حضرت علی اصغر (ع) _ شهادت
با چه رو خیمه برم این سر آویزان را
چه کنم مشکل این حنجر خون ریزان را
به سفیدی گلوی تو کسی رحم نکرد
رسم کوفی است بگیرند هدف ، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سر پاشیده ز هم مشکل نیست
من چه سان دفن کنم پاره ای از قرآن را ؟
مشکل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گل پنهان را
من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب داده ست سه شعبه گلوی عطشان را
بعد از این است که بر سینه ی من جا داری
نزد مادر ببرم آه دل سوزان را
گریه بر معجر عمه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را
تا به محشر ز غبار غم تو گریه به پاست
ای عجب داغ تو کرده ست به پا طوفان را
سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد ، مظلومی تو آبروی عدوان را
عید قربان من است و تو همان ذبح عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را
محمود ژولیده
کانال اشعار آیینی «زائرانه» در تلگرام (کلیک کنید)