زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غلامرضا سازگار» ثبت شده است

امیرالمومنین علی علیه السلام

 

ز خورشید گردون فراتر منم من

که خاک کف پای حیدر منم من

 

سزد گر ملک لب گشاید به مدحم

که مداح مولای قنبر منم من

 

علی (ع) آن که گر پرسی از وی که هستی

بگوید که ساقی کوثر منم من

 

نگهبان دین دست حق روح قرآن

رسول خدا را برادر منم من

 

مسیحا شود زنده با یک نگاهم

که جان عزیز پیمبر (ص) منم من

 

به دریای طوفانی دهر کشتی

به کشتی توحید لنگر منم من

 

به پیغمبران رهنما در بلاها

به ختم رسل یار و یاور منم من

 

چه بالاتر از این چه نیکوتر از این

که همتای زهرای (س) اطهر منم من

 

علی (ع) جان احمد علی (ع) کفو زهرا

علی (ع) باب شبّیر و شبّر منم من

 

علی (ع) نوح ایمان علی (ع) روح قرآن

علی (ع) صاحب سِرّ داور منم من

 

علی (ع) قطب عالم علی (ع) محور حق

علی (ع) پیر جبریل پرور منم من

 

علی (ع) شیر و شمشیر و دست الهی

علی (ع) فاتح بدر و خیبر منم من

 

علی (ع) حجت و هادی و  پیر و مرشد

علی (ع) میر و سالار و سرور منم من

 

کجا می گریزند از دامن من

بیایید مولا و رهبر منم من

 

امامی که از خشم دوزخ رهاند

شما را به فردای محشر منم من

 

امیری که در جنگ های پیاپی

نبی گفت مدحش مکرر منم من

 

چراغی که شب های تاریک سوزد

به ویرانه های محقر منم من

 

دلیری که از ناله دردمندی

بلرزد وجودش سراسر منم من

 

کریمی که در جنگ شمشیر خود را

ببخشد به خصم ستمگر منم من

 

عزیزی که در تلخکامی نبی را

بود جان شیرین به پیکر منم من

 

به صحرا بگوئید من ابر و بادم

به دریا بگوئید گوهر منم من

 

به گیتی بگوئید من رهنمایم

به گردون بگوئید محور منم من

 

به آخر بگوئید اول علی (ع) بود

به اول بگوئید آخر منم من

 

به مظلوم گوئید من یار مظلوم

به ظالم بگوئید حیدر منم من

 

ولیِّ خداوند، مولود کعبه

که بخشید بر کعبه زیور منم من

 

مطاف حرم روح حج رکن ارکان

صفای صفا روح مشعر منم من

 

به من می سزد اقتدار خدایی

که عبد خداوند مظهر منم من

 

رفیق شفیق فقیران کوفه

ولی الله دادگستر منم من

 

امامی که ایتام ویران نشین را

بگیرد چو فرزند در بر منم من

 

شهیدی که گردیده گلگون ز خونش

مصلی و محراب و منبر منم من

 

کشاورز صحرا، چراغ خرابه

امیر و خداوند کشور منم من

 

ز مضمون شیرین در این باغ میثم

به نخل تو آنکو دهد بر منم من

 

 

استاد غلامرضا سازگار

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۸ ، ۰۳:۴۲
AHR

 

امام حسین (ع)   _  ولادت / مدح / حماسی

 

 

خانه ی شیر خدا امشب پر از نور خداست

البشاره لیله ی میلاد مصباح الهداست

 

بر سر دوش نبی ، شمس ولایت جلوه گر

پیش روی فاطمه ، مرآت حُسن ابتداست

 

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

 

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین (ع)

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

 

گام گام مقدمش ، رشک گلستان بهشت

عضو عضو  پیکرش ، اوراق صنع کبریاست

 

این همان مصباح دست غیب رب العالمین

این همان قرآن روی قلب ختم الانبیاست

 

