زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر قاسم صرافان» ثبت شده است

 

حضرت زهرا (س)    _    شهادت

 

 

وای از این بازی که تو با صبر حیدر می‌کنی
چشم بر هم می نهد ، چادر که بر سر می‌کنی

آه ای  «اَمّن یُجیبِ»  دختران بی پناه
زینبتت را پس چرا اینگونه مضطر می کنی

با توام در !  با تو تا دیوارها هم بشنوند
عشق یاسین است این یاسی که پرپر می‌کنی

قصه‌ی پهلوی تو بغض خدا را هم شکست
اشک او را شبنم آیات کوثر می‌کنی

بازوانی را که این شلاق ها بوسیده اند
جای لب های محمد (ص) بود ،  باور می‌کنی ؟

با عبورت آخرین بار است از بوی بهشت
کوچه های شهر غمگین را معطر می‌کنی

بی حرم می مانی و از حسرت گلدسته هات
در مدینه خون به قلب هر کبوتر می‌کنی

نیمه شب مثل نسیم از کوچه ها رد می شوی
شاعران مست را بی تاب مادر می‌کنی

مثل آن روزی که پیشاپیش مردم می رسی
با نگاهی این غزل را هم تو محشر می‌کنی

 

قاسم صرافان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۴ ، ۰۶:۵۷
AHR

 

امام رضا (ع)  _  عاشقانه

 

 

عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم

عشق یعنی بشوم آهوی آواره ی تو
بدهم دل به صدای خوش نقاره ی تو

عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریه ی پنهانی من

و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی اش به خراسان برسد

یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها
چه خبرها که رسید از دل این پنجره ها

یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی

عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامی ست ، سرِ ساعت هشت

عشق در قلب قطاری است که از قم برسد
در نمازی است که تا رکعت هشتم برسد

 

 

قاسم صرافان

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰
AHR

 

 

امام زمان (عج)   _   مناجات

 

 

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحرخیز جوانش برسد

خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد

پرده چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروی کمانش برسد

لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک
سوره فجر به تاویل و بیانش برسد

نامه داده ست ولی عادت یوسف این است
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد

شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد

ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد

 

 

قاسم صرافان 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۵
AHR

 

حضرت امیرالمومنین (ع)    _   مدح

 

 

سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی

از ازل چرخانده دل ها را خدا ، سوی علی

 

او مع الحق گفت و از آن روز ما را می کُشند

دار ما خرما فروشان حلقه ی  موی علی

 

مانده ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق

بس که سلمان ها ، مسلمان کرد با بوی علی

 

گر  می اندیشی نماز و روزه ات را می خرند

ای برادر ! این تو و این هم ترازوی علی

 

بیشتر از برق دَم های دو سوی ذوالفقار

دوستان را کشته خَم های دو ابروی علی

 

هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری

یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی

 

آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی

ما و خاک کوی قنبر ، قنبر و روی علی

 

 

 

قاسم صرافان   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۷
AHR