز نبی از جمله بالاتر علی است

 

ح   حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است

 

خ  خداوند ظفر ، خیبر گشا ، مرحب شکار

خسرو ملک ولایت ، خلق را رهبر علی است

 

دال  داماد نبی ، دست خدا ، دارای دین

داعی ایجاد موجودات از داور علی است

 

ذال  ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

 

ر   رفیع‌القدر و والا رتبه ، روح افزا سخن

رهنمای خلق عالم ، ساقی کوثر علی است

 

ز   زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

 

سین  سعید و سید و سرور ، سلونی انتساب

سر لا رطب و لا یابس ، سر و سرور علی است

 

شین  شفیع المذنبین ، شیر خدا ، شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

 

صاد  صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

 

ضاد  ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر

ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

 

طا  طبیب طبع‌دان ، مطلوب ارباب طلب

طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

 

ظا  ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

 

عین  عین‌ الله و عالی جاه و علام الغیوب

عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

 

غین  غران شیر یزدان ، غیرت الله المبین

غالب اندر غزوه‌ ها ، بر خصم بد گوهر علی است

 

ف  فصیح و فاضل و فخر عرب ، میر عجم

فارس میدان مردی ، فاتح خیبر علی است

 

قاف  قلب عالم امکان ، قسیم خلد و نار

قاضی روز قیامت  ، خواجه‌ی قنبر علی است

 

کاف  کنز علم ما کان و علوم ما یکون

کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

 

لام   لطفش شامل احوال کل ما خلق

لازم التعظیم ، شاه معدلت گستر علی است

 

میم   ممدوح صحف ، موصوف تورات و زبور

مصحف و انجیل را مصداق ، و المصدر علی است

 

نون   نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

 

واو    واجب منزلت ، ممکن نما ، والا گهر

واقف از ما یوقع و از ما وقع یک سر علی است

 

ها   هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

 

یا   یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او

یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

 

آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی‌ خلل

موسی با اقتدار و عیسی با فرّ علی است

 

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی

می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

 

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر ؟

یاور خلق جهانی گر تو را یاور علی است

 

 

مرحوم صغیر اصفهانی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۱
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مناجات

 

 

 

اگر تو را نداشتم ، بدان خدا نداشتم

آری خدا نداشتم ، اگر تو را نداشتم

 

نبود اگر کرامتت ، نبود اگر طبابتت

هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

 

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است

بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

 

نوای من علی علی ، صدای من علی علی

بدون این علی علی ، خدا خدا نداشتم

 

سنگ شدم طلا شدم ، شاه شدم گدا شدم

چه می شدم اگر علی مرتضی نداشتم

 

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه

این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

 

«من اسمه دوا» علی و «ذکره شفا» علی

کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

 

نبودی یا علی اگر ، حسن نبود و هم حسین

بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم

 


علی‌اکبر لطیفیان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۲
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

در تن من جان علی‌ ست ، خون به شریان علی‌ ست

هر طپش قلب من ، ذکر علی‌ جان علی‌ ست

 

پتک به غم‌ ها بکوب ، بر دف تقوا بکوب

مست شدی پا بکوب ، مرشد مستان علی‌ ست

 

صاحب تیغ دو سر ، خط‌ شکن بی‌ سپر

بی‌ زره با جگر ، مرد به قرآن علی‌ ست

 

واژه‌ ی مردی از او ، گشته چه پر آبرو !

شاعر طوسی بگو ، رستم دستان علی‌ ست

 

مذهب تمّار ها ، مکتب عمّار ها

نهضت مختار ها ، معرکه‌ گردان علی‌ ست

 

شیخ خِرد کیش‌ ها ، لیلی دل‌ ریش‌ ها

حیرت درویش‌ ها ، جذبه‌ ی عرفان علی‌ ست

 

کعبه‌ ی انگور ها ، مروه‌ ی تنبور ها

مشعر این شور ها ، رونق ایمان علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست  

سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

حق و حقیقت علی‌ ست ، راه هدایت علی‌ ست

زینت و زیبنده‌ ی ، نام ولایت علی ست

 

شرزه‌ ی مَرحب‌ فکن ، حیدر خیبر شکن

صفدر پولاد تن ، کوه شهامت علی‌ ست

 

