زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار مناجات» ثبت شده است

 

امام حسین (ع)    _ مناجات

 

 

دل مشرّف شد به درگاه حضور

روح چون مِی گشت و تن شد چون بلور

 

«کلّمینی زارِ» عرفانی شدم

برکه ی پاک مسلمانی شدم

 

دیشب از روحم تنم را شسته ام

رفتنم را ، ماندنم را شسته ام

 

یک نفر در من مرا تقدیس کرد

اشک من آمد ، دلم را خیس کرد

 

کیست این طوفان معماری شده ؟

چیست این در سینه ام کاری شده ؟

 

ای معارف در سبوی تو نمی

ای نم ته جرعه ی تو عالمی

 

ما عدم زاریم و السّابق تویی

عشق تو ، معشوق تو ، عاشق تویی

 

عشق تو تعلیم مادر زاد بود

سینه ی تو جبرئیل آباد بود

 

حنجرت از قبل حکاکی شده

گونه ات روز ازل خاکی شده

 

آب ها جاری شد از خاک درت

سایه ها افتاد بر ما از سرت

 

کوکان در زیر مهر مادری

شیرها خوردند از خوش باوری

 

کاین تویی شیرینی شیر و عسل

السلام ای شهد باز بی بدل

 

آری آری قوم تو خوش باورند

قوم بد باور تو را کی می خرند ؟

 

در زلال آبی تو سال ها

باز کردیم ای حسین جان بال ها

 

در خم گیسوی تو شب کرده ایم

کودکی ها را فقط تب کرده ایم

 

نم نمک در سایه ی مردی سِتُرگ

کودک دل قد کشید و شد بزرگ

 

حال من تسلیم حلقوم تو ام

کشته ی حلقوم معصوم تو ام

 

کیست خیّاط لباست ای عزیز

تا به حلقومش برم دست ستیز

 

این یقه تنگ است دل تنگم نکن

تو اذیّت می شوی رنگم نکن

 

با تو همبازی شدن خود دیگر است

مرکب تو حضرت پیغمبر است

 

ای بلور سینه ات صیقل ترین

راه تو بسته امیرالمؤمنین

 

صید حیدر شو که احمد خسته شد

راه تو با کام احمد بسته شد

 

هرچه باشد بوسه بر تو واجب است

تُکمه را واکن لباست حاجب است

 

یوسف مه طلعت اختر بزرگ

آن مبادا طالعت افتد به گرگ

 

بگذریم از این مقال دل خراش

رزق را خونین مکن وقت معاش

 

بوسه بر تو رزق جان مصطفاست

اصلاً این سینه دکان مصطفاست

 

اصلاً از امروز پیراهن مپوش

یا اگر پوشیدی ، از آهن مپوش

 

محمد سهرابی

 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۹۵ ، ۱۳:۰۱
AHR

 

 

شرح حال شیعیان علی ابن ابی طالب (ع)

 

 


ما اهل دلیم و در و بامی نشناسیم

از جنس گلیم و جم و جامی نشناسیم

 

ما رهرو  عشقیم و جنون مدرسه ی ماست

جز زمزمه ی عشق کلامی نشناسیم
 

دردیست عوامی که دگر چاره ندارد

ما یکدله گانیم و عوامی نشناسیم

 

هر لحظه پیامی رسد از سوی نگاری

جز دستخط دوست پیامی نشناسیم

 

ما شیعه ی اوییم که از نطفه ی پاکیم

ما نطفه ی نا پاک و حرامی نشناسیم

 

این سلطنت عشق فقط لایق مولاست

جز آل علی هیچ زمامی نشناسیم

 

صد شکر که بیزار از این پست و مقامیم

ما سوته دلان پست و مقامی نشناسیم

 

در دایره ی مذهب و در سیطره ی حق

جز سلطه ی اسلام نظامی نشناسیم

 

ما نسل غدیریم و پس از رحلت احمد

جز حیدر کرار امامی نشناسیم

 

ننگ است سر سفره ی هر سفله نشستن

جز سفره ی صدیقه طعامی نشناسیم

 

یک ماه کند جلوه و آن مهدی زهراست

جز طلعت او بدر تمامی نشناسیم

 

مرغیم به هر شاخه و بامی نشناسیم

از روی طمع دانه  و دامی نشناسیم

 

خوش زاد اگر صد دله گان ابله و خامند

ما پخته از آنیم که خامی نشناسیم
 

 

 سید حسن خوش زاد
 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۴
AHR

 

حضرت ولی عصر  (عج)    _    مناجات / انتظار

 

 

 

روزی ام را روزگارم تا که آجر می کند

ظرف خالی مرا صاحب زمان پر می کند

من کمی سختی که می بینم شکایت می کنم

آدم عاقل ولی اول تفکر می کند

مدعی عاشقی هستم ولی تنها دلم ...

