زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمود ژولیده» ثبت شده است

فاطمیه - شهادت حضرت زهرا  (س)

 

در را که با شتاب لگد وا نمی کنند
دیوار را که صفحه گلها نمی کنند

گلبرگ یاس را که به آتش نمی کشند
سیلی نصیب صورت حوراء نمی کنند

آتش به درب خانه ی رهبر نمی زنند
توهین به بیت سرور و مولا  نمی کنند

با کودکان خانه که مشکل نداشتند
رحمی چرا به گریه ی آنها  نمی کنند

مردم به جای بیعت و همیاری امام
غربت نصیب رهبر تنها نمی کنند

در پیش چشم غیرت مردانه ی کسی
حمله به دست و بازوی زن ها نمی کنند

زن را به قصد کشت به کوچه نمی زنند
جمعی اگر زدند تماشا نمی کنند

کاری اگر به دست تماشاگران نبود
دیگر گره ز کار عدو وا نمی کنند

حتی اگر سفارش پیغمبری نبود
اینگونه با ولای علی تا نمی کنند

دردا که درد دین به دل اهل خدعه نیست
حیله گران ز توطئه پروا نمی کنند

 

حاج محمود ژولیده

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۹۸ ، ۰۰:۲۵
AHR

 

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   شام غریبان

 

 

دیدار یار ، حیدر کرار می رود

نزد شهیده ی  در و دیوار می رود

او میهمان بانوی بازو شکسته است

با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود

فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد

دارد علی به موعدِ دیدار می رود

از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش

دنبال یار زینب غمخوار می رود

تابوت روی دوش حسین و حسن ولی

جسم علی به وادی اسرار می رود

دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر

یک نوجوان ، امیر علمدار می رود

جبریل در میان ملائک به سر زنان

از کوفه تا نجف چه عزادار می رود

یا رب چگونه باور این غصه ممکن است

 در خاک جسم حیدر کرار می رود

با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق

مولا به نزد احمد مختار می رود

وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد

دیگر حسن به غربت بسیار می رود

 

 

حاج محمود ژولیده

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۰
AHR

 

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)  _  شام غریبان

 

 

 

که دیده بی کفنی را کفن کند بدنی را

که دیده دست حسینی مدد کند حسنی را

 

حسین آب بریزد حسن به اشک بشوید

که دیده غسل نهانی به نعش بت شکنی را

 

شده خموش چه آسان زبان ناطق قرآن

حسن حنوط ببندد عجب لب و دهنی را

 

سرِ شکسته و خوناب زیر تابشِ مهتاب

که دیده در همه عمرش به خود چنین محنی را

 

فدای غربت مردی که خود ز غصه و دردی

شبانه غسل و کفن کرد جسم خسته تنی را

 

قسم به سینه شکسته قسم به فرقِ شکسته

وصالِ حیدر و زهرا سرود ، خوش سخنی را

 

که نیست فاصله باقی میان کوثر و ساقی

خدا نداده از اول به عشق ، ما و منی را

 

فدای دست شکسته که با تن و دل خسته

برای بی کفنِ خود گذاشت پیرهنی را

 

و آن امام اسیری که در میان حصیری

گذاشت با تن بی سر غریبِ بی کفنی را

 

به گریه از رگِ پاره گرفت بوسه دوباره

شبیه عمه فنا کرد ، کاخ خصمِ دنی را

 

دعا ز جود و کرم کرد روی خود به حرم کرد

که از قتیلِ قلیلت قبول کن بدنی را

 

 

محمود ژولیده

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۲۱:۵۲
AHR

 

 

امام حسن مجتبی (ع)  _  ولادت

 

 