چشم نه ، لب نه ، جبین نه ، حنجر و رخسار نه

پای تا سر غرق در گلبوسه های مرتضاست

 

با وجود آن که نَبوَد رحمت حق را حدود

این نمای رحمت بی حدِّ ذات کبریاست

 

سبط احمد ، نجل حیدر ، آرزوی فاطمه

خون قرآن ، اصل ایمان ، قلب دین ، روح دعاست

 

قطره ای از بحر لطفش چشمه ی آب حیات

ذره ای از خاک کویش درد عالم را دواست

 

وصف او باید کسی گوید که قرآن آورد

مدح او باید کسی گوید که او را خون بهاست

 

هر چه می بینم جمالش را ، نبی پا تا به سر

هرچه می خوانم ثنایش را ، علی  سر تا به پاست

 

هر سری تقدیم جانان گشت ، خاک پای او

هر دلی جای خدا گردد بر او صحن و سراست

 

هر چه از او خواست ذات پاک حق تقدیم کرد

در عوض او از خدای خویش بگرفت آنچه خواست

 

من نمی‌گویم ، نمی‌گویم ، خدا باشد حسین

لیک گویم گر خدایی از خدا خواهد ، رواست

 

خواهر مظلومه ی او مادر آزادگی است

تا قیامت بر همه آزاد مردان مقتداست

 

اصغری دارد که ذبح اکبرش خوانند خلق

دختری دارد که دست بسته اش مشکل گشاست

 

مادری دارد که در قرآن ، خدا مدّاح اوست

مدح او تطهیر و قدر و فجر و نور و «اهل‌أتی» ست

 

قامتی دارد... ، قیامت گوشه ای از سایه‌ اش

صورتی دارد که در چشم محمد دلرباست

 

بازویی دارد چو بازوی امیرالمؤمنین

هیبتی دارد که گویی خود علی مرتضاست

 

روز محشر ذکر کل انبیا یا فاطمه است

فاطمه گوید خداوندا حسین من کجاست ؟

 

او  بُوَد  فُلک  نجات و لنگرش دخت علی

این نباشد کفر اگر گویم خدایش ناخداست

 

شهریار کشور دل ها «حسین بن علی»

زاده ی ام‌البنین فرمانده ی کل قواست

 

آنچه در عالم گنه کار است در روز جزا

گر خدا بخشد به یک موی حبیب او به جاست

 

گر چه حتی روز محشر چشم زهرا سوی اوست

هر شب او واقعه ، هر روز او روز جزاست

 

این که خندانیم و گریانیم در میلاد او

می کند ثابت ، گل ما از زمین کربلاست

 

آنکه سر سازد نثار دوست ، از عالم سر است

کشته ی محبوب را گر کشته پنداری خطاست

 

مرگ در بستر بود بر عاشق صادق حرام

این معما را کسی داند که با ما آشناست

 

شور ما شور شهادت ، شوق ما شوق وصال

زخم ما یاری رحمت ، خون ما آب بقاست

 

من ز خون دل نوشتم بر جبین آسمان

هر که فانی در ره حق نیست ، پایانش فناست

 

قبر: کعبه ، رکن : مقتل ، تربت عشاق : حِجر

مضجع من «مروه» و ایوان عباسم «صفا» ست

 

گو یکی گردند خلقت از برای قتل من

قامتم تنها برای خالق یکتا دوتاست

 

آب را بر روی ما بسته ، نمی‌داند عدو

حنجر ما تشنه ی آب دم تیغ بلاست

 

وصل جانان از دم شمشیر می‌آید به دست

این همان معنای رمز «البلاءُ لِلولا» ست

 

"میثم"  این مصراع را با خط خون باید نوشت

رأس ما از تن جدا شد ، دوست کی از ما جداست ؟

 

استاد سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۱
AHR

 

امام حسین (ع)    _    مناجات

 

 

 

شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست

جنّت بی تو عذابش ز جهنّم کم نیست


در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری

عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست


حرم قرب خدا را که دل عاشق تو است

طرفه بیتی است که روح القدسش محرم نیست


بگذار آدمیان طعنه زنندم گویم

هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست


نیست بر خامشی آتش دوزخ سیلش

از یم اشک غمت هر که به چشمش نم نیست


تا خدایی خدا هست ، لوای تو  به پاست

زانکه جز دست خدا ، حافظ این پرچم نیست


هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند

که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست


دوزخ ارزانی آنان که ندارند غمت

با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست


ملک هستی همه ماتم کده ی توست حسین !

جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست


گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند

اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست


گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم

که جراحات تنت را به از این مرهم نیست


سائل تو است کسی کز تو ، تو را خواهد و بس

آنکه شد طالب تو در طلب درهم نیست


داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد

عالمی نیست که با یاد غمت ، درهم نیست


سینه کردی هدف تیر که می دانستی

زنده بی مرگ تو دین نبیّ اکرم نیست


هیچ مظلومی همانند تو در قلزم خون

سر جدا با گلوی تشنه کنار یم نیست


گو  ببرّند سر دار ، زبان در کامش

غیر مدح تو ثنایی به لب «میثم» نیست

 

 

غلامرضا سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۶
AHR

 

 

حضرت علی (ع)   _   شهادت

 

 

ادا کردند هنگام عبادت حـق مولا را 
ز خونش آبرو دادند بیت حـق تعالی را 


از آن فزت برب الکعبه گفت و چشم خود را بست 
که بعد از فاطمه زندان خود می دید دنیا را 


میان دوستان هـم انفرادی بود زندانش 
چو شمع انجمن کشتند آن تنهای تنها را 


ز جبریل امین برخواست این فریاد بر گردون 
الا  یا اهل عالم  تسلیت ،  کشتند  مولا را 


علی  بی هوش در محراب خون افتاده بود اما 
به زخم خویش حس می کرد اشک چشم زهرا را 


دوباره از درون زخم او  فـواره  می زد خون 
ز رویش هرچه یاران پاک می کردند خون‌ها را 


الهی تا  قیامت خـون  بگرید  چشم  زیبایی 
که از خون لاله گون کردند آن رخسار  زیبا را 


حسن جان! فرق مولا را بپوشان پاسداری کن 
که  چشم  دختر زهرا نبیند زخم بابا  را 


سلام سجده  تا  صبح  جزا  تقدیم  مظلومی 
که بخشید آبرو با خون خود شب های احیا را 


گنه کردی مشو مأیوس از عفو خدا «میثم!» 
علی با چهره ی خونین  شفاعت می کند ما  را 

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۷
AHR

 

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   شهادت

 

 

ای نخل ها چرا همه امشب خمیده اید

افسرده ، سینه سوخته و داغ دیده اید

ای چاه های خسته ی کوفه علی کجاست ؟

آیا صدای ناله ی او را شنیده اید ؟

در مسجد ای نماز گزارانِ داغدار

بنشسته سر به جیب خموشی کشیده اید

افسرده ، دل شکسته ، پریشان و نا امید

گویا تمامتان ز علی دل بریده اید

ای داغ دیدگانِ علی ناله سر کنید

ساکت نسشته اید و خموش آرمیده اید

ای دشمنان دین خدا با کدام جرم

هنگام سجده فرق علی را دریده اید

مرغابیان ! شما که گرفتید عبای او

در لانه ها چرا همه ساکت خزیده اید

عمّامه زرد و چهره ز عمّامه زرد تر

ای رنگ ها ز صورت مولا پریده اید

ای ناله ها ز داغ علی بس که سوختید

آتش درون سینه ی ما آفریده اید

ای اهل بیت جان به فداتان که از کرم

سوز درون «میثمتان» را خریده اید

 

 


غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۹۴ ، ۲۳:۰۰
AHR

 

