زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۲۶ مطلب با موضوع «حضرت ولیعصر (عج)» ثبت شده است

 

امام زمان (عج)   _   ولادت

 

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

بیت ها رخت نو به تن دارند

قلم من به زحمت افتاده

واژه ها شوق پر زدن دارند

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

السلام علیک یا خورشید

چله ی انتظار سر آمد

از سر خمره نور می جوشید

 

باز هم جشن نیمه ی شعبان

همه ی شهرمان چراغانی ست

عطر عود و گلاب می آید

چقدر حیف شد که آقا نیست

 
باز هم جشن نیمه ی شعبان

ما به دنیا عجیب دل بستیم

لااقل به بهانه ی این جشن

دو سه روزی به یادتان هستیم

 

سامرایی ؟  مدینه ای ؟  نجفی ؟

پسر فاطمه کجا هستی ؟

همه از تو سراغ می گیرند

نکند باز کربلا هستی !؟

 

خوب شد ، نیستی نمی بینی

کاسه های نداری ما را

فقر و فحشا ، فساد ، بیکاری

دختران فراری ما را

 

خوب شد ، نیستی نمی بینی

که حیا از نگاه دنیا رفت

رزق و روزی خانه ها کم شد

قیمت نفت هر چه بالا رفت

 

 خوب شد ، نیستی نمی بینی

رهبر ما شکسته تر شده است

أین عمار روی لب دارد

باز هم طلحه فتنه گر شده است

 

خوب شد ، نیستی نمی بینی

زیر این دردها مچاله شدیم

کارد دیگر به استخوان خورده

دست بر دامن سه ساله شدیم

 

حق مان است این همه محنت

یادمان رفت صاحبی داریم

یادمان رفت منتظر باشیم

بین مان یار غائبی داریم

 

دلتان را به درد آوردیم

دلمان سوی دام شیطان رفت

خشک شد گندم مزارع ری

برکت از نان سفره هامان رفت

 

دل ما گیر چشمهای تو نیست

گرم بازی آب و نان شده است

همه خواب تو را که می بینند

خیمه ی سبزتان دکان شده است

 

عاشق حجت خدا هستی !؟

یاعلی ، ترک معصیت اول

باقی دردها و مشکل ها

می شود با نگاه آقا حل

 

به کلافی که یوسفت ندهند

هر چه اندوختی بیا رو کن

عوض کوچه ، خانه ی دل را

صبح هر جمعه آب و جارو کن

 

 

  وحید قاسمی    

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۱
AHR

 

امام زمان (عج)  _  ولادت

 

 

باز از مَهد امامت خبری می آید

خبرِ تازه تر از تازه تری می آید

همه گویند بهم بخت جهان وا شده است

این خبر با سند معتبری می آید

بسته بود این در امّید به دلها امّا

نور امّید ز هر بسته دری می آید

دوستان را پس از این منجی غم ها برسد

دشمنان را پس از این دردسری می آید

پنج هادی شده تبعید که مهدی نرسد

غافل از آنکه عجب تاج سری می آید

همه گفتند نباید پسر آید امّا

گفت ناگه پدری ، گل پسری می آید

دشمن و دوست شنیدند که از بیت حسن

منجی دین خدا منتَظَری می آید

هاتفی گفت که طاووس جنان آمده است

با خبر باش که سلطان جهان آمده است

 

می شناسند دو عالم پسر زهرا را

می شناسد فلک این حیدرِ سر تا پا را

کاخ های ستم از هیبت او لرزانند

باز تکرار کند واقعه ی کسری را

به رعایای خودش نیک نظر اندازد

دور سازد ز محبّین ستم اعدا را

صاف و شفّاف به یُمنش همه جا نور شود

او شود آینه سر تا سر این دنیا را

طاقتِ رنج و غمِ شیعه ندارد هرگز

بس به جانش بخرد درد و بلای ما را

شیعه بیمار شود در طلب آمدنش

لیک از حق طلبد عافیت آقا را

شیعه در سایه ی او مرد عمل می گردد

با شجاعت بزند از عدویش سرها را

دور تا دور حرم خانه ی نرگس امروز

باز کردند ملائک ره این مولا را

خرّم آن روز که راهش به حرم باز شود

پاکـسازی حرم از حرم آغاز شود

 

