جمعه ۲۳ /بهمن/ ۱۳۹۴ [ ۲۱:۳۰ ]
حضرت زینب (س) _ ولادت
خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد
در خانه ی خورشید هدایت قمر آمد
از دامن صدیقه بتول دگر آمد
آیینه ی پیغمبر و مام و پدر آمد
محبوبه ی حق روح عبادات خوش آمد
ناموس خدا عمه ی سادات خوش آمد
خیزید که گلزار ولا را ثمر آمد
در خانه ی خورشید هدایت قمر آمد
از دامن صدیقه بتول دگر آمد
آیینه ی پیغمبر و مام و پدر آمد
محبوبه ی حق روح عبادات خوش آمد
ناموس خدا عمه ی سادات خوش آمد
بُشری که خدا کوثر دیگر به علی داد
وز بحر شرف گوهر دیگر به علی داد
با حُسن دو مه ، اختر دیگر به علی داد
بعد از دو پسر دختر دیگر به علی داد
محبوبه ی ذات احد ذوالمنن است این
سر تا به قدم آینه ی پنج تن است این
مه خنده زد و مهر دل آرای شبش خواند
خورشید ، سماوات کمال و ادبش خواند
لبخند زد و آیه ی وحی از دو لبش خواند
پیغمبر اکرم ز شرف زینِ اَبـش خواند
این زین اَب و زین اُم و زین رسول است
مرآت خدا تالی زهرای بتول است
نخلی که بود ریشه ز گلزار الستش
کوهی که حوادث نتوان داد شکستش
مبهوت خدا دیده ی توحید پرستش
زیبد که زند دست خدا بوسه به دستش
با آنکه به اصحاب کسا نور دو عین است
از لحظه ی میلاد نگاهش به حسین (ع) است
این است که زینب ز پدر نام گرفته
دل از دم عیسایی اش آرام گرفته
وز مهر رخش مهر فلک وام گرفته
خضر از یم جود و کرمش جام گرفته
دارد شجر نور شرار از یم نورش
صد موسی عمران شده مدهوش به طورش
پیغمبر اسلام بتول دگرش اوست
حیدر ، یم سرشار ولایت گهرش اوست
زهرا شجر عصمت و تقوا ثمرش اوست
شهر همه عشاق ، حسین است و درش اوست
این طفل نه ، این لنگر کشتی نجات است
بر خون خداوند حیات است حیات است
ای دختر والا گهر مادر قرآن
ای پرورشت داده چو جان کوثر قرآن
هم داور قرآنی و هم یاور قرآن
هم خواهر قرآنی و هم دختر قرآن
دین شرف و عصمت و ایمان به تو نازد
بالله قسم عترت و قرآن به تو نازد
تو زنده کن صلح و قیام حسنینی
با خطبه ی خود روح پیام حسنینی
تو صاحب اجلال و مقام حسنینی
در خانه پس از فاطمه مام حسنینی
امروز نه ، فردا نه ، که تا صبح قیامت
با همت تو میوه دهد نخل امامت
روشنگر چشم و دل پیغامبری تو
همسنگر ما در به دفاع پدری تو
مانند حسن از همگان خوب تری تو
دریای اسلام ، حسین دگری تو
ای برده نماز شبت از مرغ سحر دل
مانند حسین بن علی جای تو در دل
تو ماه فروزنده ی هفتاد ستاره
خورشید تو در کوفه درخشید دوباره
تو از دل محمل به رخش گرم نظاره
او از سر نی داشته به سوی تو اشاره
دادید به هم جان و ربودید ز هم دل
می سوخت ز داغ غمتان نیزه و محمل
غلامرضا سازگار
۰
۰
۹۴/۱۱/۲۳