زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار مدح امیرالمومنین» ثبت شده است

 

حضرت علی (ع)   _   ولادت / مدح

 

 

تا زیر بار منّت عظمای داوریم

سرمایه دار عزّت آل پیمبریم

از لطف مادر و پدرِ نوری است که

ما ریزه خوار خوان تولّای حیدریم

تا در بهشتِ آل علی زندگی کنیم

دل زنده از حیات نفس های مادریم

ما را که از اَلَست حسینی نوشته اند

در پرتُو نگاه حسن عبد این دریم

ما عبد حیدریم و عبید محمدیم

یعنی تمام عمر مسلمان کوثریم

هر کس علی شناس شود فاطمی شود

ما با علی ز خلق جهان آشنا تریم

هرکس تو را شناخت علی ! از سحر شناخت

شب زنده دار کوی تو تا صبح محشریم

گاهی اگر ز کوی سحر رانده می شویم

با اشکِ صبح منتظر شام دیگریم

ما را مران ز کوی خودت یا اباالحسن

رد کن حجاب روی خودت یا اباالحسن

 

کو گوشِ دل که دل بدهد بوتراب را

کو چشمِ دل که خوب بگیرد حجاب را

وصف امام را ز خودش می توان شنید

وقتی علی حدیث کند عشق ناب را

کعبه شکافت قبله برون آمد از حرم

بنگر به روی دست نبی آفتاب را

فرمود شیعیانِ من آقای عالمند

من کرده ام حرام به آنها عذاب را

حبّ من است کوهِ گنه را فرو بَرَد

مانند آتشی که بریزند آب را

هر کس که خَردَلی به دلش داشت حبّ من

بی شک شفاعتم برسد آن مُتاب را

اصلاً خدا به کوریِ چشم ستمگران

از شیعیان من ببرد اضطراب را

هر جا کسی فضایل من را بیان کند

تکثیر می کنند ملائک ثواب را

آری هر آنکه خواند مرا سَرورِ خودش

باید دعا کند پدر و مادر خودش

 

شکرانه ی  ولای علی می توان سرود

در وصف او به ذکر جلی می توان سرود

تا عالم بقا ز علی می توان نوشت

او را به شیوه ی  ازلی می توان سرود

مانند فاطمه ز علی دم زدن خوش است

هر لحظه از ولای ولی می توان سرود

در بندِ آن مباش که مضمون نمانده است

واللهِ تا ابد ز علی می توان سرود

تا از مناره صوت اذان می توان سرود

هم با زبان و ذکرِ دلی می توان سرود

در هر صلاة و هر صلوات محمدی

رندانه از مِی ازلی می توان سرود

ما از علی به ذکر ، کفایت نمی کنیم

او را به سیره ی عملی می توان سرود

ما را برای یاری او آفریده اند

عهد اَلَست را به بَلی می توان سرود

تا عمر باقی است علی را مدد کنیم

این گونه است ذکر علی بی عدد کنیم

 

دونان عوض به غیر ، نسازند خویشِ ما

هیهات با فریب ، بگیرند کیشِ ما

دشمن اگر دوباره جَمَل را بپا کند

رزم علی هماره عیان است پیش ما

کی گفته با گذشتِ زمان پیر می شویم

هنگامِ جنگ ، رنگِ خضاب است ریش ما

آمالِ شیعه است شود کشته ی علی

این عهد بوده وعده ی دوران پیش ما

هرگز نمی توان دل ما را فریب داد

زیرا بُوَد ولیِ خدا دل پریش ما

ما تن به دکّه های عدالت نمی دهیم

عدل علی است محور نقصان و بیش ما

نفرینِ ما چو عقربِ جرّار می کُشَد

باید که انحراف بترسد ز نیش ما

راه امام و راه شهیدان هدایت است

پس جانمان همیشه برای ولایت است

 

 

محمود ژولیده

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۱:۲۲
AHR

 

حضرت علی (ع)   _   مدح / عاشقانه

 

 

ما باده در پیاله ی عمار می خوریم

پای بساط میثم تمار می خوریم

تنها به خرج حیدر کرار می خوریم

خرده نگیر! بر در و دیوار می خوریم

این عُرف شرعی ست ، به مقدار می خوریم

 

مائیم و جرعه های ز پیمانه ریخته

مُشتی خراب بر در میخانه ریخته

سلطان طوس باده کریمانه ریخته

با اینکه رعیتیم ، چه شاهانه ریخته

عمریست از خزانه ی دربار می خوریم

 

ما حرف ِ باده را سر منبر کشیده ایم

بر چشم گریه ، سرمه ی ساغر کشیده ایم

هرچه کشیده ایم ، ز دلبر کشیده ایم

حالا که ما به مالک اشتر کشیده ایم

پس یا علی ! سلامتی یار می خوریم

 

بر گِرد خم کهنه طواف جنون خوش است

در زیر چوب محتسبان ، رقص خون خوش است

در آینه جمال طرب ، لاله گون خوش است

جام بلا به امر شریعت ، فزون خوش است

فکه بگو که باده سر دار می خوریم

  

آخر دعای اهل نظر مستجاب شد

آخر جناب شیخ ز مسجد جواب شد

زاهد گریخت ، در وطنم انقلاب شد

انگورهای ری همه وقف شراب شد

این جام را به نیت مختار می خوریم

 

 

وحید قاسمی   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۴۰
AHR

 

حضرت علی (ع)   _   مدح

 

 

دل در پناه ذکر علی با صفا شود

گفتم علی و جلوه ی ذکرم خدا شود

 

هر شیعه ای که سمت نجف می کند سلام

در روز حشر قیمت آن برملا شود

 

با ذکر حیدر است که دل مست می شود

خاک دلم به حب علی کیمیا شود

 

آید ندا زعرش الهی علی علی

اینجا خدا به نام علی رونما شود

 

وقتی محبتش  دل من را خنک کند

دامان مادرم ز خیانت جدا شود

 

شاهی که قنبرش به قیامت شود شفیع

خاک مزار نوکر او طوطیا شود

 

من غیر مرتضی به کسی رو نمیزنم

دنیا اگر چه ضد علی یکصدا شود

 

قرآن کتاب مدح امیر نجف بوَد

یک گوشه از مناقب او «انّما...» شود

 

پرچم به دوش ، بهر نبی کیست جز علی ؟

مدحش به کارزار فقط لافتی شود

 

در حیرتم که فاتح خیبر پس از نبی

خانه نشین ز دشمنی اشقیا شود ؟

 

دستی که درب قلعه ی خیبر جدا نمود

این گونه با طناب جفا آشنا شود

 

در کوچه دامنش ز دو دستان فاطمه

با ضربه ی مغیره و قنفذ رها شود

 

در غربتش چه گویم ازین غصه سوختم

بر منبر مدینه به او ناسزا شود

 

 

 

مهدی علی قاسمی  

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۷
AHR