آید آن روز که روز صُلحا خواهد شد

روز دیدار اَباصالحِ ما خواهد شد

می رسد این خبر از مشرق عالم آن روز

ایها الناس عدالت ز شما خواهد شد

کوفه را مرکز تعلیم و هدایت سازد

مُلک قرآن ز کجا تا به کجا خواهد شد

از دَم تیغ رَود هر که بِبندد راهش

لشگر خصم طرف با شهدا خواهد شد

بعد از آن روز که شد کار مدینه یکـسر

تازه او منتقم کرب و بلا خواهد شد

سر کفر است که در شام و حلب می ریزد

سرِ سَرکرده ی  کفّار جدا خواهد شد

نه بماند اثر از آل سعود و نه یهود

کعبه از دست بنی شِیبه رها خواهد شد

شاید از مُلک رضا هم گذری خواهد داشت

همه ایران بخدا مُلک رضا خواهد شد

یا لثارات ! همه پشت سرش صف بکشید

تا توانید ز کفّار و منافق بکُشید

 

ای همه آل عبا جامِ جَمَت را عشق است

گل یاسین ، صفای قدمت را عشق است

گفت بابات که این طفل صغیر است امام

در امامت بخدا سنِ کَمَت را عشق است

هر کجا هست وجود تو همانجا کعبه است

هر کجا می روی آقا حَرَمت را عشق است

می نویسی روی سربندِ خودت یا زهرا

رمز و رازِ رَجَزت را قلمت را عشق است

ای علمدارِ تو عباس ، علمدار خدا !

یارت عباس که باشد عَلَمت را عشق است

آری آن خطبه ی  پیغمبری ات در راه است

سخَنَت را نَفَست را و دَمَت را عشق است

هیچ کس از کرَمِ دست تو بی دولت نیست

ای تمامی سخاوت ، کرمت را عشق است

بر لبت ذکر حسین است به هر شام و سحر

گریه ی صبح و مسا ، درد و غمت را عشق است

گاه گریان حسن گاه حسینی آقا

همه ی عمر تو در راه حسینی آقا

 

 

محمود ژولیده   

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶
AHR

 

امام زمان (عج)   _   ولادت

 

 

عید است ولی عید قیام بشریت

در پرتـو میلاد امـام بشریت

 

بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی

زد سکــه ی اقبــال بــه نـام بشریت

 

از خم طهورا که خدا ساقی آن است

بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت

 

امشب ببر ای باد صبا  پیش تر از صبح

بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت

 

عالم همه جـا وادی طور است ، ببینید

در دست حسن مصحف نور است ، ببینید

 

*****

 

خیزیـد همـه سـوره ی  "والشمس..."  بخـوانید

گل در قـدم مهـدی موعــود فشـانید

 

از جـام شرابی که خدا ساقی آن است

پیوسته بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید

 

تنها نه فقط شب ،  شبِ مهدی ست ، بگویید

میــلاد ائمـه اسـت بدانیــد بدانیـــد

 

خیزیـد و ببندید همـه بار سفر را

محمل به سوی کعبۀ مقصود برانید

 

امشب خبری خوش به بنی فاطمه آمد

بـوی گـل نرگس بـه مشام همه آمد

 

*****

 

عیـد ملک و جـن و بشر باد مبارک

بـر شـانۀ خورشیـد قمر باد مبارک

 

طوبای امیـد همه خوبان جهان را

در نیمـۀ ایــن مـاه ثمـر باد مبارک

 

آوای خدا می شنوم از لب مهدی

این زمزمه بر مرغ سحر باد مبارک

 

پیغام خدا را برسانید بـه نرگس

کای مادر فرخنده! پسر بـاد مبارک

 

ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی

آییـد و بگردیـد بـه دور سر مهدی

 

*****

 