وقتی که خدا خویش گرفتار حسن شد

خلقت همه یکباره خریدار حسن شد

جایی که شود خالق ما عاشق مخلوق

اینجاست که دل عاشق و بیمار حسن شد

دانید که مجنونی مجنون ز کجا بود ؟

آن روز که او لایق دیدار حسن شد

پرسند کجا یوسف کنعان شده عاشق ؟

آن روز که خود راهی بازار حسن شد

موسای نبی هر چه به کف داشت ز اعجاز

از ناحیه ی نام گهر بار حسن شد

عیسی اگرش بود دم گرم مسیحا

خود زنده ز یک غمزه ی دل بار حسن شد

آتش به خلیل است اگر بَرد و سلامت

یکدم متوسل سوی انوار حسن شد

از بسکه هلال رمضان زلف شکن بود

کامل شد و آئینه ی رخسار حسن شد

عباس اگر هست علمدار برادر

دیده است که ارباب ، علمدار حسن شد

انگار دوباره مُتجلّی شده حیدر

زهراست که مادر شد و بابا شده حیدر

انبوهِ ملک آمده از عرش تماشا

گویند که این یوسف زهراست خدایا !

این قامت رعنا ، به خدا بُرده به مادر

این هیبت زیبا بخدا بُرده به بابا

خاضع تر از این طفل که دیده است به گهوار

از لحظه ی اول بکند سجده به یکتا

گیسوی مُجعّد به رویش ریخته تا گوش

چشم سِیهَش بُرده دل از حضرت طاها

این گونه ی هموار و این چشم گشاده

دیوانه کند هر که شود شاهد آقا

لعل لب او بوسه گهِ  ناب پیمبر

این خال سیاه است همان لؤلؤ لالا

خوشرو تر از این ماه ندیده است سماوات

او اَحسن خلق است و تبارک و تعالی

آیات و روایات مؤید به ولایش

دوم ولی خلق ، امامِ همه دنیا

او اصل صلات است و صلات است به او فرع

هرجا که اصول است فروع است مقفّا

با هر که دلش غرق تمناست بگویید

واللهِ حسن یوسف زهراست بگویید

بی مهر حسن هیچ دو دنیا نمی ارزد

بی روی حسن وعده ی عقبا نمی ارزد

بی محضر او دل نَبَرد رشک به جنّات

بی حب حسن جنت اعلا نمی ارزد

افطار محبّین همه از لعل لب اوست

ورنه رطب و آب گوارا نمی ارزد

بی حب حسن صوم و صلات است معطّل

یک عمر عبادت به مصلا نمی ارزد

دردی که شفا یافته ی دست حسن نیست

یک ذره دم گرم مسیحا نمی ارزد

هر کس حسنی بود حسینی شود آخر

بی طاعت او آیت عظما نمی ارزد

صلح حسنی جنگ حسینی است به والله

بی فهم و بصیرت سپه ما نمی ارزد

تا یار که را خواهد و میلش به که باشد

ورنه همه ی عمر ، تقلّا نمی ارزد

بایست ادا کرد همه حق امامان

بی نام حسن خطبة غرّا نمی ارزد

گیریم که نار آمد و با نور در افتاد

با هادی دین هر که در افتاد ور افتاد

تا مدح و ثنا ، فاصله بگذار بماند

در وصف حسن گفتنِ اسرار بماند

ما این همه گفتیم ولی یار غریب است

آن غربت و تنهایی بسیار بماند

سرلشگرِ بی لشگرِ اسلام حسن بود

در معرکه شد بی کس و بی یار بماند

یک عمر کشید از غم آن کوچه ز دل ، آه

خونِ جگر و زهر شرر بار بماند

با چاه ،علی درد دلِ خویش بیان داشت

امّا حسنش با دلِ خونبار بماند

گفتیم که کوفی نشویم ، آه از این درد

افسوس ، حسن مانده و مختار ، بماند

یک کار برای دلِ دلدار نکردیم

با روی سیه وعده ی دیدار بماند

طاقت که نداریم اقلّاً به خود آئیم

رَهدار که داریم اقلّاً به خود آئیم

 

 

