زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر امیرالمومنین» ثبت شده است

 

غدیریه 110 بیت

 

 

 

پیام نور به لب های پیک وحی خداست

بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست

 

با شراب طهور از خم غدیر بزن

خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست

 

خم از غدیر خم و می ، می ولای علیست

وگرنه صحبت ساقی و جام و باده خطاست

 

غدیر ، عید خدا ، عید احمد ، عید علی

غدیر عید نیایش ، غدیر عید دعاست

 

غدیر صبح سپید همه سپیدی ها

غدیر ، نور خدا ، دشمن سیاهی هاست

 

غدیر سید اعیاد و اشرف ایام

غدیر خوب تر از عید روزه و اضحی است

 

غدیر سلسله دار کمال دین تا حشر

غدیر آینه دار  «علی ولی الله» است

 

غدیر عید همه عمر با علی بودن

غدیر جشن نجات از عذاب روز جزاست

 

غدیر بر همه حق باوران ، تجلی حق

غدیر بر همه گمگشتگان چراغ هداست

 

غدیر کعبه ی مقصود شیعه در عالم

غدیر جنت موعود خلق در دنیاست

 

غدیر حاصل تبلیغ انبیا همه عمر 

غدیر میوه توحید اولیا همه جاست

 

غدیر آیینه ی « لا اله الا هو »

غدیرآیت  «سبحان ربی الاعلی» است

 

غدیر هدیه ی نور از خدا به پیغمبر

غدیر نقش ولای علی به سینه ی ماست

 

غدیر کعبه ی اهل سما و اهل زمین

 غدیر قبله ی خلق زمین و خلق سماست

 

غدیر یک سند زنده ، یک حقیقت محض

غدیر خاطره ای جاودانه و زیباست

 

غدیر روشنی چشم پیروان علی

غدیر از دل تنگ رسول عقده گشاست

 

غدیر با همگان هم سخن ولی خاموش

غدیر با همه کس آشنا ولی تنهاست

 

غدیر صفحه ی تاریخ «وال من والاه»

غدیر آیه ی توبیخ  عاد من عاداست

 

هنوز از دل تفتیده ی غدیر بلند

صدای مدح علی با نوای روح فزاست

 

هنوز گوهر وصف علی بود در گوش

هنوز لعل لب مصطفی مدیحه سراست

 

هنوز لاله «اکملت دینک» روید

هنوز طوطی «اتممت نعمتی» گویاست

 

هنوز خواجه لولاک را نداست بلند

که هر که را پیمبر منم علی مولاست

 

چنانکه من همگان را به نفس اولایم

علی وصی من از نفس او به او اولاست

 

علی علیم و علی عالم و علی اعلم

علی ولی و  علی والی و علی اولاست

 

علی حقیقت روح و تمام عالم جسم

 علی سفینه ی نوح و همه جهان دریاست

 

علی مدرس جبریل در شناخت حق

علی معلم آدم به علم الا سماست

 

علی تمامی دین ، بغض او تمامی کفر

علی ولی خدا ، خصم او عدوی خداست

 

علی بود پدر امت و برادر من

علی سفیر خدا و علی امیر خداست

 

علیست حج و علی کعبه و علی زمزم

علی صفا و علی مروه و علی مسعاست 

 

علی صراط و علی محشر و علی میزان

علی بهشت و علی کوثر و علی طوباست

 

علی چو شخص پیمبر هماره بی مانند

علی چو ذات الهی همیشه بی همتاست

 

علی شهید و علی شاهد و علی مشهود

علی پناه و علی ملجا و علی منجاست

 

علی اذان و اقامه ، علی رکوع و سجود

علی قیام و قعود علی سلام و دعاست

 

علی حقیقت توحید بر زبان کلیم

علی تجلی طور و علی ید بیضاست 

 

علی وصی و دم و لحم و نفس پیغمبر

علی ابوالحسنین است و شوهر زهراست

 

علی است حق و حقیقت به دور او گرد

علی است عدل و عدالت به خط او پویاست

 

علی محمد و فرقان و نور و کوثر ، قدر

علی مزمل و یاسین و یوسف و طاهاست

 

علی به قول محمد در مدینه ی علم

ز در درآی که راه خطا همیشه خطاست

 

حدیث منزله را از نبی بگیر و به خلق ...