دیدید همه کعبۀ روح شهدا را

دیدید همه آینۀ غیب نمـا را

 

دیدید همه بر سر دست حسن امشب

هنگام سحر صورت مصباح‌ هـدی را

 

امشب همه بـار سفـر سامـره بستیم

داریم بـه دل شوق تماشـای خـدا را

 

از مرغ سحـر بـا گل لبخنـد بپرسید

کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را

 

یاران! شب عیـد آمده بیدار بمانید

باید همه از فاطمه عیدی بستانید

 

*****

 

این جان جهان ، جان جهان ، جان جهان است

این روح روان ، روح روان ، روح روان است

 

این چارده آیینه جمال است به یک حسن

آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است

 

ایـن ختـم ائمــه اسـت بدانیـد بدانیــد

چونان کــه نبی خاتم پیغامبران است

 

گــر کفــر نباشد بگذارید بگـویم

چشمان خـدا بـر مـه رویش نگران است

 

هر لحظه پدر شیفتۀ تاب و تب اوست

ناخورده لبن آیـۀ قرآن به لب اوست

 

این است که دادنـد امامـان خبرش را

داده است خدا مژده ی فتـح و ظفرش را

 

تا آیـۀ قـرآن بـه لـبش بود ، مـلائک

دیدند به لـب خنـدۀ شـوق پدرش را

 

ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش

تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را

 

جاءالحـق بـازوش کـه دیدیـد ببینید

نقش زهـق الباطل دست دگـرش را

 

این نور دل فاطمه فرزند حسین است

بر لعل لبانش گل لبخند حسین است

 

ای خلـق جهـان منتظر روز ظهورت !

پیوستـه زمان منتظـر روز ظهـورت

 

هم در غم هجران تو پیران همه مردند

هم نسـل جـوان منتظر روز ظهورت

 

بلبل سر هر شاخـه غزلخوان فراقت

گل های خـزان منتظـر روز ظهورت

 

تو یوسف گم گشتۀ اسلام چو یعقوب

بـا قـد کمان منتظـر روز ظهـورت

 

یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را

از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را

 

*****

 

ای دست خدا !  دست خدا یار تـو باشد

بازآ که حـرم عـاشق دیـدار تـو باشد

 

بازآ که حسین بن علی چشم به راه است

بازآی کــه عبـاس علمـدار تـو باشد

 

تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری

سر در گم و جان بر کف بازار تو باشد

 

بازآی که هفتاد و دو سربـاز حسینی

دلباختۀ مکتب ایثار تـو باشد

 

تو پاسخ فریاد امام شهدایی

تو منتقم خون امام شهدایی

 

*****

 

بازآی که آییـن پیمبر بـه تـو نازد

بازآ که علـی ، فاتح خیبر به تو نازد

 

روزی که بگیری به کفت تیغ علی را

آن روز ببیننـد که حیـدر به تو نازد

 

روزی که ز قبر ، آن دو نفر را تو درآری

حق است که صدیقۀ اطهر به تو نازد

 

آن روز ببیننـد همــه بـا گـل لبخند

بر شانـۀ بابا علـی اصغـر بـه تـو نازد

 

ای وسعت ملک ازلی محفل نورت

ما عیـد نداریـم مگـر روز ظهورت

 

*****

 

از لالۀ زخـم شهـدا خنده برآید

کای منتظران ! منتظران ! منتَظَر آید

 

از چار طرف چشم گشاییـد به کعبه

تـا سوی حرم حجت ثانی عشر آید

 

این یکه سواری که نهد روی به کعبه

مهدی ست که از بهر نجات بشر آید

 

چشم همه روشن که به فرمان الهی

از پیـرهن یـوسف زهـرا خبر آید

 

«میثم» چه نکو گفت تو را دوست که شاید

ایـن یار سفـر کـرده همیـن جمله بیاید

 

 

غلامرضا سازگار  

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۷
AHR

 

 

امام زمان (عج)   _   مناجات

 

 

منتظر مانده زمین تا که زمانش برسد
صبح همراه سحرخیز جوانش برسد

خواندنی تر شود این قصه از این نقطه به بعد
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد

پرده چاردهم وا شود و ماه تمام
از شبستان دو ابروی کمانش برسد

لیله القدر بیاید لب آیینه ی درک
سوره فجر به تاویل و بیانش برسد

نامه داده ست ولی عادت یوسف این است
عطر او زودتر از نامه رسانش برسد

شعر در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عشق در عهد تو دستش به دهانش برسد

ظهر آن روز بهاری چه نمازی بشود
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد

 

 

قاسم صرافان 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۱۵
AHR

 

امام زمان (عج)   _   انتظار

 

 

ای آفتاب زهرا عَجّل علی ظهورک 
تنهای شهر و صحرا ، عجّل علی ظهورک 


گم گشته وجودی ، هم غیب و هم شهودی 
در دیده و دل ما ، عجّل علی ظهورک 


بی تو غریب ، قرآن ؛ بی تو اسیر ، عترت 
بی تو علی است تنها ، عجّل علی ظهورک 


نه طاقتی نه صبری ، تا چند پشت ابری؟ 
ای مهر عالم آرا عجّل علی ظهورک 


دنیا در انتظار است ، خون قلب روزگار است 
پا در رکاب بنما ، عجّل علی ظهورک


حیدر کند دعایت ، زهرا زند صدایت
الغوث یابن زهرا ! عجّل علی ظهورک 


زخمِ به خون نشسته ، پیشانیِ شکسته 
دارند با تو نجوا ، عجّل علی ظهورک 


خون دو دیده گوید ، دست بریده گوید 
بر انتقام بازآ ، عجّل علی ظهورک 


هم عمّه ها پریشان ، هم  جدّ  توست عطشان 
هم چشم ماست دریا ، عجّل علی ظهورک 


بر  "میثمت"  نگاهی ، از لطف گاه گاهی 
ای چشم حق تعالی ! عجّل علی ظهورک

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۹:۳۵
AHR

 

امام زمان (ع)   _   انتظار

 

 

با آنکه ماه روی تو یک دم ندیده ام

غیر از تو در تمامی عالم ندیده ام

 

روزی که جلوه می کنی و می شناسمت

ثابت شود که روی تو را کم ندیده ام

 

روی تو را چنانکه تو را آفریده اند

خلق جهان ندیده و من هم ندیده ام

 

با آنکه مویم از غم ایّام شد سفید

چون با غم تو ساخته ام غم ندیده ام

 

جز محفلی که بوده در آن وصف روی تو

جایی بساط عیش فراهم ندیده ام

 

زیباتر از فرشته و نیکوتر از بشر

مثل تو در تمامی عالم ندیده ام

 

یک لحظه در وجود تو تعطیل جود نیست

هرگز دریغ آب من از یم ندیده ام

 

اضداد را مطالعه کردم جدا جدا

جز غیبت و حضور تو با هم ندیده ام

 

این غم کجا بَرَم که به هر انجمن تو را

یک باره با هزار نگاهم ندیده ام

 

منّت خدای را که به جز وصف روی تو

باری به نخل تازه ی «میثم» ندیده ام

 

 

استاد غلامرضا سازگار  

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۱
AHR

 

امام زمان (عج)   _   مناجات

 

 

هر چه بد تا می کنم با من مدارا می کنی

 از سر لطف و کرم با بی حیا تا می کنی

 

حاجتم را می دهی تا من تقاضا می کنم

درد هایم را خودت فوراً مداوا می‌کنی

 

پیش چشمان همه داری بزرگم می کنی

آبرویت را دوباره خرجِ رسوا می کنی

 

پرده پوشی می کنی و باز عصیان می کنم

هر که بویی می برد فوراً تو حاشا می کنی

 

صبح تا شب این همه بد می کنم اما شما

کار خوبم را فقط در بوق و کرنا می کنی !

