امیرالمومنین علی (ع) _ شام غریبان
دیدار یار ، حیدر کرار می رود
نزد شهیده ی در و دیوار می رود
او میهمان بانوی بازو شکسته است
با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود
فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد
دارد علی به موعدِ دیدار می رود
از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش
دنبال یار زینب غمخوار می رود
تابوت روی دوش حسین و حسن ولی
جسم علی به وادی اسرار می رود
دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر
یک نوجوان ، امیر علمدار می رود
جبریل در میان ملائک به سر زنان
از کوفه تا نجف چه عزادار می رود
یا رب چگونه باور این غصه ممکن است
در خاک جسم حیدر کرار می رود
با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق
مولا به نزد احمد مختار می رود
وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد
دیگر حسن به غربت بسیار می رود
حاج محمود ژولیده