زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مرثیه حضرت زهرا» ثبت شده است

 

زبان حال امیرالمومنین (ع) با حضرت زهرا (س)    _    فاطمیه

 

 

 

به التماس نگاه یتیم های خودت

به دست های کریمانه ی دعای خودت

بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت

برای پهلو و بازو و دست و پای خودت

فقط برای نرفتن دعا کنی ...  باشد ؟

برای بی کسی من دعا کنی ...  باشد ؟

 

همین که دیدمت از صبح بهتری امروز

به سفره نان خودت را می آوری امروز

دوباره دست به پهلو نمی بری امروز

نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز

که گفته پیر شدی یا جوانی ات رفته ؟

خدای من نکند مهربانی ات رفته

 

تو بار رفتن بستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین بستر هستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین شعله نشستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین کوچه شکستی ، علی حلال کند ؟!

تو را به جان حسینت نگو حلالم کن

از این غریب بخر آبرو حلالم کن

 

کمی مراقب خود باش ، فکر جانت باش

به فکر من نه ، کمی فکر کودکانت باش

تو باش ! با تن زخم و قد کمانت باش

بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش

همان که بست در این خانه دست حیدر را

مخواه باز ببیند شکست حیدر را

 

خدا نکرده به تابوت مرگ تن دادی ؟

که دست بی کسی ام را به دست من دادی

اگر به دخترکت چند تا کفن دادی

بگو برای حسین از چه پیرهن دادی ؟

چرا که بر بدنش پیرهن نمی ماند

نه پیرهن که برایش بدن نمی ماند

 

محمد بیابانی

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۳
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

 طفلی حسن که شاهد رازی مگو شده

 رازی که باعث غم و بغض گلو شده

 

 زانو بغل گرفته و خون گریه می کند

 از بعد ماجرای فدک زیر و رو شده

 

 در خانه می نشیند و  بیرون نمی رود

 در کوچه با چه حادثه ای رو به رو شده ؟

 

 آتشفشان غیرت او شعله می کشد

 شاید کسی مزاحم ناموس او شده ؟

 

 حس می کنم که باز زمین خورده مادرم

 دیدم که چادرش دو سه جایش رفو شده

 


وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۰۳
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 

یافتم میقات من پشت در است

حفظ  «رب البیت» از حج برتر است

 

رمی شیطان کردم از امر جلیل

تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل

 

بسته بودم پشت در احرام خود

رهسپر کردم به مسجد گام خود

 

سعی کردم تا نماند فاصله

از صفا تا مروه کردم هروله

 

گفتم او شمع است و من پروانه ام

بر نگردم بی ‌عـلـی در خانه ام

 

حج من رخسار حـیـدر دیدن است

طوف من دور عـلـی گردیدن است

 

آنقدر ای قبله ی  بیت ‌الحرام

دور تو گشتم که شد حجم  تمام

 

علی انسانی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۹
AHR

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با عرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه اول و شهادت حضرت زهرا (س)

می توانید لیستی از اشعار مربوط به این ایام را در زیر مشاهده کنید .

این لیست ، تمامی اشعار فاطمی وبلاگ زائرانه نمی باشد.

در ایام فاطمیه دوم ان شاءالله اشعار دیگر شهادت حضرت زهرا (س) در دسترس شما قرار می گیرد .


ضمن این که می توانید در قسمت طبقه بندی موضوعی

تمامی اشعار شهادت حضرت زهرا(س)  در وبلاگ زائرانه را بخوانید.

 

 

 

بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم | علی اکبر لطیفیان


 بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه | سید پوریا هاشمی

 

عجب به عهد رسول خدا وفا کردند | غلامرضا سازگار

 

با چشم های نیمه بازت گاه گاهی | حسن لطفی

 

دردا که پیر گشتم در موسم جوانی | غلامرضا سازگار

 

آتش و این همه اسرار نمی دانستیم | محمود ژولیده

 

شکر می گویم خدا را خلقتم زهرایی است | جواد حیدری

 

باور نمی کنم که پریدی ز باورم | حسن لطفی

 

مادر به نونهالی من رحم کن مرو | محمود ژولیده

 

