زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار ولادت» ثبت شده است

 

حضرت علی (ع)   _   ولادت

 

 

خدا در کعبه مهمان دارد امشب

حرم در سینه قرآن دارد امشب

زمین خورشید تابان دارد امشب

محمّد (ص) یک جهان جان دارد امشب

درون بیت ، جانان دارد امشب

فلک اسرار پنهان دارد امشب

 

نوشته بر در و دیوار کعبه

که امشب بخت گشته یار کعبه

الا عیدت مبارک باد کعبه

خدا امشب امامت داد کعبه

علی در تو قدم بنهاد کعبه

تولد یافت عدل و داد کعبه

مبارک باد این میلاد کعبه

چه شوری در وجود افتاد کعبه

بتان هم یا علی گفتند امشب

سخن ها با علی گفتند امشب

 

خداوند حرم را مظهر است این

محمّد (ص) را چو جان در پیکر است این

تمام هستی پیغمبر است این

زمین و آسمان را محور است این

یم و طوفان و موج و لنگر است این

چه گویم حیدر است این حیدر است این

تمام افتخار کعبه این است

خدا گفته امیرالمؤمنین است

 

مه برج اسد امشب اسد زاد

اسد ، آری اسد ، بنت اسد زاد

ازل را جلوۀ حسن ابد زاد

جمال قل هو الله احد زاد

بگو مرآت الله الصّمد زاد

خدا را چشم و گوش و وجه و ید زاد

رخ صاحب حرم تا شد هویدا

حرم گمگشته اش را کرد پیدا

 

جهان یک سایه از دیوار مولاست

زمان هم مست و هم هشیار مولاست

فضا لبریز از انوار مولاست

حرم محو گل رخسار مولاست

خدا در کعبه مهمان دار مولاست

محمّد (ص) عاشق دیدار مولاست

که دیده بزم  "الله الصّمد"  را ؟

خدا و حیدر و بنت اسد را

 

مرا مولا و سرور کیست ؟ حیدر

دل و دلدار و دلبر کیست ؟ حیدر

امیر دادگستر کیست ؟ حیدر

امام عدل پرور کیست ؟ حیدر

صراط الله اکبر کیست ؟ حیدر

محمّد (ص) را اگر پیغمبری بود

خدا داند که او هم حیدری بود

 

علی مرآت ربّ العالمین است

علی استاد جبریل امین است

علی سرّ خداوند مبین است

علی آیینۀ حقّ الیقین است

علی مولای اصحاب الیمین است

علی کلّ ولایت کلّ دین است

همین است و همین است و جز این نیست

کسی جز او امیرالمؤمنین نیست

 

علی ذکر و علی حمد و علی دم

علی بیت و مقام و رکن و زمزم

علی یعنی صراط الله اعظم

علی یعنی کتاب الله محکم

علی یعنی تمام دین آدم

علی یعنی امام کلّ عالم

علی در عالم خلقت یکی بود

محمّد (ص) هم به مهرش متّکی بود

 

تو در جسم نبی جانی علی جان

تو اصل اصل ایمانی علی جان

تو روح روح قرآنی علی جان

تو نوحِ نوح طوفانی علی جان

تو میزانی تو فرقانی علی جان

تو روز حشر سلطانی علی جان

لوای حمد در دست تو باشد

تمام حشر پابست تو باشد

 

تو جا بر دوش پیغمبر گرفتی

تو در از قلعۀ خیبر گرفتی

تو از عَمر دلاور سر گرفتی

تو چون جان مرگ را در بر گرفتی

تو از ختم رسل کوثر گرفتی

تو دل از انبیا یکسر گرفتی

تو قاتل را ز رأفت شیر دادی

تو خصم خویش را شمشیر دادی

 

تو روی خاک ، معراج نمازی

تو بال طایر راز و نیازی

تو درد عالمی را چاره سازی

تو وقت جان فشانی پیشتازی

تو دل بشکسته گان را دلنوازی

تو بین انبیا نشکفته رازی

اگر چه با خلایق زیستی تو

خدا می داند و بس کیستی تو

به جز تو کیست با آن اقتدارش

زند وصله به کفش وصله دارش

فلک خورشید گردون خاکسارش

کند اشک یتیمی بی قرارش

فدای لطف و احسانت علی جان

که  «میثم»  شد ثنا خوانت علی جان

 

 

غلامرضا سازگار   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۳:۰۶
AHR

 

حضرت امیرالمومنین (ع)   _   ولادت

 

 