امام حسن مجتبی (ع)   _   ولادت

 

 

امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد

کز خانه خورشید ولایت قمر آمد

یا از دل دریای نبوت گهر آمد  

یا مهر فروزنده به بام سحر آمد

پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد

 

هم آینه حُسن خداوند جمالش

هم خلق و حصال نبوی  خلق و خصالش

هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش

هم عقل ملک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر  و آلش

هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد

 

در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین  

در لعل لب بسته عقیق یمنش بین

شادابی جان را ز گلستان تنش بین

آیات خدا در لب شکّر شکنش بین

آیینه شو و حُسن حَسن در حسنش بین

گوئی به جهان باز رسول دگر  آمد

 

ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش 

ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش

ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش 

ای مهر ، ستان وام ز رخسار نکویش

ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش

رشک ملک است این که به شکل بشر آمد

 

در شب نفس صبحدم عید ببینید 

در ماه خدا صورت خورشید ببینید

روئی که نبی دید و علی دید ببینید

حسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید

رخسار خداوند درخشید ببینید

کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد

 

ادامه ی این شعر در ادامه مطلب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۴
AHR

 

ماه رمضان   _   مناجات

 

 

اگر درد  داری دوا می کنم

بیا حاجتت را روا می کنم

تو از من گریزیانی و باز من

تو را بنده ی خود صدا می کنم

اگر چه ز کار تو ناراضی ام

تو را باز از خود رضا می کنم

تو با من کنی قهر و من آشتی

تو کردی خطا من عطا می کنم

تو را خواندم اکنون که باز آمدی

کجا دست خالی رها می کنم ؟

به کارت زدی بس گره های کور

مخور غم من از لطف وا می کنم

تو از من جدا گشته ای ورنه من

کجا از تو خود را جدا می کنم

تو مستوجب آتش دوزخی

من از اشک چشم ات حیا می کنم

مرنج از بلاها که من گاه گاه

نوازش تو را با بلا می کنم

ز آلودگی تا که پاک ات کنم

تو را عاشق کربلا می کنم

به یک یا حسین و به یک قطره اشک

تو را پاک از هر خطا می کنم

جواب تو را گر نگویم جفاست

کجا من به عبدم جفا می کنم ؟

طبیب و دوای تو «میثم» منم

مداوات با یک دعا می کنم

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۸
AHR

 

امام سجاد (ع)  _  ولادت

 


ای اهل دعا ! روح دعا باد مبارک 
در دیده تجلای خدا باد مبارک 
این عیدِ مبارک ، به شما باد مبارک 
لبخند امام شهدا بـاد مبـارک 
جان در بدن عالم ایجاد مبارک 
آمد به جهان حضرت سجاد ، مبارک 

ای بانوی ایران پسر آورده ای امشب 
ای طوبی عصمت ثمر آورده ای امشب 
در بیت ولایت قمر آورده ای امشب 
الحق که حسین دگر آورده ای امشب 
بی پـرده ببینید جمـال ازلـی را 
تبریک بگوئید  «حسین ابن علی»  را 

حِجر و حَجَر و حلّ و مقام و حرم است این 
دریای خروشندۀ جود و کرم است این 
در مجمع خوبان دو عالم ، عَلَم است این 
دردانۀ شهـبانوی ملک عجم است این 
گردیـد عیـان کوکب اقبـالِ محمّد 
چشم و دلتان روشن ، ای آل محمّد 

این ماه تمام است ، تمام است ، تمام است 
فرزند قیام است ، قیام است ، قیام است
ذکر است و سلام است و سلام است ، سلام است 
بر خلق ، امام است ، امام است ، امام است 
این گوهر رخشنده ی  دامان سه دریاست 
چارم وصی ختم رُسُل ، یوسف زهراست 

ایـن ماه ، چراغ مـه شعبان حسین است 
این بضعۀ ثارالله و این جان حسین است 
این لالـۀ خنـدان گلستان حسین است 
این آیه بـه آیـه همه قرآن حسین است 
این جان حسین است بـدانید بـدانید
قرآن حسین است بخوانیـد بخوانیـد !