بگو مخالف هارون مخالف موسی است

 

بود وصی نبی آن کسی که نفس نبی است

گرفتم اینکه حدیث غدیر یک رویاست

 

کننده ی در خبیر بود وصی رسول

 نه آنکه کرد فرار از جهاد ، عقل کجاست ؟

 

کسی که گفت سلونی ، سزد امامت را

نه آن کسی که به لولا... ، به جهل خود گویاست

 

کسی که جای نبی خفت جانشین نبی است

نه آنکه راحتی جان خویش را می خواست

 

چگونه قاتل زهرا امام خلق شود؟

مدینه مرد شرف نیست یا علی تنهاست ؟

 

چگونه مهر بورزند به آن ستم گستر؟

که دود آتش او دور خانه ی زهراست

 

چگونه غیر علی را امام خود داند

که او سراپا آیینه ی رسول خداست

 

حدیثی از دو لب مصطفی مراست به یاد

به آب زر بنویسم اگر رواست رواست

 

خدا گواه است پی دشمن علی نروم

حلال زاده رهش از حرام زاده جداست

 

کسی که بت شکند بر فراز دوش نبی

برای حفظ خلافت ز هر کسی اولاست

گواه من به خلافت همان وجود علی است

که آفتاب بتابید آفتاب گواه است

 

بود امامت او در کتاب حق معلوم

چنان که صورت خورشیددر فضا پیداست

 

به دیدگان خدا بین مرتضی سوگند

کسی که غیر علی دید دیده اش اعماست

 

عبادت ثقلینت اگر بود فردا

تو را بدون ولایت به ویل و واویلاست

 

به آن نبی که علی را وصی خود فرمود

به آن نبی که تمامش ثنای آن مولاست

 

ثواب نیست ثوابی که بی ولای علی است

نماز نیست نمازی که بی علی برپاست

 

شکسته باد دهانی که بی علی باز است

بریده باد زبانی که بی علی گویاست

 

تمرد است بدون علی اگر طاعت

تاسف است سوای علی ، اگر تقواست

 

به آیه آیه ی قران به حق پیغمبر 

که راه غیر علی مرگ و نیستی و فناست

 

خدا گواست که هر کس رهش جدا ز علی است

بسان لشکر فرعون راهی دریاست

 

اگر تمام خلایق جدا شوند از او

خدا گواست که راه تمام خلق خطاست

 

به جای حور به بوزینه دست داده و بس

کسی که غیر علی را امام و رهبر خواست

 

  به صد هزار زبان روح مصطفی گوید:

که ای تمام امت علی امام شماست

 

من و جدا شدن از مرتضی خدا نکند

که هر که گشت جدا از علی جدا ز خداست

 

کسی که فاطمه از ظلم او غضبناک است

 امامتش غم و اندوه و رنج و بلاست

 

مگر نگفت نبی خشم دخترم زهرا

شرار خشم خداوندگار بی همتاست

 

مگر نگفت نبی با هم اند ، حق و علی

اگر علی نبود در میانه حق تنهاست

 

تمام قرآن در حمد و حمد بسم الله

تمام بسمله در با علی چو نقطه ی باست

 

خدا  گواست که امروز هر که پیرو اوست

مصون ز نار جحیم و عذاب حق فرداست

 

علی کسی است که یک  ذره از ولایت او

نجات بخش تمامی خلق روز جزاست

 

علی کسی است که یک خردل از محبت او

نکوتر است ز دنیا و آنچه در دنیاست

 

اگر ز خاک درش کسب آبرو نکند

یقین کنید که در حشر آبرو رواست

 

چنان که غیر خدا را خدای نتوان گفت

اگر به غیر علی کس خلیفه گفت خطاست

 

بگو که بند ز بندم جدا کنند به تیغ

ز بند بندم آید ندا علی مولاست

 