ای که خورشید فلک تا به ابد بنده ی توست
آسمان با همۀ  قدر سرافکندۀ  توست


در سپهر عظمت مهر فروزنده توئی
نور باران فلک  پرتو تابندۀ توست


نه همین خانۀ خود را به تو بخشید خدای
اختیار دو سرا در کف بخشنده توست


ابر رحمت به سر خلق اگر سایه  فکند
بارش فیض حق از مقدم فرخندۀ توست


ای ز گل پاک تر ای عطر دل انگیز بهار
سبز و خرّم چمن از لطف شکرخندۀ توست


فیض بخشا ، نه در امروز که فردای جزا
دیدۀ عالمیان بر کف بخشندۀ توست


رهنوردان ولا را چه غم از رنج سفر
تا دلیل رهشان مهر درخشندۀ توست


پیروان تو اگر بوذر و سلمان بودند
وای بر حال  «وفائی»  که سرافکندۀ توست

 

 

سید هاشم وفایی

 

 


 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۲:۵۴
AHR

 

حضرت علی اصغر (ع)   _   ولادت

 

 

دوباره عشق دوباره حکایتی دیگر

دوباره شور دوباره قیامتی دیگر

 

دوباره نغمه داوود می رسد امشب

دوباره زمزمه ی رود می رسد امشب

 

دوباره از جگر کوه چشمه می جوشد

ز کوچه های مدینه کرشمه می جوشد

 

عصا به سینه ی دریا کشیده راهی را

ز شوق حضرت موسی دویده راهی را

 

مسیح آمده تا خانه ی مسیحایش

کلیم سجده کند بر قدوم لیلایش

 

خریده نوح به جانش هزار طوفان را

مگر نگاه کند پیر مِی فروشان را

 

دوباره نوبت جام و سبو و ساغر شد

برای آمدنش انتظارها سر شد

 

شب است و خانه ی زهرا عجب تماشایی است

زمان دلبریِ دلبری مسیحایی است

 

از آسمان به زمین آفتاب آمده است

علی سوم عالی جناب آمده است

 

اگر چه طفل ولی نه پیر هر مست است

قسم به حضرت مولا امیر هر مست است

 

رسیده آینه دار امام عاشورا

رسیده حُسن ختام قیام عاشورا

 

اگرچه غُنچه ی پیچیده در قمات است این

به لعل کوچک خود چشمه ی حیات است این

 

دو طاق حُسن دو ابرو دو تیغ آورده

برای بوسه ی بابا عقیق آورده

 

برای حضرت ارباب دلبری دیگر

برای قافله سالار حیدری دیگر

 

فقط  نه در دلِ گهواره کودکِ باباست

قسم به او که علمدار کوچک باباست

 

گشود گیسوی او را جهان پُر از دل کرد

کتاب کرببلا را حسین کامل کرد

 

به روی دوش عمو همچو آبشار علی است

رسیده است بگوید که ذوالفقار علی است

 

تبسمی زد و تا کبریا به وجد آمد

از آن دو چشم خدایی خدا به وجد آمد

 

عجب شبی است که روی علی است مهتابش

رباب گرم نگاهش رقیه بی تابش

 

هزار مرتبه عباس عزیز جان می گفت

شبی که اکبر لیلا به او اذان می گفت

 

فرشته بال به طاق دو ابرویش می زد

گلاب یاسِ بهشتی به گیسویش می زد

 

به پیش دیده ی زینب حسین زینب وار

گرفت بوسه ز لب های او هزاران بار

 

نگاه کرد به چشمش دلش هوایی شد

هوای خانه ی ارباب کربلایی شد

 

دلش حسینیه بود و سینجلی می گفت

نوای حَیَ عَلَی العِشق را علی می گفت

 

بهانه کرد دلش داغ آب ها را باز

به چشم های علی دید کربلا را باز

 

اگرچه تشنه ولیکن زبان ندارد حیف

به روی دست عزیزش توان ندارد حیف

 

کنار خیمه رباب است و چشم در راه است

تمام هستی مادر شبیه یک آه است

 

به روی دست پدر بود و بال و پر می زد

لبان تاولی اش شعله بر جگر می زد

 

به زخم های لبش خون تازه جاری بود

اگر غلط نکنم وقت نِی سواری بود

 

حسین دست غریبی به روی زانو زد

برای جُرعه ی آبی به حرمله  رو زد

 

صدای خنده و شور و سرور و هلهله بود

بلند تر زهمه خنده های حرمله بود

 

سرِ تیر سه شعبه به حنجرش افتاد

به روی دست پدر ، وایِ من سرش افتاد

 

بخون کشید رُخش را تمام گیسو را

که دوخت تیر سه شعبه گلو و بازو را

 

 

حسن لطفی     

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۱۵
AHR