... روز و شب بر عاشقی کردن تظاهر می کند

آبرو  بردم ولی آقا مرا بیرون نکرد

آدم از این نوع برخوردش تحیر می کند

سنگ دل هستم ، ولی دارد نگاه رحمتش ...

... سنگ این قلب مرا با گریه ها دُر می کند

یک زمانی هم بنا باشد که تغییرم دهد

در میان روضه ی مادر مرا حُر می کند

نوکری فاطمه محشر به دادم می رسد

از غلام مادرش آقا تشکر می کند

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۵ ، ۱۰:۴۶
AHR

 

امام حسین (ع)    _    مناجات

 

 

 

شادی هر دو جهان بی تو مرا جز غم نیست

جنّت بی تو عذابش ز جهنّم کم نیست


در دم مرگ اگر پا به سرم بگذاری

عمر جاوید به شیرینی آن یک دم نیست


حرم قرب خدا را که دل عاشق تو است

طرفه بیتی است که روح القدسش محرم نیست


بگذار آدمیان طعنه زنندم گویم

هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست


نیست بر خامشی آتش دوزخ سیلش

از یم اشک غمت هر که به چشمش نم نیست


تا خدایی خدا هست ، لوای تو  به پاست

زانکه جز دست خدا ، حافظ این پرچم نیست


هم خدا داند و هم عالم و آدم دانند

که به جز رایت عشق تو در این عالم نیست


دوزخ ارزانی آنان که ندارند غمت

با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست


ملک هستی همه ماتم کده ی توست حسین !

جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست


گوهر اشک عزای تو به هر کس ندهند

اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست


گریه بر پیکر مجروح تو باید همه دم

که جراحات تنت را به از این مرهم نیست


سائل تو است کسی کز تو ، تو را خواهد و بس

آنکه شد طالب تو در طلب درهم نیست


داد مظلومی تو ملک خدا را پر کرد

عالمی نیست که با یاد غمت ، درهم نیست


سینه کردی هدف تیر که می دانستی

زنده بی مرگ تو دین نبیّ اکرم نیست


هیچ مظلومی همانند تو در قلزم خون

سر جدا با گلوی تشنه کنار یم نیست


گو  ببرّند سر دار ، زبان در کامش

غیر مدح تو ثنایی به لب «میثم» نیست

 

 

غلامرضا سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۹:۵۶
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مدح / مناجات

 

 

 

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد

 

شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست

واژه در دست من آن گونه که می خواهم نیست

 

من که حیران تو حیران توام می دانم

نه فقط من که در این دایره سرگردانم

 

همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد

شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد

 

کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است

راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است

 

کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست

« پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست »

 

کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید

خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید

 

کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت

قلم خواجه ی شیراز کم آورد ، نوشت:

 

« ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه

مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه »

 

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

 

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

« ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر »  می گوید

 

می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت

ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط

 

نه فقط دست زمین از تو  تو را می خواهد

سالیانی ست که معراج خدا می خواهد ...

 

 ... زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند

لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند

 

دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی

رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی

 

وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی

وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی

 

در هوا تیغ دو دم  نعره ی هو هو می زد

نعره ی حیدری « أینَ تَفروا » می زد

 

بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار

پا در این دایره بگذار عدم را بردار

 

بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی

یازده مرتبه در آینه تکرار شدی

 

راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست

کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست

 

روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید

« ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر »  می گوید

 

سید حمیدرضا برقعی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)



 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۵
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مناجات / مدح

 

 

شد شراب از لب تو تر دامن

باده آلوده تر بود یا من ؟

پس به من نیز بوسه ده تا من

بشوم مست و عالمی با من

جای  «یا رب»  صدا کند  «یا لب»

 

بر جگر می نهم چو دندان را

نخورم جز به خون دل نان را

مَشکن چون دلم تو پیمان را

یا به تیغت ببند افغان را

یا بزن مُهر بر لبم با لب

 

زلف بسته به روی چون قمر است

شب همیشه ز شیشه ی سحر است

دل خون ، هم پیاله ی سحر است

خون ز هم مشربان نیشتر است

می زند لب به تیغ گویا لب

 

تو کجایی که آفتاب کنی ؟

سرکه را در قدح شراب کنی ؟

کی تو آباد ، این خراب کنی ؟

دانگ بگذار تا ثواب کنی ؟

از تو خاک قدوم از ما لب

 