اگر به تیغ کشندم و یا به دار کشند

 زبان نه بلکه وجودم به حمد او گویاست

 

به حق کسی نبرد راه جز ز راه علی

 به هوش باش که راه علی بود ره راست

 

لوا یحمد به دست علی بود فردا

تمام محشر در ظل این بلند لواست

 

پیمبران همه در تحت دین لوا آیند

که این لوای مقدس همان لوای خداست

 

الا کسی که تو را از علی جدا کردند

پناگاه تو در آفتاب حشر کجاست ؟

 

مرا به روز قیامت به خلد کاری نیست

بهشت من همه در صورت علی پیداست

 

جهنم است بهشتی که بی علی باشد

جحیم با رخ نورانی علی ، زیباست

 

کجا امام توان یافتن چو شخص علی

که هم کلام خداوند و هم نشین گداست

 

اگر به چشم شما آفتاب نور دهد

وگر که سایه این نه سپهر بر سر ماست 

 

اگر نسیم سحر می وزد به لاله و گل

اگر به ظلمت شب ماه را فروغ و ضیاست

 

اگر تمات سماوات از ستاره پر اند

و گر چو مائده  لبریز دامن صحراست

 

اگر فرشته و حور است و آدمی و پری

اگر زمین و سما و بهشت و عرش اعلاست

 

اگر سیاه و سفید است و اصغر و احمد

اگر که روز و شبی یا که صبح و مساست

 

خدا  گواست که از یمن دوست علی است

علیست  باعث خلقت ، علی ... خدای گواست

 

علی ولی خدا بود پیش از آنکه خدای

به حرف کن ، همه کائنات را آراست

 

خدا برای علی خلق کرد عالم را 

چنانکه خلقت او برای خود می خواست  

 

تمام عالم ایجاد بی وجود علی

 بسان کشتی بی ناخدای در ، دریاست

 

مرا بس است تولای چهارده معصوم

که این ولایت فوق تمام نعمت هاست

 

مگر نکفت پیمبر کتاب و عترت من ...

امانتی است که پیوسته در میان شماست ؟

 

مگر نگفت که این دو ، ز هم جدا نشوند

اگر جدا ز یکی هر که شد ز هر دو جداست

 

مگر نگفت که این دو ، چو این دو انگشت اند

کز اتحاد یکی گرچه در شماره دو تاست

 

عبادت ثقلین است بسته بر ثقلین

که مهر طاعت هر بنده مهر آل عباست

 

درود باد به ارواح چهارده معصوم

که در طریقت آنان نجات هر دو سراست

 

بتول و چار محمد(ع) حسین و چار علی (ع)

دو نامش حسن و آندو جعفر و موساست

 

بجز محبت آنان نجات نیست که نیست

زنید چنگ به دامانشان ، نجات اینجاست

 

هنوز محفل ذکر علی است خاک غدیر

ولی چه سود به گوش کسی که ناشنواست

 

بگو که خصم شود منکر علی چه باک

که آفتاب به هر سو نظر کنی پیداست

 

گرفتم آنکه حدیث غدیر و قول رسول

مراد دوستی آن امام ارض و سماست

 

چرا به گردنش افکند ریسمان امت ؟

چه شد که دود ز کاشانه ی علی برخواست ؟

 

سوال من ز تمامی مسلمین این است

 به دوست این همه آزار نه ، به خصم رواست ؟

 

چو عمر صاعقه کوتاه باد دورانش 

خلافتی که دوامش به کشتن زهراست

 

برای غصب خلافت زدند فاطمه را

 شرف کجاست؟ مروت کجاست؟ رحم کجاست؟

 

شکستن در و بی حرمتی به خانه ی وحی

مودتی است که درباره ی ذوالقربی است ؟

 

اگر قصیده ی "میثم "  بود صد و ده بیت

که در عدد صد و ده نام آن ولی خداست

 

فضائلی است علی را که گفتن هر یک

نیازمند هزاران قصیده غراست

 

 

حاج غلامرضا سازگار

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۵۴
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

در تن من جان علی‌ ست ، خون به شریان علی‌ ست

هر طپش قلب من ، ذکر علی‌ جان علی‌ ست

 

پتک به غم‌ ها بکوب ، بر دف تقوا بکوب

مست شدی پا بکوب ، مرشد مستان علی‌ ست

 

صاحب تیغ دو سر ، خط‌ شکن بی‌ سپر

بی‌ زره با جگر ، مرد به قرآن علی‌ ست

 

واژه‌ ی مردی از او ، گشته چه پر آبرو !