ای ز نبی ربوده دل ... | غلامرضا سازگار

 

ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده | حسن لطفی

 

یک نفر از شاخه هایم ... | علی اکبر لطیفیان

 

می نویسم به چشم تر مادر | حسن لطفی

 

رفتی و پژمردنم و ندیدی | علی اکبر لطیفیان

 

خدا کند دگر این خانه ... | سید پوریا هاشمی

 

میدونید رفتن دلبر یعنی چی ؟ | قاسم صرافان

 

دارم عذاب می کشم و آب می کشم | حسن لطفی

 

یه میخ بگید ... | قاسم صرافان

 

چون رسد لحظه ی با زور علی بردن را | محمود ژولیده

 

اگر دشمن کند نقش زمینم | غلامرضا سازگار

 

انگار که چشمان تو را خواب گرفته | حسن لطفی

 

فاطمه روزی که خلقت شد سراسر نور بود | محمود ژولیده

 

دق مرگ می شوم ز نفس های آخرت | حسن لطفی

 

تو در بیت ولایت بعد مادر ، مادری زینب| غلامرضا سازگار

 

خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه | قاسم صرافان

 

 

 

اللهم صل علی صدیقه الشهیده فاطمه الزهرا

شهادت حضرت زهرا (س) بر تمامی شیعیان تسلیت باد.

 


کانال زائرانه در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۲
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم

باید ز داغ او دل خود پر محن کنیم

 

 باید که جان دهیم در این فاطمیه ها

باید که یک دهه فقط از او سخن کنیم

 

ای کاش بین سینه ی من تیر می کشید

شاید که درک غصه ی قلب حـسـن کنیم

 

از دست داده ایم مادر تازه جوانمان

خرده مگیر گریه اگر مثل زن کنیم

 

وقتی گریز روضه ی ما کربلایی است

باید کمی اشاره به آن پیرهن کنیم

 

در انتهای روضه ی زهرا نشسته ایم

گریه برای آن پسر بی کفن کنیم

 

یاسر مسافر

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۲
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)   _   شهادت

 

 

چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد

باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد

دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد

سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد

هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد

روز آخر شده و در دل خود غم دارم
دو  پسر دارم و  اما کفنی کم دارم

 

علی اکبر لطیفیان

 


 

کانال اشعار آیینی  «زائرانه» در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۲
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 

ناله در سینه ی بشکسته ی من زندانی است
گریه هایم همه شب تا به سحر پنهانی است

به پریشانی گیسوی حسینم سوگند
دل دریایی ام از دست غمت طوفانی است

به خدا گریه ی من بر رخ و بر پهلو نیست
همه ی غصه ی من آن که تو خود میدانی است

چند روزی است علی سر به گریبان داری
چند روزی است جهان در نظرم ظلمانی است

آنقدر هر دل شب در بر من آه مکش
ز چه رو تا به سحر دیده ی تو بارانی است

دردم این است تو بر رفتن من گریه کنی
لیک در خانه ی همسایه ی ما مهمانی است

حال چون وقت جدایی است رخم سیر ببین
زیر این نیلی سیلی رخ من پیدا نیست

 

 

حجت الاسلام جواد محمدزمانی

 

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

[ مناجات با امام زمان (عج) ]

 

 

این روز ها که مادرمان بین بستر است

دل بیشتر هوایی دیدار دلبر است

مادر ضعیف و بی رمق و قد کمان شده

خون لخته های سینه ی بیمار  بر در است

اول دعای هر شب او در نماز  شب

تعجیل در وفات و وصال پیمبر است

این قامت کمانی و رخسار ارغوان

تایید آن سفارش ایام آخر است

او در وطن غریبه و در کوچه های تنگ

سیلی حواله ی رخ بانوی حیدر است

حرف مدینه جز غم و افغان و آه نیست

گوشی برای حرف علی غیر چاه نیست

 

این روزها که یاس علی قد خمیده است

دل بیشتر برای ظهورت تپیده است

فضه توان یاری مجروح را نداشت

آقا گمان کنم که زمانش رسیده است

وقتی کشان کشان قدمی راه می رود

خونابه ها تمام مسیرش کشیده است

این سوی خانه فاطمه رویش گرفته و ...

