گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز | مهدی نظری
پنجشنبه ۰۵ /فروردين/ ۱۳۹۵ [ ۱۷:۴۹ ]
زبان حال حضرت رقیه (س) _ ذکر مصیبت
گل سر نیست ولی موی سرم هست هنوز
تن من آب شد اما اثرم هست هنوز
جای سیلی ز روی گونه ی من پاک نشد
رد شلاق به روی کمرم هست هنوز
می توانم بخدا با تو بیایم بابا
جان زهرا کمی از بال و پرم هست هنوز
گفتم ای دختر شامی برو و طعنه نزن
سایه ی رحمت بابا به سرم هست هنوز
من که از حرمله و زجر نخواهم ترسید
دختر فاطمه هستم جگرم هست هنوز
گفت که می زنمت اسم پد ررا ببری
گفتم ای زجر بزن چون سپرم هست هنوز
همه دم ناز کشید و به دلم تسکین داد
جای شکر است که عمه به برم هست هنوز
با زمین خوردن من دیده ی خود می بندد
شرم در چهره ی ساقی حرم هست هنوز
خاطرت هست که قنداق علی خونی بود ؟
همه ی خاطره ها در نظرم هست هنوز
غصه ی معجر من را نخوری بابا جان
پاره شد معجرم اما به سرم هست هنوز
مهدی نظری
کانال اشعار آیینی «زائرانه» در تلگرام (کلیک کنید)