شاعر طوسی بگو ، رستم دستان علی‌ ست

 

مذهب تمّار ها ، مکتب عمّار ها

نهضت مختار ها ، معرکه‌ گردان علی‌ ست

 

شیخ خِرد کیش‌ ها ، لیلی دل‌ ریش‌ ها

حیرت درویش‌ ها ، جذبه‌ ی عرفان علی‌ ست

 

کعبه‌ ی انگور ها ، مروه‌ ی تنبور ها

مشعر این شور ها ، رونق ایمان علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست  

سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

حق و حقیقت علی‌ ست ، راه هدایت علی‌ ست

زینت و زیبنده‌ ی ، نام ولایت علی ست

 

شرزه‌ ی مَرحب‌ فکن ، حیدر خیبر شکن

صفدر پولاد تن ، کوه شهامت علی‌ ست

 

میر جهان‌گیر ها ، حکمت شمشیر ها

دولت تدبیر ها ! مرد سیاست علی‌ ست

 

صوفی دل‌ صاف‌ ها ، حضرت اوصاف‌ ها

سید انصا ف‌ها ، روح عدالت علی‌ ست

 

اشهد لوح و دوات ، شعر تو شهد و نبات

حک شده بر کائنات ، رمز سعادت علی‌ ست

 

شأنِ علیه‌السلام ، حرمت بیت الحرام

دین خدا را دوام ، رکن دیانت علی‌ ست

 

پیر خراباتیان ، خضر سماواتیان

دادرس خاطیان ، باب شفاعت علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست

  سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

 

وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۰
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   مدح / مناجات

 

ای چهره ی تو  آینه ی کبریا علی

خاک در تو تاج سر انبیا علی

 

تابان ز آستان تو انوار ایزدی

بیرون ز آستین تو دست خدا علی

 

می ریزد از نگاه تو اکسیر زندگی

می جوشد از دهان تو آب بقا علی

 

شرک است اگر به جای خدا خوانمت ولی

از تو خدا نبود و نباشد جدا علی

 

ما در تو دیده ایم خدا را که بوده ای

آیینه ی تمام نمای خدا علی

 

چون ذره ها که در دل دریا یکی شوند

در تو خلاصه گشت همه ی ما سوا علی

 

مس را شنیده ای که طلا کرد کیمیا

صافی دلان مس اند و تویی کیمیا علی

 

فانوس مهر و ماه به کف ایستاده ای

در راه کهکشان که تویی رهنما علی

 

در رفعت و شکوه ز هفت آسمان گذشت

کاخ فضیلتی که تو کردی بنا علی

 

جز با تو دردمند تو درمان نمی شود

گیرد اگر ز دست مسیحا دوا علی

 

عیسی که مرده را به دمی زنده می کند

بیمار اگر شود ز تو خواهد شفا علی

 

دور اوفتاد از کف موسی عصای او

آنجا که گشت دست تو معجز نما علی

 

در آسمان مهر تو گر پر نمی گشود

دولت کجا و سایه ی بال هما علی ؟

 

از منجلاب نفس که ما را برون کشد ؟

بر دامنت اگر نرسد دست ما علی

 

تو یار بی دلانی و غم خوار بی کسان

آخر بگیر دست من مبتلا علی

 

لبّیک خویش را ز دهان خدا شنید

هر بی دلی که از دل و جان گفت یا علی

 

ابوالحسن ورزی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۵۳
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)   _   مناجات

 

 

گفتم علی نگو که نفس در گلو شکست

گفتم علی و جان به لب آمد سبو شکست

گفتم علی نماز سفر پای او شکست

پرسید اگر چه شد دل شاعر بگو شکست

تنها نه روز و شب به دل من گرفته ای

خون تمام شیعه به گردن گرفته ای

 

