پنجشنبه ۲۰ /اسفند/ ۱۳۹۴ [ ۱۲:۲۸ ]
زبان حال حضرت زهرا (س) _ شهادت
|
دم آخر وصیتی دارم
ای علی جان به خاطرت بسپار
نیمه شب ها حسین دلبندم
با لب تشنه می شود بیدار
بار سنگین این وصیت را
از سر شانه ها ی من بردار
قبل خوابیدنش عزیز دلم
ظرف آبی برای او بگذار
گریه کردم ز غربتش دیشب
تا سحر سوختم برای حسین
با همین دست ناتوان امروز
پیرهن دوختم برای حسین
کفنش را به زینبم دادم
حرف های نگفته را گفتم
چند ساعت برای دختر خود
فقط از رنج کربلا گفتم
گفتمش میوه ی دلم زینب !
کربلا باش یار و یاور او
ظهر روز دهم به نیت من
بوسه ای زن به زیر حنجر او
وقت افتادنش به روی زمین
چشم خود را ببند مثل خدا
صبر کن دختر عقیله ی من
قهرمان بزرگ کرب و بلا
وحید قاسمی
کانال اشعار آیینی «زائرانه» در تلگرام (کلیک کنید)
۰
۰
۹۴/۱۲/۲۰
خیلی قشنگ بود