زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر حماسی» ثبت شده است

 

امام حسین (ع)   _  ولادت / مدح / حماسی

 

 

خانه ی شیر خدا امشب پر از نور خداست

البشاره لیله ی میلاد مصباح الهداست

 

بر سر دوش نبی ، شمس ولایت جلوه گر

پیش روی فاطمه ، مرآت حُسن ابتداست

 

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

 

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین (ع)

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

 

گام گام مقدمش ، رشک گلستان بهشت

عضو عضو  پیکرش ، اوراق صنع کبریاست

 

این همان مصباح دست غیب رب العالمین

این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست

 

چشم نه ، لب نه ، جبین نه ، حنجر و رخسار نه

پای تا سر غرق در گلبوسه های مرتضاست

 

با وجود آن که نَبوَد رحمت حق را حدود

این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست

 

سبط احمد ، نجل حیدر ، آرزوی فاطمه

خون قرآن ، اصل ایمان ، قلب دین ، روح دعاست

 

قطره ای از بحر لطفش چشمه ی آب حیات

ذره ای از خاک کویش درد عالم را دواست

 

وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد

مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست

 

هر چه می بینم جمالش را ، نبی پا تا به سر

هرچه می خوانم ثنایش را ، علی  سر تا به پاست

 

هر سری تقدیم جانان گشت ، خاک پای او

هر دلی جای خدا گردد بر او صحن و سراست

 

هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد

در عوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست

 

من نمی‌گویم ، نمی‌گویم ، خدا باشد حسین

لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد ، رواست

 

خواهر مظلومه ی او مادر آزادگی است

تا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست

 

اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق

دختری دارد که دست بسته اش مشکل گشاست

 

مادری دارد که در قرآن ، خدا مدّاح اوست

مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی» ست

 

قامتی دارد... ، قیامت گوشه ای از سایه‌ اش

صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست

 

بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین

هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست

 

روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است

فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست ؟

 

او  بُوَد  فُلک  نجات و لنگرش دخت علی

این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست

 

شهریار کشور دل ها «حسین بن علی»

زاده ی ام‌البنین فرمانده ی کل قواست

 

آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا

گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست

 

گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست

هر شب او واقعه ، هر روز او روز جزاست

 

این که خندانیم و گریانیم در میلاد او

می کند ثابت ، گل ما از زمین کربلاست

 

آنکه سر سازد نثار دوست ، از عالم سر است

کشته ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست

 

مرگ در بستر بود بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

 

شور ما شور شهادت ، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت ، خون ما آب بقاست

 

من ز خون دل نوشتم بر جبین آسمان

هر که فانی در ره حق نیست ، پایانش فناست

 

قبر: کعبه ، رکن : مقتل ، تربت عشاق : حِجر

مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا» ست

 

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دوتاست

 

آب را بر روی ما بسته ، نمی‌داند عدو

حنجر ما تشنه ی آب دم تیغ بلاست

 

وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست

این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا» ست

 

"میثم"  این مصراع را با خط خون باید نوشت

رأس ما از تن جدا شد ، دوست کی از ما جداست ؟

 

استاد سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۱
AHR

 

سروده ای حماسی در محکومیت آل سعود و وهابیت

[ تقدیم به مدافعان حرم حضرت زینب (س) ]

 

 

باز هم حیله به دنبال شکار افتاده
گره تازه ای این بار به کار افتاده

گرگ خونـخوار لباس گله را پوشانده
پرده ی فتنه رخ حرمله را پوشانده

هدف این جریان تفرقه انداختن است
باز انگیزه ی این قوم جمل ساختن است

جهل این قوم به پیراهن گل لک انداخت
ناگهان در دل هر رکعت شان  شک انداخت

خون حق می چکد از پنجه ی این قوم پلید
می رسد سلسله ی این سلفی ها به یزید

آتش معرکه از گور یهود است دگر
وقت رسوا شدن آل سعود است دگر

خوابتان برده مگر مدعیان الکی ؟
ای شما معتقد راه و نشان الکی

چه بلایی به سر دین شما آمده است
چه خطایی ست که از دست شما سر زده است

حمله بر حرمت فرزند پیمبر کردید
غصه ی فاطمه (س) را چند برابر کردید

آسمان هست پرم بسته شود می میرم
عمه ی عشق حرم بسته شود می میرم

بشتابید علی ها که گلوتان سپر است
در کمان نوه ی حرمله تیر سه پر است

ما  نمردیم که آشفتگی آغاز شود
باز هم پای حرامی به حرم باز شود

پرچم سبز ولی نعمت مان تا بالاست
ذولفقار است که در دست ابوحامد هاست

سینه ی ما سپر تیر و سنان می گردد
راه ما ختم به آغوش جنان می گردد

فاطمیون همگی حامی مکتب هستند
پاسبان حرم حضرت زینب (س) هستند

گر چه کشتید ولی فاتح دیگر داریم
ما محال است که دست از شهدا برداریم

غیرت خون عـلـی (ع) در رگ ما هست هنوز
شمر نابود شد و کرب و بلا هست هنوز

آه مظلوم بر این دامنتان می گیرد
آتش شیعه به پیراهنتان می گیرد

می رسد منتقم خون خدا از این راه
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله

 

صابر خراسانی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۵۸
AHR