ذوالفقارت فرات بی بدل است

ضرب شمشیر تو علی ، مَثَل است

مست نام تو شیشه در بغل است

 اصلا اصل اصول ما عسل است

که چنین گشته ای سراپا لب

 

هر شب تو هزار رکعت داشت

ضبط این کارها چه زحمت داشت

ملک دوش تو چه همت داشت

چاه کوفه مگر چه نیت داشت ؟

که گرفت از لب تو آقا لب

 

تو که هستی که مات توست خدا ؟

ذات خود در صفات توست خدا

بسته در شش جهات توست خدا

مو به مو در نکات توست خدا

از قدوم و سر و تنت تا لب

 

قرص خورشید ، تب اضافه کند

قرص رویت طرب اضافه کند

واجب و مستحب اضافه کند

کُفر چیزی به رَب اضافه کند

وقف «الّا» ست بعد هر «لا لب»

 

خواب در سایه ی تو دیدن داشت

دست از حسن تو بریدن داشت

روح از شوق تو پریدن داشت

یکی از این دو بس مکیدن داشت

زان لبم بوسه ده ، و الّا لب

 

مَرهم  نو بلوغ درد سر است

عیسی معنی ات طفیل در است

سود در وجه غیر تو ، ضرر است

نسخه ات کامل است و مختصر است

مرده را زنده می کنی با لب

 

محمد سهرابی
 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۴
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مناجات

 

 

 

اگر تو را نداشتم ، بدان خدا نداشتم

آری خدا نداشتم ، اگر تو را نداشتم

 

نبود اگر کرامتت ، نبود اگر طبابتت

هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

 

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است

بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

 

نوای من علی علی ، صدای من علی علی

بدون این علی علی ، خدا خدا نداشتم

 

سنگ شدم طلا شدم ، شاه شدم گدا شدم

چه می شدم اگر علی مرتضی نداشتم

 

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه

این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

 

«من اسمه دوا» علی و «ذکره شفا» علی

کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

 

نبودی یا علی اگر ، حسن نبود و هم حسین

بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم

 


علی‌اکبر لطیفیان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۲
AHR

 

امام حسن مجتبی (ع)    _    شهادت / مناجات

 

 

 

گل ها به عطر عود تنت گیر می دهند

پروانه ها به سوختنت گیر می دهند

 

منبر ندیده های نماز خلیفه ها

حتی به شیوه ی سخنت گیر می دهند

 

دیروز اگر به صلح شما گیر داده اند

امروز هم به سینه زنت گیر می دهند

 

زهرا ! چرا همیشه در این کوچه های تنگ

غم ها به خنده ی حسنت گیر می دهند ؟

 

اصلاً فدک بهانه ی شان بود ای غریب

بی برگه هم به رد شدنت گیر می دهند

 

ای یوسف مدینه چرا جای پیرهن

با تیرو تیغ بر کفنت گیر می دهند ؟

 

این چند تیر مانده دگر قسمت تو نیست

وقتش به پاره های تنت گیر می دهند

 

وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۹۵ ، ۱۹:۳۹
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  مدح / مناجات

 

 

گـر نـگـاهـی بـه مـا کـنـد زهــرا

درد هـا  را  دوا  کـنـد زهــرا

 
بـر دل و جـان مـا صـفـا بـخـشـد

گـوشـه چـشـمـی بـه مـا کـنـد زهــرا


کـم مـخـواه از عـطـای بـسـیـارش

کـآنـچـه خـواهـی عـطـا کـنـد زهــرا


نـه عـجـب بـه شـأن او گـویـنـد

خـاک را کـیـمـیـا کـنـد زهــرا


ایـن مـقـام کـنـیـز او بـاشـد

تـا دگـر خـود چـه هـا کـنـد زهــرا


روز مـحـشـر کـه از شـفـاعـت خـویـش

حـشـر دیـگـر بـه پـا کـنـد زهــرا


هـمـچـو مـرغـی کـه دانـه بـرچـیـنـد

دوسـتـان را جـدا کـنـد زهــرا

 

سید رضا موید

 


کانال تلگرام  زائرانه  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۳:۱۱
AHR

 

حضرت زهـرا (س)   _   مدح / مناجات

 

بهشت هستی و عطر معطری داری
همیشه آب و هوای مطهری داری
به نیمی از نفست انبیا بزرگ شدند
تو از قدیم دم ذره پروری داری
صحیفه ی تو تماما تنزل وحی است
از این لحاظ تو قرآن دیگری داری
یتیم مکه بدهکار مهربانی توست
تو گردن پدرت حق مادری داری
یگانه علت غایی خلقتی زین رو
تو با تمامی خلقت برابری داری
ظهور ظاهرت انسان و باطنت حوراست
ولایتی که تو داری ولایت کبراست

 


نسخه ی کامل این شعر را در   « ادامه مطلب »   بخوانید .