آن سو حسن نشسته و رنگش پریده است

بغضش حکایتی شد و دانی به من چه گفت ؟

از ضرب کینه و رخ و دیوار کوچه گفت

 

این روزها که شال عزا روی دوش ماست

تعجیل در ظهور عدالت سروش ماست

حرف از بقیع خاکی و قبر نهان شده

فریاد « العجل گل زهرا » خروش ماست

نیلوفری کنار دری می خورد زمین

فضه به داد من  برس اش توی گوش ماست

سقط بنفشه در رحم لاله ی نبی

آثارش اختلال در آرام هوش ماست

تدفین شب حکایت شیرین عشق بود

نقش مزار گم به دل غم فروش ماست

این عاشق و حکایت بیمار ناتوان

ذکرم شبانه روز بیا صاحب الزمان

 

حسین ایمانی

 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی  «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۰
AHR

 

حضرت زهرا  (س)   _   شهادت

 

 

در سرش خیره سری فکر خیانت دارد

دست سنگین کسی میل جنایت دارد

 

یک نفر نیست بگوید مزن اینقدر لگد

پشت در حضرت زهراست ، خجالت دارد

 

همه جز چند نفر ، بنده شیطان شده اند

میخ در  هم به علی قصد خیانت دارد

 

دود از چادر زهرا به ثریا رفته

آسمان باز از این خاک شکایت دارد

 

فاطمه سوخت ولی باز دم از حیدر زد

شیعه ی شیر خدا غیرت و  همت دارد

 

این که این گونه تن فاطمه را لرزانده

عقده از واقعه ی عید ولایت دارد

 

سوخت در تا که به قنفذ برسد سهمیه ای

چه قدر خانه ی خورشید کرامت دارد

 

محمدحسین رحیمیان
 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی  «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۷
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 شکسته تر شده و دست بر کمر دارد

 چه پیش آمده ؟  آیا حسن خبر دارد ؟

 به گریه گفت که زینب مواظب خود باش

 عبور کردن از این کوچه ها خطر دارد

 شبیه روز برایم نرفته روشن بود

 فدک گرفتن از این قوم  دردسر دارد

 گرفت دست مرا مادرم ، نشد ... نگذاشت ...

 تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

 شهود خواسته از دختر نبی خدا

 اگرچه دیده سند های معتبر دارد

 سکوت و صبر و رضای خدا به جای خودش

 ولی اگر پدرم ذوالفقار بردارد ...

 کسی نبود به معمار این محل گوید

 عریض ساختن کوچه کی ضرر دارد !؟

 


وحید قاسمی
 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۱۸
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

حوریه ی علی بدنت را عقب بکش

در سوخته است ، زود تنت را عقب بکش

 

امروز که ز دنده ی  چپ پا شده ست میخ

با احتیاط پیرهنت را عقب بکش

 

بو می برند کوله ی بارت شکستنی ست

از در نفس نفس زدنت را عقب بکش

 

سینه سپر کن و جلوی نعره ها بایست

ای شیرزن !  اباالحسنت را عقب بکش

 

فضه برای وضعیتِ حال تو بس است

دیگر حسین را... حسنت را... عقب بکش

 

 

 

علی اکبر لطیفیان           

 

 

 

    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۴۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  مرثیه و مدح

 

 

فاطمه روزی که خلقت شد سراسر نور بود

نور قبل از خلقتش در ذات حق مستور بود

 

نوری از وجه خدا مستغرق اندر ذات هو

کار او تسبیحِ سبحان ، قبلِ هر دستور بود

 

او برای مادری کردن بر عالم ، زاده شد

یعنی از لطف ربوبی سوی ما مأمور بود

 

بانوی عصمت که یاری ولایت شأن اوست

نام او منصوره و در آسمان مشهور بود

 

تا که پای امتحان آمد ز حکمت در میان

قبل خلقت امتحان داد و بحق مشکور بود

 

پاسخ زهرا به هر امر خدا لبیک شد

بس که بی چون و چرا در طاعت مذکور بود

 

لیله القدر علی ، بدر تمام مصطفی

آمد آن روزی که زیر دست و پا محشور بود

 

