حضرت زهرا (س) _ شهادت |
همین که دست قلم در دوات می لرزد
به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد
نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت
اگر اشاره کنی کائنات می لرزد
هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست
بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد
مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی
که در نگاه تو آب حیات می لرزد
تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن
که آیه آیه تن محکمات می لرزد
کنون نهاده علی سر به روی شانه ی در
و روی گونه ی او خاطرات می لرزد
غزل تمام نشد ، چند کوچه بالاتر
میان مشک سواری فرات می لرزد
سپس سوار می افتد تو می رسی از راه
که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد
و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم
به جای شعر دعای سمات می لرزد ...
سید حمیدرضا برقعی
کانال تلگرام اشعار آیینی «زائرانه» (کلیک کنید)