 

سعی کردم تا گناهم را نبیند عابری

غافل از اینکه مرا داری تماشا می کنی

 

از "جمودُ العینِ" خود تا که شکایت می کنم

خشکیِ این چشمه را هر بار دریا می کنی

 

یاد کن آلوده را  یا بن الحسن  از بابِ لطف

در قنوت نیمه شب با رب که نجوا می کنی

 

یا زمانی که میان روضه های مادرت

 گریه بر درد و مصیبت های زهرا می کنی

 

دوستانِ من همه کرب و بلا را دیده اند

نوبت من که شده ، امروز و فردا می کنی

 

کربلا میخواهم آقا التماست می کنم

گریه دارم می کنم... داری تماشا می کنی؟!

 

آخرش هم ضامنم سلطان مشهد می شود

بعد از آن برگِ براتم را تو امضا می کنی

 

 

 

محمد جواد شیرازی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۵۶
AHR

 

امام زمان (عج)   _   عاشقانه / انتظار

 

 

ای جمعه ی نیامده ی روزگار ها

 الغوث و الامان ، خزان و بهار ها

آیینه ی شریف ترین تبار ها

خال لب تو ، کعبه ی  دلبر مدار ها

   خوش به سعادت پسر مهزیار ها

 

حالا که غصه وصله ی ناجور می شود

گیسوی تو بهانه ی منصور می شود

چشمت شعاع مستی انگور می شود

دارد بساط شکر خدا جور می شود

نامت شراب کهنه ی بزم خمار ها  

 

نام تو خواب از سر میخانه می برد

هوش و حواس از سر پیمانه می برد

آتش به شرط بندی پروانه می برد

دل قرعه را به صرف تماشا نمی برد

 آتش بزن به هستی ما تازه کار ها

 

حالا که مِی به دلبری ساغر آمده

عطر گل محمدی از قمصر آمده

آقا بیا که کاسه ی صبرم سر آمده

حتی دعای ندبه ، صدایش درآمده

 برگرد ای قرار دل  بی قرار ها

 

قدری محل دهید به این های و هوی ما

ابروت گشته تیغ به زیر گلوی ما

زخم فراق علت درد مگوی ما

مستاصلیم ! ته نکشیده سبوی ما

یاد تو برکت قدح مِی گسار ها 

 

از باده ی ولای تو بس نوش می کنیم

عالم به مدح زلف تو مدهوش می کنیم

اما چه سود ؟ ریسه که خاموش می کنیم

آقا تو را دوباره فراموش می کنیم

 ای خسته از شلوغی شعر و شعار ها

 

آنقدر گفته ایم که ضرب المثل شده

دنیا بدون تو به جهنم بدل شده

کعبه شکست خورده ی لات و هبل شده

شیطان دوباره معرکه گیر جمل شده

      تیغت کجاست ؟ ذریه ی ذوالفقارها

 

چشمم به جاده های ظهورت سپید شد

ایمان فریب خورده ی ریش یزید شد

طفلی نماز ، با لب تشنه شهید شد

آقا بیا امید دلم ناامید شد

 سر رفته است حوصله ی انتظارها

 

تردید و شبهه از سفرت حرف می زنند

با شک از آخرین خبرت حرف می زنند

از شایعات دور و برت حرف می زنند

آقا بیا که پشت سرت حرف می زنند

 ای حرمت تمامی قول و قرار ها

 

 

وحید قاسمی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۵۳
AHR

 

امام زمان (عج)  _  انتظار

 

 

مرغ دل میاد به خونه اگه آقامون بیاد

دوباره نغمه میخونه اگه آقامون بیاد

 

از من و هرکی مثل من که پیِ دنیا میره

دل نازش غرق خونه اگه آقامون بیاد

 

رو سر ما نوکرا دست نوازش میکشه

می بینی چه مهربونه اگه آقامون بیاد

 

دست ما رو می گیره تا کربلا باهاش میریم

برامون روضه می خونه اگه آقامون بیاد

 

اون میاد و شهدا پشت سرش باهاش میان

آخه یار بی کسونه اگه آقامون بیاد

 

یه سحر بلند می شی ؛ بوی بهار و  میشنُفی

آسمون رنگین کمونه اگه آقامون بیاد

 