میر جهان‌گیر ها ، حکمت شمشیر ها

دولت تدبیر ها ! مرد سیاست علی‌ ست

 

صوفی دل‌ صاف‌ ها ، حضرت اوصاف‌ ها

سید انصا ف‌ها ، روح عدالت علی‌ ست

 

اشهد لوح و دوات ، شعر تو شهد و نبات

حک شده بر کائنات ، رمز سعادت علی‌ ست

 

شأنِ علیه‌السلام ، حرمت بیت الحرام

دین خدا را دوام ، رکن دیانت علی‌ ست

 

پیر خراباتیان ، خضر سماواتیان

دادرس خاطیان ، باب شفاعت علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست

  سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

 

وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۰
AHR

 

 

امیرالمومنین علی (ع)   _  شهادت

 

 

غم ، ازغم صدای شما گریه می کند

سر روی شانه های شما گریه می کند

شب که پناه می بری از بی کسی به چاه

مهتاب پا به پای شما گریه می کند

کوفه مدینه نیست ! ولی کوچه ، کوچه است

هر وصله ی عبای شما گریه می کند

یک کیسه ی قدیمی نان و رطب مدام

دنبال ردّ پای شما گریه می کند

مهمانی آمدی ، کمی از شیر هم بخور !

ظرف نمک برای شما گریه می کند

دستم به دامنت ، نرو !  بدبخت می شوم

پشت سرت گدای شما گریه می کند

از داغ موی سوخته ی پشت در ، هنوز

گیسوی بی حنای شما گریه می کند

 

 

وحید قاسمی

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۲
AHR

 

حضرت علی (ع)  _  مدح

 

 

 بازوی کردگار ، علی بود و بس علی (ع)

سردار نامدار ، علی بود و بس علی (ع)

 

فردی که گشت گرد نبی بین دشمنان

با زخم بی شمار ، علی بود و بس علی  (ع)

 

مردی  که جبرئیل ز سوی خدا بر او

آورد ذوالفقار ، علی بود و بس علی (ع)

 

در لیله المبیت به جای نبی که خفت ؟

تا جان کند نثار ، علی بود و بس علی (ع)

 

شیری که روبهان همه از بیم تیغ او

گفتند الفرار ، علی بود و بس علی (ع)

 

مرد افکنی که خواند رسولش تمام دین

در روز کارزار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آن که به نص انفسنا جان احمدش

فرمود کردگار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آن بت شکن که بر سر دست نبی شکست

بت ها خلیل وار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آنکس که مصطفی به غدیرش امام خواند

در بین صد هزار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آن عاشقی که در دل شب گرد نخل ها

بگریست زار زار ، علی بود و بس علی (ع)

 

کوهی که در برابر یک ناله یتیم

میگشت بی قرار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آنکه به پایداری و صبر و شهامتش

دین گشت پایدار ، علی بود و بس علی (ع)

 

سیف اللهی که شخص رسول خدا بر او

میکرد افتخار ، علی بود و بس علی (ع)

 

وجه اللهی که در دل شب رخ به خاک سود

با چشم اشکبار ، علی بود و بس علی (ع)

 

عین اللهی که هر چه نبی دیده بود او

میدید آشکار ، علی بود و بس علی (ع)

 

رزم آوری که دشمن او از کرامتش

گردید شرمسار ، علی بود و بس علی (ع)

 

مولود کعبه کز قدم خویش کعبه را

بخشید اعتبار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آنکو که شد ولایتش از جانب خدا

محکمترین حصار ، علی بود و بس علی (ع)

 

آنکو که قاتلش به عنایات و رحمتش

بودی امیدوار ، علی بود و بس علی (ع)

 

عرشی که چون حسین و حسن ذات کبریا

دادش دو گوشوار ، علی بود و بس علی (ع)

 

مردی که در ز قلعه ی خیبر گرفت و کند

با دست اقتدار ، علی بود و بس علی (ع)

 

عبدی که دست قدرت او کرد در سپهر

خورشید را مهار ، علی بود و بس علی (ع)

 

میثم بدین قصیده خود انصاف ده بگو

دین را زمامدار ، علی بود و بس  علی (ع)

 

استاد غلامرضا سازگار      

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۳ ، ۰۳:۳۴
AHR