زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد جواد شیرازی» ثبت شده است

 

امام زمان (عج)   _   مناجات

 

 

هر چه بد تا می کنم با من مدارا می کنی

 از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی

 

حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم

درد هایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

 

پیش چشمان همه داری بزرگم می کنی

آبرویت را دوباره خرجِ رسوا می کنی

 

پرده پوشی می کنی و باز عصیان می کنم

هر که بویی می برد فوراً تو حاشا می کنی

 

صبح تا شب این همه بد می کنم اما شما

کار خوبم را فقط در بوق و کرنا می کنی !

 

سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری

غافل از اینکه مرا داری تماشا می کنی

 

از "جمودُ العینِ" خود تا که شکایت می کنم

خشکیِ این چشمه را هر بار دریا می کنی

 

یاد کن آلوده را  یا بن الحسن  از بابِ لطف

در قنوت نیمه شب با رب که نجوا می کنی

 

یا زمانی که میان روضه های مادرت

 گریه بر درد و مصیبت های زهرا می کنی

 

دوستانِ من همه کرب و بلا را دیده اند

نوبت من که شده ، امروز و فردا می کنی

 

کربلا میخواهم آقا التماست می کنم

گریه دارم می کنم... داری تماشا می کنی؟!

 

آخرش هم ضامنم سلطان مشهد می شود

بعد از آن برگِ براتم را تو امضا می کنی

 

 

 

محمد جواد شیرازی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۶
AHR

 

امام جواد (ع)   _   مدح / ولادت

 

 

هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهیش سر بر ندارد

 

سرمایه ی عشق شما راه نجات است
 بیچاره هر کس عشق تو در سر ندارد

 

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سر در ندارد

 

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا
محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

 

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

 

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

 

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

 

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

 

در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

 

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

 

فهمیده ام از نامه ی سلطان ، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

 

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد

 

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد

 

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

 

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هر کس تو را در این جهان باور ندارد

 

 

 محمدجواد شیرازی  

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۰:۲۴
AHR