از غم حـسـیـن و فـاطـمـه حکایت می کنه

اشک چشماش دونه دونه اگه آقامون بیاد

 

محمدجواد فارسی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۸:۴۲
AHR

 

امام زمان (عج)   _   عاشقانه / انتظار

 

 

بـرده ندیده دل ز ما ، صورت دلـربای تو

جلوه‌ گر از نقاب هم روی  خدا نمای  تو

 

مصلح کل عالمی ، منجی نسل آدمی

دست خداست سیدی ! دست گره‌ گشای تو

 

پیش‌ تر از ولادتم ، مهر تو بوده عادتم

تو بودی آشنای من ،  من شدم آشنای تو

 

همدم  سینه‌ خستگان !   یاور دل‌ شکستگان !

ای همه جا کنار من ، بگو کجاست جای تو ؟

 

تو کعبه‌‌ ای ، تو زمزمی  ،  ذکر بگو مگر دمی

رسد به گوش عالمی زمزمه ی  دعای تو

 

چه  می شود که گل کند بوسه ی ما به پای تو

 

خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا

پرچم سرخ خویش را بر سر  شانه‌ های  تو

 

رو به سوی مطاف کن ، طواف کن طواف کن

تا ببرد دل از حرم ، چهره ی دلربای تو

 

صدایت از حــرم رسد به گوش عالمی ولی

خوشا کسی که در حــرم می شنود صدای تو

 

سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند

«میثم» اگر شبی شود پشت دری گدای تو

 

 

غلامرضا سازگار   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۹:۲۶
AHR

 

امام زمان (عج)  _  غزل انتظار

 

 

روز ظهور می رسد آیا ؟ خدا کند
باید امام منتظران یک دعا کند


آید ز کعبه بانگ اناالمهدی اش به گوش
از شرق و غرب ، لشکر خود را صدا کند


خواند کنار بیت خدا روضه ی حسین
یک باره کعبه را حرم کربلا کند


جدش علی بتان حرم را به خاک ریخت
او کعبه را ز دام اجانب رها کند


با تیغ خود مطالبه ی  خون خویش را
از دشمنان آل محمد ، خدا کند


باشد که دست شیعه هزاران هزار بار
سر از تن یزید و سپاهش جدا کند


قامت پس از اقامه ببندد پی نماز
قد قامتش ، قیامت دیگر به پا کند


عیسی ز آسمان چهارم کند نزول
تا در زمین به مهدی ما اقتدا کند


تا رو به سوی کرب و بلا آرد از حجاز
آهش نسیم را نفس نینوا کند


میثم ! بریز اشک و دعای فرج بخوان
تا حق ز کار منتظران ، عقده وا کند

 

 

غلامرضا سازگار          

 

 

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۰:۵۷
AHR

 

امام زمان (عج)  _  مناجات

 

 

دولت این است که یک لحظه گدای تو شوم

کی دهد دست که خاک کف پای تو شوم

 

شرف بندگی توست زیاد از سر من

بار ده  بلکه  سگ درب سرای تو شوم

 

کم از آنم که کنم از سر کوی تو عبور

باز دادی رهم ای من به فدای تو شوم

 

با همه زشتی و آلودگی  و  رو سیهی

باورم بود که مشمول عطای تو شوم

 

ای مسیح دل و جان همه عالم چه شود

زنده با یک نفس روح فزای تو شوم

 

ای خوش آن دولت بیدار که در نیمه شبی

دیده بر هم نهم و خواب نمای تو شوم

 

ای کرامت به تو زنده کرمی کن بگذار

تو برای من و من نیز برای تو شوم

 

دوست دارم که غبار سر کویت گردم

به امیدی که هوایی به هوای تو شوم

 

به عزا خانه ات از لطف و کرم خاکم کن

بلکه مشت گلی از اشک عزای تو شوم

 

میثم بی سر و پا را ز کرم دست بگیر

که نهم جان به کف و بی سر و پای تو شوم

 

 

غلامرضا سازگار             

 

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۴:۳۴
AHR