خیزید که از اشک و شعف آینه شوئیم 
چون لالۀ خندان سر هر شاخه بروئیم 
پرواز کنان تـا  حرم الله  بپـوئـیم 
مانند فرزدق بخروشیم و بگوئـیم 
ریزد بـه ثنایش دُر نـاب از دهن ما 
تا شام شود روز «هشام» از سخن ما 

این است که توحید از او یافت ولادت 
دارد بـه وجودش حـرم الله ارادت 
داده بـه مقامش ز ازل کعبه شهادت 
کردند به مهرش همه حجاج ، عبادت 
این سیـد و مولا و امام حرمین است 
این سبط نبی ، پور علی ، نجلِ حسین است 


این سورۀ قدر و زُمر و یوسف و طاهاست 
این سیـد بطحا پسر سیـد بطحاست 
این نـور دل فاطمـه ی  ام ابیـهاست 
این نوح و خلیل است و کلیم است ، مسیحاست 
رخشنده چراغ دل هر انجمن است این 
سر تـا بـه قدم آینۀ پنج تن است این 

ای یـوسف زهرا شده مبـهوت کمالت
ای عرش خدا گوشه ای از قصر جلالت
یـاد آور خُلق نبـوی ، خلق و خصالت 
بـا آنکه بـود حلقـۀ زنـجیر مدالت 
با آنکه بـه گردن اثـر سلسله داری 
آقایی و اشراف بـه هر سلسله داری 

غیر از تو که در شام بلا خطبه بخواند 
در حلقۀ زنـجیر ، عـدو را بـکشانـد 
در کاخ ستم یکسره آتش بفشاند 
بـر خاک مذلت همگان را بنشاند 
تو صاحبِ فریـادِ تـمامِ شهدایی 
بر جان ستمگر ، شرر خشم خدایی 

غیر از تو که در سلسلۀ سخت اسارت 
بـر فرق ستمکار زنـد مشت حقارت 
ویـرانـه کند کاخ ستم را بـه اشارت
تـازد بـه سپاه ستم و ظلم و شرارت
در خطبۀ تـو خشم خدای ازلی بـود 
فریاد خروشان خدا صوت علی بـود 

ای سرزده از سینۀ هـر نسل ، نـدایت 
ای زمزمۀ وحی خداونـد ، صدایـت 
اسلام ، رهیـنِ نـفسِ روح فزایـت 
در سلسله پیوسته به لب ذکر خدایت 
روزی که نبودی خبری از گل "میثم
شد بسته بـه زنجیر ولایت دل "میثم

 

استاد غلامرضا سازگار

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۲
AHR

 

 امام حسین (ع)  _  ولادت

 

عید است و جهان روضه ی رضوان حسین است
از عرش الی فرش ، گلستان حسین است
بـا گریـۀ شـوق نبـی و حیــدر و زهـرا 
چشم همگان بر لب خندان حسین است
تنها نه به سویش شـده فطرس متوسّل 
خلق دو جهان دست به دامان حسین است
ای خیـل مـلک حـرمت او پاس بدارید 
کاین طایرِ  پر سوخته ، مهمان حسین است
میلاد حسین آمده سر تا به قدم گوش 
زیرا که خداوند ثناخـوان حسین است
فطرس ، طلب عفو کن از یوسف زهرا 
العفو بگو ، عفو به فرمـان حسین است
گمــراه نگــردید کــه مصباح هدایت 
تا روز جزا حُسنِ فروزان حسین است

آدم نــه فقــط بــر در او بــرد تــوسّل 
عالـم بـه سـر سفرۀ احسان حسین است
آزادگـی و غیــرت و ایثــار و شجــاعت 
این چـار ، الفبـای دبستـان حسین است
بـا خــون شهیــدان بنویسید و بخوانید 
این بیت که سرلوحۀ دیوان حسین است 
سـر دادن و مهـلت بــه ستمــکار ندادن 
خط و هدف و مکتب و ایمان حسین است
ای شیعـه مکـن بــر دگــران باز درِ دل 
ایـن خانـۀ آتـش زده از آن حسیـن است 
خونی که از آن یافت جهان رنگ خدایی 
والله قسـم خـون جوانـان حسیـن است

تا صبـح قیـامت بـه سـر نیـزه عیان است 
هفتـاد و دو آیـه که ز قرآن حسیـن است 
بر گوهــر اشکــش نتــوان یافــت بهایی 
آن دیده که می گرید و گریان حسین است 
در معرکـۀ عشـق نگـه کـن کــه ببینـی 
سرها همه چون گوی به چوگان حسین است 
اعجـاز مسیحـا کنـد از زخـم تـن خود 
هر کشته که افتاده به میدان حسین است 
حاشا که ز شمشیر ستمگـر بهـراسیم 
در سینۀ ما چاک گریبان حسین است
حـق است اگر ناز فروشیـم به فردوس 
زیرا دل ما روضۀ رضوان حسین است 
«میثم» اگر امروز ز قرآن خبری هست 
ایـن از اثـرِ فتــح نمایان حسین است

 

استاد سازگار  

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۶
AHR

 

امام زمان (ع)   _   انتظار

 

 

با آنکه ماه روی تو یک دم ندیده ام

غیر از تو در تمامی عالم ندیده ام

 

روزی که جلوه می کنی و می شناسمت

ثابت شود که روی تو را کم ندیده ام

 

روی تو را چنانکه تو را آفریده اند

خلق جهان ندیده و من هم ندیده ام

 

با آنکه مویم از غم ایّام شد سفید

چون با غم تو ساخته ام غم ندیده ام

 

جز محفلی که بوده در آن وصف روی تو

جایی بساط عیش فراهم ندیده ام

 

زیباتر از فرشته و نیکوتر از بشر

مثل تو در تمامی عالم ندیده ام

 

یک لحظه در وجود تو تعطیل جود نیست

هرگز دریغ آب من از یم ندیده ام

 

اضداد را مطالعه کردم جدا جدا

جز غیبت و حضور تو با هم ندیده ام

 

این غم کجا بَرَم که به هر انجمن تو را

یک باره با هزار نگاهم ندیده ام

 

منّت خدای را که به جز وصف روی تو

باری به نخل تازه ی «میثم» ندیده ام

 

 

استاد غلامرضا سازگار  

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۱
AHR

 

امام موسی کاظم (ع)   _   شهادت

 


دیگر دلم به سیر چمن وا نمی شود 
دیگر نشاط ، هم نفس ما نمی شود 


حتی اگر مسیح ، طبیب دلم شود 
دارد جراحتی که مداوا نمی شود 


موسی اگر کند گذری سوی کاظمین 
دیگر روان به وادی سینا نمی شود 


از زخم‌های سلسله چون یاد آورم 
زنجیر شعله از جگرم وا نمی‌شود 


یک تن نگفت سلسله در آن سیاه چال 
درمان زخم گردن مولا نمی شود 


حبس و شکنجه ، قعر سیه چال و سلسله 
این احترام یـوسف زهرا نمی شود 


گویی که آن ستمگر حق ناشناس را 
جز با شکنجه عقده ی  دل وا نمی شود 


معصومه تسلیت که نصیب تو بعد از این 
دیـگر زیـارت رخ بـابا نمی شود 


مولای من کسی است که در حبس سال ها 
غـافل دمی ز حی تعـالی نمی شود 


"میثم" هر آنچه بر سر عبد خدا رود 
عبد خداست ، بنـدۀ دنیـا نمی شود

 

 

  غلامرضا سازگار

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۳۷
AHR

 

