زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر ولادت» ثبت شده است

همراهان گرامی

با سلام

 

لطفا با کانال ما در تلگرام همراه باشید

با جستجوی شناسه (آیدی) زیر:

 

@zaeraneh_ir

 

برای مشاهده و عضویت در کانال زائرانه در تلگرام کلیک کنید

 

باتشکر

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۰۷
AHR

 

امام حسین (ع)   _  ولادت / مدح / حماسی

 

 

خانه ی شیر خدا امشب پر از نور خداست

البشاره لیله ی میلاد مصباح الهداست

 

بر سر دوش نبی ، شمس ولایت جلوه گر

پیش روی فاطمه ، مرآت حُسن ابتداست

 

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

 

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین (ع)

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

 

گام گام مقدمش ، رشک گلستان بهشت

عضو عضو  پیکرش ، اوراق صنع کبریاست

 

این همان مصباح دست غیب رب العالمین

این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست

 

چشم نه ، لب نه ، جبین نه ، حنجر و رخسار نه

پای تا سر غرق در گلبوسه های مرتضاست

 

با وجود آن که نَبوَد رحمت حق را حدود

این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست

 

سبط احمد ، نجل حیدر ، آرزوی فاطمه

خون قرآن ، اصل ایمان ، قلب دین ، روح دعاست

 

قطره ای از بحر لطفش چشمه ی آب حیات

ذره ای از خاک کویش درد عالم را دواست

 

وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد

مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست

 

هر چه می بینم جمالش را ، نبی پا تا به سر

هرچه می خوانم ثنایش را ، علی  سر تا به پاست

 

هر سری تقدیم جانان گشت ، خاک پای او

هر دلی جای خدا گردد بر او صحن و سراست

 

هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد

در عوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست

 

من نمی‌گویم ، نمی‌گویم ، خدا باشد حسین

لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد ، رواست

 

خواهر مظلومه ی او مادر آزادگی است

تا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست

 

اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق

دختری دارد که دست بسته اش مشکل گشاست

 

مادری دارد که در قرآن ، خدا مدّاح اوست

مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی» ست

 

قامتی دارد... ، قیامت گوشه ای از سایه‌ اش

صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست

 

بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین

هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست

 

روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است

فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست ؟

 

او  بُوَد  فُلک  نجات و لنگرش دخت علی

این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست

 

شهریار کشور دل ها «حسین بن علی»

زاده ی ام‌البنین فرمانده ی کل قواست

 

آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا

گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست

 

گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست

هر شب او واقعه ، هر روز او روز جزاست

 

این که خندانیم و گریانیم در میلاد او

می کند ثابت ، گل ما از زمین کربلاست

 

آنکه سر سازد نثار دوست ، از عالم سر است

کشته ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست

 

مرگ در بستر بود بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

 

شور ما شور شهادت ، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت ، خون ما آب بقاست

 

من ز خون دل نوشتم بر جبین آسمان

هر که فانی در ره حق نیست ، پایانش فناست

 

قبر: کعبه ، رکن : مقتل ، تربت عشاق : حِجر

مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا» ست

 

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دوتاست

 

آب را بر روی ما بسته ، نمی‌داند عدو

حنجر ما تشنه ی آب دم تیغ بلاست

 

وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست

این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا» ست

 

"میثم"  این مصراع را با خط خون باید نوشت

رأس ما از تن جدا شد ، دوست کی از ما جداست ؟

 

استاد سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۱
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح

 

 

امشب از برج ولایت اختر آمد اختر آمد

بحر مواج شرف را گوهر آمد گوهر آمد

کوثر ختم رسل را کوثر آمد کوثر آمد

شیر حق یعنی علی را دختر آمد دختر آمد

بانگ یا رب یا رب آمد ، برج دین را کوکب آمد

عشق در تاب و تب آمد ، زینب آمد زینب آمد

کرده روشن چشم زهرا و امیرالمؤمنین را

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۴ ، ۱۲:۲۹
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مناجات

 

 

