زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

 

حضرت زینب (س)  _  ولادت / مدح

 

 

امشب از برج ولایت اختر آمد اختر آمد

بحر مواج شرف را گوهر آمد گوهر آمد

کوثر ختم رسل را کوثر آمد کوثر آمد

شیر حق یعنی علی را دختر آمد دختر آمد

بانگ یا رب یا رب آمد ، برج دین را کوکب آمد

عشق در تاب و تب آمد ، زینب آمد زینب آمد

کرده روشن چشم زهرا و امیرالمؤمنین را

 


شعر کامل در  ادامه مطلب


 

امشب از برج ولایت اختر آمد اختر آمد

بحر مواج شرف را گوهر آمد گوهر آمد

کوثر ختم رسل را کوثر آمد کوثر آمد

شیر حق یعنی علی را دختر آمد دختر آمد

بانگ یا رب یا رب آمد ، برج دین را کوکب آمد

عشق در تاب و تب آمد ، زینب آمد زینب آمد

کرده روشن چشم زهرا و امیرالمؤمنین را

 

در لباس بندگی مرآت حُسن داور است این

بلکه از سر تا قدم آیینه ی پیغمبر است این

در شجاعت در بلاغت در فصاحت حـیـدر است این

با حسین بن علی از کودکی همـسنگر است این

عصمت صغری است آری ، زینب کبری است آری

دختر زهراست آری ، شیر عاشوراست آری

می درد با خطبه هایش قلب سخت خصم دین را

 

منطق پیغمبر و اعجاز حیدر بر زبانش

یک جهان طوفان به دل یک بحر گوهر در دهانش

ای فدای آن زبان و آن دهان و آن بیانش

می سزد خوانم چو مادر سوره ی کوثر به شانش

وجه ، وجه کبریایی ، صبر ، صبر مصطفایی

روح ، روح نینوایی ، از ولادت کربلایی

کربلا کرده است سر تا سر سماوات و زمین را

 

اوست بی استاد ، استاد تمام آفرینش

دختر زهرا  و در معناست مام آفرینش

همدم و همسنگر و یار امام آفرینش

در اسارت بر کف دستش زمام آفرینش

عقل حیران کمالش ، قدر مبهوت جلالش

ماه در گردون هلالش ، مهر مشتاق جمالش

خوشه چین خرمن خود کرده صد روح الامین را

 

کیستم من تا زبان در مدحت زینب بگیرم

از چه بنهادند بر دوش این چنین امر خطیرم

او جهان اکبر است و من همان جرم صغیرم

وای می ترسم که آخر زینب اللّهی بمیرم

آه ، زینب زنده ام کن ، پر ز اشک و خنده ام کن

در همین کو ، بنده ام کن ، بنده ی  پاینده ام کن

تا ز فیض خاک ره ، بخشی به من علم الیقین را

 

سوز دل ، آه درون ، فریاد جان ، ذکر لبی تو

گرد خورشید ولایت کوکبی تو کوکبی تو

در دل ویرانه های شام غم ماه شبی تو

زینبی تو ، زینبی تو ، زینبی تو ، زینبی تو

ای به مردانت امامت ، وی به دل هایت اقامت

هر قیامت یک قیامت ، بر همه خلقت زعامت

در تو بینم اقتدار رحمة للعالمین را

 

تو همان پیغمبر مبعوث از دریای خونی

گاه طوفان مهیبی  ، گاه موج لاله گونی

در دل مجروح ثاراللهیان سوز درونی

با کلام زنده ات پیروز بر خصم زبونی

علم از داور گرفتی ، حلم پیغمبر گرفتی

نطق از حیدر گرفتی ، صبر از مادر گرفتی

زنده گرداندی مرام انبیای مرسلین را

 

ای که با صبر عظیمت صبر را دیوانه کردی

کوفه را بر فرق طاغوت زمان ویرانه کردی

خویش را گرد سر خون خدا پروانه کردی

محمل از خون جبین خویشتن گلخانه کردی

ای دل زهرات محمل ، ای ز اشکت ناقه در گل

بر لبت منزل به منزل ، آتش جان پاره ی دل

ریخته پای سر محبوب خود خون جبین را

 

ای که صد مریم به دامان ولایت چنگ می زد

از چه دشمن پای اشک دیدگانت چنگ می زد

خطبه هایت بر جبین خصم ، داغ ننگ میزد

با کدامین جرم ، دست کوفه بر تو سنگ میزد ؟

ای رخت شمس هدایت ، وی جلالت بی نهایت

کرد ای در خون روایت ، دین بود حفظ ولایت

نازم آن مکتب که دارد از تو درسی این چنین را

 

کیستی تو ای دو صد خورشید را نور از نقابت

وی گرفته با ادب ماه بنی هاشم رکابت

بر فراز نیزه ها تابیده قرص آفتابت

زنگ اشترها فتادند از صدا با یک خطابت

ای عبادت سر فرازت ، وی سحر محو نمازت

محفل راز و نیازت ، عاشق سوز و گدازت

آتشی زن بار دیگر این درون آتشین را

 

تو تمام ملک هستی را «حسین آباد» کردی

در اسارت بودی و توحید را آزاد کردی

در قنوت شب حسین بن علی را یاد کردی

آن دل شب روح مادر را به جنت شاد کردی

کبریا را مظهری تو ، عشق را پیغمبری تو

اعتبار حیدری تو ، افتخار مادری تو

زنده کردی طاعت صدیقه و حبل المتین را

 

تو به مقتل از یم خون تا خدا پرواز کردی

در مقام صبر مانند علی اعجاز کردی

دست زیر آن بدن بردی و با حق راز کردی

با زبان شکر ، حرف دل به حق ابراز کردی

خصم ، نومید از شکستت ، آسمان مبهوت و مستت

محو قلب حق پرستت ، مصحف زهرا به دستت

حفظ کردی در مقام صبر ، زین العابدین  را

 

ای بنای صبر تا صبح قیامت محکم از تو

وی زده آزادگی از صبح آزادی دم از تو

باغ دل ها چون بهشت جاودانی خرم از تو

سبز همچون نخله ی طوباست نخل "میثم" از تو

خوار و بی مقدار و پستم ، معصیت داده شکستم

مانده خالی هر دو دستم ، لیک مداح تو هستم

از تو دارم یادگار این بیت بیت دلنشین را

 

غلامرضا سازگار

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی