زبان حال حضرت زینب (س) _ اربعین
بی تو قفس با آسمان فرقی ندارد
بود و نبود این جهان فرقی ندارد
وقتی نباشی این و آن فرقی ندارد
دیگر بهارم با خزان فرقی ندارد
دیگر چه فرقی می کند قحطی آب است
دریا بدون تو برای من سراب است
تو قول دادی آشنای هم بمانیم
شانه به شانه پا به پای هم بمانیم
تا دست در دست عصای هم بمانیم
تا آخرین لحظه برای هم بمانیم
از روی تل دیدم سوی گودال رفتی
اینقدر دست و پا زدی از حال رفتی
خواهر بمیرد که دگر یاری نداری
تنها شدی و هیچ غمـخواری نداری
دور و برت حتی عزاداری نداری
خواهر اسارت می رود کاری نداری
جان برادر صبر هم اندازه دارد
زینب برای چند غم اندازه دارد
انگار خاک کربلا آتش گرفته
موی تمام بـچه ها آتش گرفته
از تشنگی لب های ما آتش گرفته
پیراهنت دیگر چرا آتش گرفته ؟
پاشو ابولفظلم ببـین خواهر غریب است
ذکر مدام زینبت امن یجیب اســت
دیدم به دست ساربان انگشترت رفـت
دیدم که دستی سمت گوش دخترت رفت
دیدم به روی نیزه حتی حنجرت رفت
یک نیزه پشت خیمه پیش اصغرت رفت
با نیزه دنبال سر شش ماهه رفتند
آری سراغ اصغر شـش ماهـه رفتند
خیمه به غارت می رود وقتی نباشی
زینب اسارت می رود وقتی نباشی
بزم جسارت می رود وقتی نباشی
دار و ندارت می رود وقتی نباشی
ما را میان سلسله بردند کوفه
همراه شمر و حرمله بردند کوفه
صابر خراسانی
کانال تلگرام زائرانه (کلیک کنید)