دل را به پاس عشق تو میل خُم است و بس

جان در ره دمشق تو سر در گم است و بس

زان دم که از بهشت تو تبعید می شدیم

تا حال ننگ ما طلب گندم است و بس

ای نور مهر و ماه طفیل نگاه تو

تنها نه مست جلوه ی تو انجم است و بس

تو چارده جمال و جلال محمّدی

کی گفته محو تو قمر سوم است و بس

عالم تمام مست ولای تو زینب اند

این میکده نمونه ای از مردم است و بس

ای صاحب مقام ولایت خوش آمدی

ای رهبر طریق هدایت خوش آمدی

 

ای نفس ناطقه گره ام وا نمی شود

وصف تو ای عقیله مهیّا نمی شود

گل ها اگر کتاب و گیاهان قلم شوند

هرگز مقام قرب تو انشا نمی شود

ای عاقله ، محدّثه ، عُلیا مخدره !

مُلک و ملک ز مدح تو ارضا نمی شود

قلب سلیمه ، نفس زکیّه ، مجلله !

قدّیس تر ز نفس تو پیدا نمی شود

خالص ترین عیار محبّت به قلب توست

بی مُهر عاطفه دلی امضا نمی شود

ای ثروت همیشگی و ناتمام عشق

تا روز حشر بر دل پاکت سلام عشق

 

 

محمود ژولیده

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۲۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد

در خانه ی خورشید هدایت قمر آمد

از دامن صدیقه بتول دگر آمد

آیینه ی پیغمبر و مام و پدر آمد

محبوبه ی حق روح عبادات خوش آمد

ناموس خدا عمه ی سادات خوش آمد

 


متن کامل این شعر  در   ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۳۰
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

کوری چشم دشمن آل پیمبری

نسلش ادامه یافته از فیض دختری

نسلی که بهتر است بگویند شاعران

مِن بعد از این قبیله سادات مادری

موضوع بعد روحی این خانواده است

دیگر چه فرق میکند ابعاد پیکری

یک وقت جلوه می کند از باطنی زنی

یک وقت ابوالعجایبی از جنس حیدری

تا گوش جان به عزت این قوم بسپریم

باید برای روح الامین ساخت منبری

شبنم کجا و ظرفیت درک آفتاب

دریا کجا و کاسه وارونه ی حباب

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۲۳:۱۵
AHR

 

حضرت زینب (س)   _  ولادت

 

 

امشب صفا دارد صفای دیگری را

مروه منا حال و هوای دیگری را

از سوی شرق و غرب یثرب می شنیده

گوش فلک لبخند های دیگری را

وقت سحر در قاب چشمانش ببیند

شهر نبی خیرالنسای دیگری را

خورشید دیگر سر زده یا این که جبریل

نازل نموده والضحای دیگری را

تاریخ عشق از نو شروع شد ، ای قلم ها !

از سر بگیرید ابتدای دیگری را

در باز مانده مثل این که می پذیرند

افتاده از پا و گدای دیگری را

بنده نوازی رسم و آیین است اینجا

حاتم گدا ، محتاج و مسکین است اینجا

 


شعر به صورت کامل  در ادامه مطلب


 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۴
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مناجات

 

 

قلم به دست گرفتم که با خـدا باشم
قلم به دست گرقتم که از شما باشم
قلم به دست گرفتم که از تو بنویسم
و با ثنای تـو هم دوش انبیا باشم
قلم به دست گرفتم در انزوای خودم
که غرق تان شوم و از خودم جدا باشم
قلم به دست گرفتم که با دو بال غزل
در آسمان تو پروا کنم رها باشم
قلم به دست گرفتم در ابتدا اما
نشد مسافرتان تا به انتها باشم
قلم ز دست من افتاد و دم زدم از عشق
کبوتری شدم و پر زدم به شهر دمشق

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۱۳
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت

 

 

ای بحر کمال گوهر آوردی 
ای کوثر وحی کوثر آوردی 
ای نخل امید نوبر آوردی 
ای ماه خجسته اختر آوردی 
ای دخت رسول دختر آوردی 
زینب  نه ، حسین دیگر آوردی 
بر نفس رسول زیب و زین است این 
سر تا به قدم همه حسین است این 


