ای که در مقدم تو باد صبا گل ریزد | هاشم وفایی
امام حسین (ع) _ ولادت
ای که در مقــدم تـو بـاد صبــا گُل ریزد
پیـک شادی به نثارت همه جا گُل ریزد
شب میلاد توعالم اگر عطـرآگیـن است
جبـرئیـل از در و از بـام و هـوا گُل ریزد
ای گُل سـرسبـد گلشـن زهـرا ، جبـریل
گر به پـای تو نـریـزد ، به کجـا گُل ریزد ؟
فطـرس از مقـدم تو شکـرِ خـدا می گوید
بـال بگشـوده و بر ارض و سما گُل ریزد
خبـری گر ز جمـال تـو بـه یوسف بـرسد
ز سـرشک شعف خود همه جا گُل ریزد
هر کسی نقش ببنـدد به لبش نام حسین
گـویی از شـاخـه ی پُـربـار وفـا گُل ریزد
ای بقـا یـافتـه دین از تو، به پاس قدمت
خضـر پیـوستــه لب آب بقـا گُل ریزد
احتـرام حـرم از منـزلت و حُرمت توست
هاجر از شـوق تو در سعی و صفا گُل ریزد
هـر زمـانی کـه بـه محـراب نیایش آیی
روی سجّــاده ی محـراب دعـا گُل ریزد
گلفروش چمن عشقی وغیر از تو چه کس
در ره دوست گــه رنـج و بـلا گُل ریزد
تُربت اطهـر و ایثـار تو از بس خوشبوست
گـویی از خاک تو در کرب و بـلا گُل ریزد
می چکـد گر که ز چشمان «وفائی» اشکی
به روی خـاک تـو بـا اهـل ولا گُل ریزد
سید هاشم وفایی