ای خدا انسیه الحوری کجا و میخ در

حوریه رنجور بود و خصم او مسرور بود

 

هیزم و آتش ، لگد ، نعره ، صدای استخوان

ای عجب ابلیسِ دون آنجا بساطش جور بود

 

ثقل کبری بر زمین و ثقل اکبر در طناب

این چنین منصوره کفوِ حضرت منصور بود

 

صبر هم صبر علی این صبر هم دستور بود

فاتح خیبر به قتل صبر خود مأمور بود

 

کوچه ای تنگ و دل سنگ و  قتالِ نار و نور

گوشوار و سیلی  و  وضعیتی ناجور بود

 

امتحانِ فاطمه تا زیر سمّ اسب رفت

پیش چشم زینبش خون خدا منحور بود

 

سرّ مکنون خدا در کوفه و شام بلا

بر ملا با معجر پاره ولی در نور بود

 

راه را گم می کند هرکس که دور از نور شد

این چنین قرآن ناطق تا کنون مهجور بود

 

فتنه را مانند زهرا و علی باید شناخت

باید از هستی گذشتن ، آنچه را مقدور بود

 

در ره زهرا تولا و تبرا توأم است

در قیام او حمایت از علی منظور بود

 

عبرت از این ره جهاد است و شهادت تا ابد

انقلاب فاطمی تا کربلا تا دور ... بود

 

 

 محمود ژولیده             

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

چون رسد لحظه ی با زور علی را بردن

باید آماده شود شیعه برای مُردن

 

روز تنهایی مولا که کسی جز من نیست

چاره ای نیست به جز رفتن و سیلی خوردن

 

گر بنا نیست همیشه برسد غنچه به بار

بهتر آن است همان سوختن و پژمردن

 

بهتر آن است که مظلومه سفارش نشود

ورنه حساس شود دشمنش از آزردن

 

هتکِ ناموس خدا پیش امامش سخت است

سخت تر اینکه علی را به ولی نشمردن

 

چون ز یک شهر وفایی نرسد چاره کجاست

جز به دیوار ، تن فاطمه را بسپردن

 

آن همه توصیه فرمود پیمبر ،  این شد

چاره ای نیست به جز غیر خدا نسپردن

 

باید افتاد ز پا تا علی از جا خیزد

ورنه بی فایده می بود فقط غم خوردن

 

آری امروز علی را به طنابی بردند

می رسد نوبت بی سر شدن و سر بُردن

 

یک تنه باید از این راه چو زهرا برویم

که مرام شهدا نیست ز غم افسردن

 

محمود ژولیده          

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۰
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

سر خاکت دوباره آمده ام

تا برایت دوباره گریه کنم


شب هفتم رسیده ام تا با

دلِ خود پاره پاره گریه کنم


شب هفت تو نه که هفت من است

آمدم بر سر مزار خودم


هفت شب نه که هفت صد سال است

گریه کردم به روزگار خودم


هفت شب می شود که می گیرند

کودکانت سراغ مادر را


هفت شب می شود که می بینند

در و دیوار و خون بستر را


بی تو در هم شکسته ام از غم

ای شکسته ، ببین شکستن را


بین این کوچه ها تماشا کن

نیشخندِ مغیره بر من را


باورم نیست با دو دست خودم

ریختم خاک روی چشمانت


چیده ام تکه تکه سنگ لحد

پیش چشمان مات طفلانت


باورم نیست چوب گهواره

شده تابوت پیکرت زهرا


تازه فهمیده ام از حرارت در

آتش افتاده بر پرت زهرا


کاش می شد ببینیم زخم

چهره لاله گون تو باقی است


زینبم شسته چادرت را باز

روی آن لکه خون تو باقی است


چند وقت نبود روسری ات

حال سر کرده دخترت زهرا


تازه فهمیده ام حرارت در

زده آتش به معجرت زهرا


شب هفت تو و برای علی

شب هفت محرم آمده است


وقت غسلت نشد بگو با من

زخم پهلوی تو هَم آمده است


می نشیند به جای تو زینب

با کفی آب  رو به روی حسین


گوش زینب چه گفته ای که مدام

می زند بوسه بر گلوی حسین

 

 

حسن لطفی          

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۵۶
AHR