 


شعر کامل  در  ادامه مطلب


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۹۴ ، ۱۰:۰۹
AHR

 

امام حسن مجتبی (ع)   _   ولادت

 

 

امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد

کز خانه خورشید ولایت قمر آمد

یا از دل دریای نبوت گهر آمد  

یا مهر فروزنده به بام سحر آمد

پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد

 

هم آینه حُسن خداوند جمالش

هم خلق و حصال نبوی  خلق و خصالش

هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش

هم عقل ملک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر  و آلش

هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد

 

در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین  

در لعل لب بسته عقیق یمنش بین

شادابی جان را ز گلستان تنش بین

آیات خدا در لب شکّر شکنش بین

آیینه شو و حُسن حَسن در حسنش بین

گوئی به جهان باز رسول دگر  آمد

 

ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش 

ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش

ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش 

ای مهر ، ستان وام ز رخسار نکویش

ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش

رشک ملک است این که به شکل بشر آمد

 

در شب نفس صبحدم عید ببینید 

در ماه خدا صورت خورشید ببینید

روئی که نبی دید و علی دید ببینید

حسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید

رخسار خداوند درخشید ببینید

کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد

 

ادامه ی این شعر در ادامه مطلب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۴
AHR

 

حضرت علی اصغر (ع)   _   ولادت

 

 

دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر

دوباره شور دوباره قیامتی دیگر

 

دوباره نغمه داوود می رسد امشب

دوباره زمزمه ی رود می رسد امشب

 

دوباره از جگر کوه چشمه می جوشد

ز کوچه های مدینه کرشمه می جوشد

 

عصا به سینه ی دریا کشیده راهی را

ز شوق حضرت موسی دویده راهی را

 

مسیح آمده تا خانه ی مسیحایش

کلیم سجده کند بر قدوم لیلایش

 

خریده نوح به جانش هزار طوفان را

مگر نگاه کند پیر مِی فروشان را

 

دوباره نوبت جام و سبو و ساغر شد

برای آمدنش انتظارها سر شد

 

شب است و خانه ی زهرا عجب تماشایی است

زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است

 

از آسمان به زمین آفتاب آمده است

علی سوم عالی جناب آمده است

 

اگر چه طفل ولی نه پیر هر مست است

قسم به حضرت مولا امیر هر مست است

 

رسیده آینه دار امام عاشورا

رسیده حُسن ختام قیام عاشورا

 

اگرچه غُنچه ی پیچیده در قمات است این

به لعل کوچک خود چشمه ی حیات است این

 

دو طاق حُسن دو ابرو دو تیغ آورده

برای بوسه ی بابا عقیق آورده

 

برای حضرت ارباب دلبری دیگر

برای قافله سالار حیدری دیگر

 

فقط  نه در دلِ گهواره کودکِ باباست

قسم به او که علمدار کوچک باباست

 

گشود گیسوی او را جهان پُر از دل کرد

کتاب کرببلا را حسین کامل کرد

 

به روی دوش عمو همچو آبشار علی است

رسیده است بگوید که ذوالفقار علی است

 

تبسمی زد و تا کبریا به وجد آمد

از آن دو چشم خدایی خدا به وجد آمد

 

عجب شبی است که روی علی است مهتابش

رباب گرم نگاهش رقیه بی تابش

 

هزار مرتبه عباس عزیز جان می گفت

شبی که اکبر لیلا به او اذان می گفت

 

فرشته بال به طاق دو ابرویش می زد

گلاب یاسِ بهشتی به گیسویش می زد

 

به پیش دیده ی زینب حسین زینب وار

گرفت بوسه ز لب های او هزاران بار

 

نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد

هوای خانه ی ارباب کربلایی شد

 

دلش حسینیه بود و سینجلی می گفت

نوای حَیَ عَلَی العِشق را علی می گفت

 

بهانه کرد دلش داغ آب ها را باز

به چشم های علی دید کربلا را باز

 

اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف

به روی دست عزیزش توان ندارد حیف

 

کنار خیمه رباب است و چشم در راه است

تمام هستی مادر شبیه یک آه است

 

به روی دست پدر بود و بال و پر می زد

لبان تاولی اش شعله بر جگر می زد

 

به زخم های لبش خون تازه جاری بود

اگر غلط نکنم وقت نِی سواری بود

 

حسین دست غریبی به روی زانو زد

برای جُرعه ی آبی به حرمله  رو زد

 

صدای خنده و شور و سرور و هلهله بود

بلند تر زهمه خنده های حرمله بود

 

سرِ تیر سه شعبه به حنجرش افتاد

به روی دست پدر ، وایِ من سرش افتاد

 

بخون کشید رُخش را تمام گیسو را

که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را

 

 

حسن لطفی     

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۵
AHR

 

امام جواد (ع)  _  ولادت

 

 

باز شبیه شب بارانی ام

زاده ی دریایم و طوفانی ام

مثل اویس از قرن آواره ام

در پی یاران خراسانی ام

عاشقی ام را همه فهمیده اند

مهر شده مهر به پیشانی ام

دست نسیم است سر گیسویش

دست خودم نیست پریشانی ام

ابروی او نورٌ علی نور شد

عاشق این طاق چراغانی ام

 

داده جنون هستی من را به باد

روز نخستی که شنیدم جواد

 

می چکد از کنج لبانم شراب

خانه ات آباد خرابم خراب

سنگ تراشی دل سنگم گرفت

تیشه زد و ساخت از آن دُر ناب

شانه زد و یکسره دل ریخت ریخت

در خم آن گیسوی پر پیچ و تاب

وای اگر دست تو افتد دلم

فارقم از روز حساب و کتاب

جاذبه ی محض مرا نور کن

حضرت خورشید به جانم بتاب

 

جذبه ی پیغمبر اُمّی جواد

ای به ابی انت و اُمّی جواد

 

نیست فقط روز مبادا کریم

هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس

رو نزند این دلم الا کریم

هر چه گره بیشترم می زند

کم شود این فاصله ها ... تا کریم

خواهش ما جرعه ای از آب بود

داد ولی پهنه ی دریا کریم

بس که در بسته زدم خسته ام

باز نشد هیچ در امّا کریم

 

در نزده در به روی ام باز کرد

باز هم این طایفه اعجاز کرد

 

فیض مسیحایی ات عیسی بَرَد

دست به دامان تو موسی برد

از همه دل می برد آقای ما

بیشتر از حضرت زهرا برد

روی پرش لطف کن و پا گذار

رتبه ی جبریل به بالا برد

شکر برات حرم آخر رسید

ناله ی مجنون دل لیلا برد

 

بال بده تا حرم کاظمین

با نفس وای حسینم ، حسین

 

مثل همیشه دم ایوان طلا

نام تو شد نام تو سوگند ما

نام تو را گفتم و باران گرفت

خیس شد از گریه ی ما صحن ها

پنجره فولاد گره باز کرد

از من افتاده به لطف شما

مثل همیشه دم باب الجواد

حاجت ما بود که آقا رضا

 جان جوادت ببرم کاظمین

تا که بخوانیم به پایین پا

 

 آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی ز گناهم بده

 

وای اگر غصه ی مادر نبود

حال تو اینقدر مکدر نبود

مثل حسن شد جگر ریز ریز

حیف که بالین تو خواهر نبود

کاش زمین آب نمی ریختند

حیف به جز خنده پسِ در نبود

سخت کشیدند تو را روی بام

وای اگر بام کبوتر نبود

شکر خدا قسمت تو بام شد

گودی و نامحرم و خنجر نبود

خوب شد از حنجره ات خون نریخت

حرمله در لحظه ی آخر نبود

شکر خدا پیش نگاهت ز بام

بر سر نیزه سر اصغر نبود

شکر خدا پیکرت عریان نشد

زیر سم اسب پریشان نشد

 

 

حسن لطفی   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۰۲
AHR