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۶
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار / مناجات

 

 

وقتی تو از سفر برسی عید می شود

دنیا دوباره صاحب خورشید می شود

 

چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد

دل‌ ها پر از تجلی توحید می شود

 

با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان

پیمان عشق و عاطفه تجدید می شود

 

از چشم خیس گریه کنان شهید عشق

با بوسه‌ ای به راه تو تمجید می شود

 

یک عمر نوکری در خانه ی حسین

با یک نگاه لطف تو تأیید می شود

 

آقا طواف مرقد خاکی مادرت

وقتی که چشم‌ های تو تابید ، می شود

 

این جمعه‌ ها عزای مرا جار می زنند

برگرد با رسیدن تو عید می شود
 

 

یوسف رحیمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۴
AHR

 

حضرت علی اکبر (ع)  _  مدح / مناجات

 

 

من ناز را در چشم شهلایت کشیدم

یک عالمی را مست و شیدایت کشیدم

 

ای یوسف دنیا دل یعقوب مان را

‏مجنون آن گیسوی لیلایت کشیدم

 

عیسی بن مریم را کنار جا نمازت

‏مات نفس های مسیحایت کشیدم

 

جبریل حتی در هوایت بی مجال است

‏بالا تر از هفت آسمان هایت کشیدم

 

تصویر سبز و کامل پیغمبری را

‏وقتی که می ­کردم تماشایت کشیدم

 

آلاله­ های سرخ آن هم سرخ یکـدست

‏از گیسوانت تا کف پایت کشیدم

 

باید ضریح پهلویت بشکسته باشد

‏وقتی تو را مانند زهرایت کشیدم

 

‏از چه تمام نیزه ­ها بر تو حریصند

‏از اینکه من خوش قد و بالایت کشیدم ؟!

 

علی اکبر لطیفیان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۴۸
AHR

 

حضرت زینب (س)  _   مناجات

 

 

در واژه‌ های شعر تو دیدم وقار را

حُجب و حیای فاطمی این تبار را

 

با تیغ خطبه فاتح صفین کوفه‌ ای

مولا سپرده دست شما ذوالفقار را

 

در اوج بیکران خودت مست می کِشی

هفتاد و دو ستاره ی دنباله دار را

 

درس حجاب می‌دهد این آستین شرم

معنا کنید روسری وصله دار را

 

با واژه‌ های هیزم و مسمار و شعله ها

آتش زنید مستمع بی‌قرار را

 

خانم اگر اشاره به طشت طلا کنید

خون گریه می کنیم خزان تا بهار را

 

چشمت به غیر چشم حسینت ندیده است

دیدی کنار طشت ، بساط قمار را

 

زینب کجا و مجلس نامحرمان کجا !

از دست داده‌ ام به خدا اختیار را

 

این بوی سیب چیست ؟ دوباره گرفته‌ای

بر روی دست پیرهن شهریار را

 

اکسیر اشک روضه تان مس طلا کند

وقتش رسیده است بسنجی عیار را

 

وحید قاسمی

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۰۷
AHR

 

حضرت زینب (س)  _  مدح / مناجات

 

 

پرورش یافته ی  دامن زهرا هستی

دانش آموخته ی  مکتب مولا هستی

 

مریم از محضرتان درس حیا آموزد

چون که محجوب ترین دختر حوا هستی

 

جان گرفته شجر طیبه از آمدنت

فصل سرسبز تولا و تبری هستی

 

خطبه ات معجزه ات منجی موسی صفتان

تو کلیمی که فقط بی ید بیضا هستی

 

بانگ کوبنده تان بر همگان ثابت کرد

با اباالفضل علمدار هم آوا هستی

 

طینت مرده یشان زنده شد و فهمیدن

علوی زاده ای و مثل مسیحا هستی

 

دل دریایی تان در تب امواج غروب

معنی واقعی هیبت دریا هستی

 

واژه ها پیش مقامت همه تعظیم کنند

تو خداوند نمادین غزل ها هستی

 

روضه هامان همه با یاد شما ختم شود

از همه زاویه ها روشن و پیدا هستی

 

بعد هفتاد و دو زخمی که به جانت زده اند

باز در بحبوحه حادثه سر پا هستی

 

راز آن عصر غم انگیز چرا فاش نشد

تو مه آلود ترین فرد معما هستی

 

وحید قاسمی

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۴ ، ۱۱:۲۲
AHR