بازار گرمی ام غزلم را غزال کرد

دم سردی ام  بلال سیه مست لال کرد

غم هم مرا که حمل به فرض محال کرد

گفتم علی نگو که مخاطب خیال کرد

می گویم و پس از صله خاموش می شوم

یادم تو را نگفته فراموش می شوم

 

دیدم که مرگ بهتر از اینگونه زیستن

یعنی سکوت به ز نخ واژه ریستن

تا کی دهن به قاطبه ی کاسه لیستن

باید به حال شیعه ی چون من گریستن

دوزخ شده است این تب نارس خودت بگو

من لال می شوم غزلم پس خودت بگو

 

آقا خودت بگو تو که در شعر یاوری

حیدر شدی دمار مرا در بیاوری ؟

وقتی که خاک سر به ره حیدر آورد

من فکر می کنم که زمین پر درآورد

آماده ام که شب نشده اهل شب شوم

چون خال لب سیاهی فرصت طلب شوم

گاهی برو ز سینه ی کافر جگر بیار

گاهی بیا و کفر مرا نیز در بیار

 

حیدر شدی که حرف خدا را غزل کنی

حی علای فاطمه خیر العمل کنی

غم را فشل کنی قدم فتنه شل کنی

مانند کوه زانوی خود را بغل کنی

حیدر شدی قضا و قدر را گره زنی

یک حمله کرده چند نفر را گره زنی

 

کشتی علی است بحر علی است ناخدا علی

احمد چه خواند ؟ هم نفس ربنا علی

زهرا چه گفت ؟ یک صد و ده بار یا علی

یا مظهر العجایب و یا مرتضی علی

ما دل شکسته ایم و اگر بند می خوریم

پیش از دعا به نام تو سوگند می خوریم

 

آدم نبود تا هوس نان و جو کند

هر کس که ابر کاشته باران درو کند

آن خصم کهنه تا به کی این زخم نو کند

بگذار سنگ هو زدن رود حو کند

اهل محل به دیدن ما آمدند ؟  نه

با اشک های فاطمه راه آمدند ؟  نه

 

کعبه دگر سیاه نپوشد ولی نشد

خم غدیر بغض ننوشد ولی نشد

پژمرده شد زمان و زمین رنگ و بو نداشت

بعد از علی نماز جماعت وضو نداشت

راه آمدم به شعله سپندم کنی علی

کوتاه آمدم که بلندم کنی علی

 

 

 حاج احمد بابایی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۱
AHR

 

حضرت علی (ع)   _   مدح / عاشقانه

 

 

ما باده در پیاله ی عمار می خوریم

پای بساط میثم تمار می خوریم

تنها به خرج حیدر کرار می خوریم

خرده نگیر! بر در و دیوار می خوریم

این عُرف شرعی ست ، به مقدار می خوریم

 

مائیم و جرعه های ز پیمانه ریخته

مُشتی خراب بر در میخانه ریخته

سلطان طوس باده کریمانه ریخته

با اینکه رعیتیم ، چه شاهانه ریخته

عمریست از خزانه ی دربار می خوریم

 

ما حرف ِ باده را سر منبر کشیده ایم

بر چشم گریه ، سرمه ی ساغر کشیده ایم

هرچه کشیده ایم ، ز دلبر کشیده ایم

حالا که ما به مالک اشتر کشیده ایم

پس یا علی ! سلامتی یار می خوریم

 

بر گِرد خم کهنه طواف جنون خوش است

در زیر چوب محتسبان ، رقص خون خوش است

در آینه جمال طرب ، لاله گون خوش است

جام بلا به امر شریعت ، فزون خوش است

فکه بگو که باده سر دار می خوریم

  

آخر دعای اهل نظر مستجاب شد

آخر جناب شیخ ز مسجد جواب شد

زاهد گریخت ، در وطنم انقلاب شد

انگورهای ری همه وقف شراب شد

این جام را به نیت مختار می خوریم

 

 

وحید قاسمی   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۰
AHR