حضرت زینب (س)   _   مدح

 

 

ای مــادر پیـامبـران در مقــامِ صبر

تا حشر ، صابـران جهـان را امـام صبر

 

از سن کودکـی سخنت نـوش فاطمه

مثـل حسـین ، زینـت آغـوش فـاطمه

 

سـر تـا قـدم تمـام تجـلای حیدری

زیـن ابـی و زینـب کبــرای حیدری

 

بیـن دو آفتــاب ولایــت ستــاره ای

در چشـم اهـل بیت ، حسین دوبـاره ای

 

در گفتن ثنای تو طول زمان کم است

بر چون تو شیر زن  لقب قهرمان کم است

 

بایـد نمــاز ، سجـده بـرد بر سجود تو

ای پنج تن خلاصه شـده در وجـود تو

 

وقتی که بر خطابه زبان بـاز می کنی

الحق که مثل فاطمه اعجاز می کنی

 

وقـت خطابه نطق تو یادآور علی ست

در شهر کوفه محمل تو منبر علی ست

 

زهـراست کوثر نبـی و کوثرش تویی

شهر شهادت است حسین و درش تویی

 

روح الامیـن وحــی خـدا ساربـان تو

خورشیـد نـوک نیـزه شده سایبان تو

 

بیت الحـرام خـاص خــدا کعبـۀ دلت

گردد حسین بر سـر نـی دور محملت

 

وقتی تو را به حنجـر خونین نگاه بود

دانشگــه مقــاومتت قتلگــاه بــود

 

می بود اگر به مقتل خون با تو همنشین

ایـوب هم بـه صبر تو می گفت آفرین !

 

کـردی نثـار خون خـدا اشک دیده را

دادی بـه مــا پیــام گلـوی بریـده را

 

گردیده بود مقتـل خون حائر حسین

تـو زیـر تازیانه شـدی زائـر حسین

 

بر جـای جـای تیر و سنان بوسه هـا زدی

با جد خـود رسـول خـدا هم سخـن شدی

 

گفتـی کــه ای درود خـدا بــر روان تـو

گفتـی که ای سـلام ملائک بـه جان تو

 

این کشتـۀ فتـاده به هامون حسین توست

این صید دست و پا زده در خون حسین توست

 

آری تـو بـر رسـول خدا روضه خوانده ای

در ســوک سیـدالشهـدا روضه خوانده ای

 

مـه طلعتـان بـه چهـره کشیدند چنگ‌ها

خـون می گریستنـد بـرای تـو سنـگ‌ها

 

نیزه شکسته ها بـه سویت چشم دوختند

بـا شعله هـای آه تـو پیــوسته سوختند

 

در حیرتـم چـگونـه زیارت جـدا شـدی

گویـی هـزار بـار بــه مقتـل فـدا شدی

 

وقتـی جــدا شـدی ز بــرادر بـه قتلگاه

می شد به پیش چشم ترت آسمـان سیاه

 

زاد تـو سـوز و زمـزمه و اشـک آه بود

می رفتــی نگــاه تــو در قتلگـاه بود

 

ناگـــه ز قتلگــاه ندایــی بلنــد شد

زان حنجــر بریـده صدایـی بلنـد شد

 

خواهر ! برو که همره تو دست داور است

تو شیری و زبان تو شمشیر حیدر است

 

دیگـر کلیـد فتـح الهـی زبـان توست

هرجا سفر کنی سر من ساربان توست

 

 

غلامرضا سازگار 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۱:۳۱
AHR

 

حضرت علی (ع)   _   ولادت

 

 

خدا در کعبه مهمان دارد امشب

حرم در سینه قرآن دارد امشب

زمین خورشید تابان دارد امشب

محمّد (ص) یک جهان جان دارد امشب

درون بیت ، جانان دارد امشب

فلک اسرار پنهان دارد امشب

 

