امیرالمومنین علیه السلام
نام ما را بنویسید پریشان علی
شیعه مملکت و خطهی سلمان علی
همه شب سفرهی ما پر شده با نان علی
کار زهراست که هستیم مسلمان علی
سالیانی است که مسکین و فقیر نجفیم
پادشاهیم، غلامان امیر نجفیم
شاه ما صاحب لوح و قلم است ای مردم
مهربان است خدای کرم است ای مردم
مونس لحظهی شادی و غم است ای مردم
از علی هر چه بگوییم کم است ای مردم
ما کجا مدح علی، هرچه بگوییم خطاست
مدح او کار خداوند و نبی و زهراست
او همان است که مانند خدایش یکتاست
مثل او نیست نگردید علی بی همتاست
ذکر خیرش همه دم بر لب اهل بالاست
یک تنه صاحب هر معجز پیغمبر هاست
عالمی حسرت یک لقمهی نانش دارد
آسمان تکیه به دست پسرانش دارد
از همان روز ازل تا ابد آقاست علی
شاه خاکی همه مردم دنیاست علی
بین صاحب نفسان محشر کبراست علی
همهی زندگی حضرت زهراست علی
ایها الناس ستون همهی عالم اوست
پدر فاطمیون همهی عالم اوست
حیف این شاه که همدرد دلش غمها شد
رفت پیغمبر و در شهر علی تنها شد
یک مدینه به خدا دشمن این آقا شد
فاطمه داد پسر تا که دو دستش وا شد
ناگهان پشت در خانهی او محشر شد
دید با چشم خودش فاطمهاش مضطر شد
بعد زهرا همه شب کار علی زاری بود
دوره بیکسی و غربت و بییاری بود
زخم روی دل مولا چه قدر کاری بود
تا نفس داشت فقط گرم عزاداری بود
روزگار از غم تنهایی او میکشد آه
همه شب گفت فقط درد دلش را با چاه
کوفه کردند فزون درد سر مولا را
نگرفتند دمی دور و بر مولا را
خون نمودند دمادم جگر مولا را
بین محراب شکستند سر مولا را
رفت و محراب شد از غصه او جان برلب
نقشهها در سر کوفه است برای زینب
محمدحسین رحیمیان