محمود ژولیده

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۴۷
AHR

 

امام زمان (عج)  _  ولادت

 

 

باز از مَهد امامت خبری می آید

خبرِ تازه تر از تازه تری می آید

همه گویند بهم بخت جهان وا شده است

این خبر با سند معتبری می آید

بسته بود این در امّید به دلها امّا

نور امّید ز هر بسته دری می آید

دوستان را پس از این منجی غم ها برسد

دشمنان را پس از این دردسری می آید

پنج هادی شده تبعید که مهدی نرسد

غافل از آنکه عجب تاج سری می آید

همه گفتند نباید پسر آید امّا

گفت ناگه پدری ، گل پسری می آید

دشمن و دوست شنیدند که از بیت حسن

منجی دین خدا منتَظَری می آید

هاتفی گفت که طاووس جنان آمده است

با خبر باش که سلطان جهان آمده است

 

می شناسند دو عالم پسر زهرا را

می شناسد فلک این حیدرِ سر تا پا را

کاخ های ستم از هیبت او لرزانند

باز تکرار کند واقعه ی کسری را

به رعایای خودش نیک نظر اندازد

دور سازد ز محبّین ستم اعدا را

صاف و شفّاف به یُمنش همه جا نور شود

او شود آینه سر تا سر این دنیا را

طاقتِ رنج و غمِ شیعه ندارد هرگز

بس به جانش بخرد درد و بلای ما را

شیعه بیمار شود در طلب آمدنش

لیک از حق طلبد عافیت آقا را

شیعه در سایه ی او مرد عمل می گردد

با شجاعت بزند از عدویش سرها را

دور تا دور حرم خانه ی نرگس امروز

باز کردند ملائک ره این مولا را

خرّم آن روز که راهش به حرم باز شود

پاکـسازی حرم از حرم آغاز شود

 

آید آن روز که روز صُلحا خواهد شد

روز دیدار اَباصالحِ ما خواهد شد

می رسد این خبر از مشرق عالم آن روز

ایها الناس عدالت ز شما خواهد شد

کوفه را مرکز تعلیم و هدایت سازد

مُلک قرآن ز کجا تا به کجا خواهد شد

از دَم تیغ رَود هر که بِبندد راهش

لشگر خصم طرف با شهدا خواهد شد

بعد از آن روز که شد کار مدینه یکـسر

تازه او منتقم کرب و بلا خواهد شد

سر کفر است که در شام و حلب می ریزد

سرِ سَرکرده ی  کفّار جدا خواهد شد

نه بماند اثر از آل سعود و نه یهود

کعبه از دست بنی شِیبه رها خواهد شد

شاید از مُلک رضا هم گذری خواهد داشت

همه ایران بخدا مُلک رضا خواهد شد

یا لثارات ! همه پشت سرش صف بکشید

تا توانید ز کفّار و منافق بکُشید

 

ای همه آل عبا جامِ جَمَت را عشق است

گل یاسین ، صفای قدمت را عشق است

گفت بابات که این طفل صغیر است امام

در امامت بخدا سنِ کَمَت را عشق است

هر کجا هست وجود تو همانجا کعبه است

هر کجا می روی آقا حَرَمت را عشق است

می نویسی روی سربندِ خودت یا زهرا

رمز و رازِ رَجَزت را قلمت را عشق است

ای علمدارِ تو عباس ، علمدار خدا !

یارت عباس که باشد عَلَمت را عشق است

آری آن خطبه ی  پیغمبری ات در راه است

سخَنَت را نَفَست را و دَمَت را عشق است

هیچ کس از کرَمِ دست تو بی دولت نیست

ای تمامی سخاوت ، کرمت را عشق است

بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر

گریه ی صبح و مسا ، درد و غمت را عشق است

گاه گریان حسن گاه حسینی آقا

همه ی عمر تو در راه حسینی آقا

 

 

محمود ژولیده   

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶
AHR