نوشته بر در و دیوار کعبه

که امشب بخت گشته یار کعبه

الا عیدت مبارک باد کعبه

خدا امشب امامت داد کعبه

علی در تو قدم بنهاد کعبه

تولد یافت عدل و داد کعبه

مبارک باد این میلاد کعبه

چه شوری در وجود افتاد کعبه

بتان هم یا علی گفتند امشب

سخن ها با علی گفتند امشب

 

خداوند حرم را مظهر است این

محمّد (ص) را چو جان در پیکر است این

تمام هستی پیغمبر است این

زمین و آسمان را محور است این

یم و طوفان و موج و لنگر است این

چه گویم حیدر است این حیدر است این

تمام افتخار کعبه این است

خدا گفته امیرالمؤمنین است

 

مه برج اسد امشب اسد زاد

اسد ، آری اسد ، بنت اسد زاد

ازل را جلوۀ حسن ابد زاد

جمال قل هو الله احد زاد

بگو مرآت الله الصّمد زاد

خدا را چشم و گوش و وجه و ید زاد

رخ صاحب حرم تا شد هویدا

حرم گمگشته اش را کرد پیدا

 

جهان یک سایه از دیوار مولاست

زمان هم مست و هم هشیار مولاست

فضا لبریز از انوار مولاست

حرم محو گل رخسار مولاست

خدا در کعبه مهمان دار مولاست

محمّد (ص) عاشق دیدار مولاست

که دیده بزم  "الله الصّمد"  را ؟

خدا و حیدر و بنت اسد را

 

مرا مولا و سرور کیست ؟ حیدر

دل و دلدار و دلبر کیست ؟ حیدر

امیر دادگستر کیست ؟ حیدر

امام عدل پرور کیست ؟ حیدر

صراط الله اکبر کیست ؟ حیدر

محمّد (ص) را اگر پیغمبری بود

خدا داند که او هم حیدری بود

 

علی مرآت ربّ العالمین است

علی استاد جبریل امین است

علی سرّ خداوند مبین است

علی آیینۀ حقّ الیقین است

علی مولای اصحاب الیمین است

علی کلّ ولایت کلّ دین است

همین است و همین است و جز این نیست

کسی جز او امیرالمؤمنین نیست

 

علی ذکر و علی حمد و علی دم

علی بیت و مقام و رکن و زمزم

علی یعنی صراط الله اعظم

علی یعنی کتاب الله محکم

علی یعنی تمام دین آدم

علی یعنی امام کلّ عالم

علی در عالم خلقت یکی بود

محمّد (ص) هم به مهرش متّکی بود

 

تو در جسم نبی جانی علی جان

تو اصل اصل ایمانی علی جان

تو روح روح قرآنی علی جان

تو نوحِ نوح طوفانی علی جان

تو میزانی تو فرقانی علی جان

تو روز حشر سلطانی علی جان

لوای حمد در دست تو باشد

تمام حشر پابست تو باشد

 

تو جا بر دوش پیغمبر گرفتی

تو در از قلعۀ خیبر گرفتی

تو از عَمر دلاور سر گرفتی

تو چون جان مرگ را در بر گرفتی

تو از ختم رسل کوثر گرفتی

تو دل از انبیا یکسر گرفتی

تو قاتل را ز رأفت شیر دادی

تو خصم خویش را شمشیر دادی

 

تو روی خاک ، معراج نمازی

تو بال طایر راز و نیازی

تو درد عالمی را چاره سازی

تو وقت جان فشانی پیشتازی

تو دل بشکسته گان را دلنوازی

تو بین انبیا نشکفته رازی

اگر چه با خلایق زیستی تو

خدا می داند و بس کیستی تو

به جز تو کیست با آن اقتدارش

زند وصله به کفش وصله دارش

فلک خورشید گردون خاکسارش

کند اشک یتیمی بی قرارش

فدای لطف و احسانت علی جان

که  «میثم»  شد ثنا خوانت علی جان

 

 

غلامرضا سازگار   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۶
AHR