زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۶۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار شهادت حضرت زهرا» ثبت شده است

 

زبان حال حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

من می روم دگر ز کنارت پسر عمو

دیدار ما به روز قیامت پسر عمو

 

من می روم و مونس شب هات می شود

یک چاه و قبر مخفی و  غربت پسر عمو

 

من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام

از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو

 

زانو گرفته ای به بغل مثل کودکان

خیبر شکن روز های شجاعت پسر عمو

 

دنیای تو مگر که به آخر رسیده است ؟

برخیز جان من به فدایت پسر عمو

 

چشمت کجاست قطره ی اشکی به من بده

می خواهمش برای شفاعت پسر عمو

 

گریه مکن فدای سرت هرچه شد ، زیاد ...

کاری نبود عمق جراحت پسر عمو

 

شرمنده ام غلاف عدو دست من برید

بر دوش مانده بار خجالت پسر عمو

 

حمیدرضا برقعی

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۱۹
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)   _   شهادت

 

 

چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد

باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد

دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد

سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد

هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد

روز آخر شده و در دل خود غم دارم
دو  پسر دارم و  اما کفنی کم دارم

 

علی اکبر لطیفیان

 


 

کانال اشعار آیینی  «زائرانه» در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۲
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 

ناله در سینه ی بشکسته ی من زندانی است
گریه هایم همه شب تا به سحر پنهانی است

به پریشانی گیسوی حسینم سوگند
دل دریایی ام از دست غمت طوفانی است

به خدا گریه ی من بر رخ و بر پهلو نیست
همه ی غصه ی من آن که تو خود میدانی است

چند روزی است علی سر به گریبان داری
چند روزی است جهان در نظرم ظلمانی است

آنقدر هر دل شب در بر من آه مکش
ز چه رو تا به سحر دیده ی تو بارانی است

دردم این است تو بر رفتن من گریه کنی
لیک در خانه ی همسایه ی ما مهمانی است

حال چون وقت جدایی است رخم سیر ببین
زیر این نیلی سیلی رخ من پیدا نیست

 

 

حجت الاسلام جواد محمدزمانی

 

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

[ مناجات با امام زمان (عج) ]

 

 

این روز ها که مادرمان بین بستر است

دل بیشتر هوایی دیدار دلبر است

مادر ضعیف و بی رمق و قد کمان شده

خون لخته های سینه ی بیمار  بر در است

اول دعای هر شب او در نماز  شب

تعجیل در وفات و وصال پیمبر است

این قامت کمانی و رخسار ارغوان

تایید آن سفارش ایام آخر است

او در وطن غریبه و در کوچه های تنگ

سیلی حواله ی رخ بانوی حیدر است

حرف مدینه جز غم و افغان و آه نیست

گوشی برای حرف علی غیر چاه نیست

 

این روزها که یاس علی قد خمیده است

دل بیشتر برای ظهورت تپیده است

فضه توان یاری مجروح را نداشت

آقا گمان کنم که زمانش رسیده است

وقتی کشان کشان قدمی راه می رود

خونابه ها تمام مسیرش کشیده است

این سوی خانه فاطمه رویش گرفته و ...

آن سو حسن نشسته و رنگش پریده است

بغضش حکایتی شد و دانی به من چه گفت ؟

از ضرب کینه و رخ و دیوار کوچه گفت

 

این روزها که شال عزا روی دوش ماست

تعجیل در ظهور عدالت سروش ماست

حرف از بقیع خاکی و قبر نهان شده

فریاد « العجل گل زهرا » خروش ماست

نیلوفری کنار دری می خورد زمین

فضه به داد من  برس اش توی گوش ماست

سقط بنفشه در رحم لاله ی نبی

آثارش اختلال در آرام هوش ماست

تدفین شب حکایت شیرین عشق بود

نقش مزار گم به دل غم فروش ماست

این عاشق و حکایت بیمار ناتوان

ذکرم شبانه روز بیا صاحب الزمان

 

حسین ایمانی

 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی  «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۲۰
AHR

 

حضرت زهرا  (س)   _   شهادت

 

 

در سرش خیره سری فکر خیانت دارد

دست سنگین کسی میل جنایت دارد

 

یک نفر نیست بگوید مزن اینقدر لگد

پشت در حضرت زهراست ، خجالت دارد

 

همه جز چند نفر ، بنده شیطان شده اند

میخ در  هم به علی قصد خیانت دارد

 

دود از چادر زهرا به ثریا رفته

آسمان باز از این خاک شکایت دارد

 

فاطمه سوخت ولی باز دم از حیدر زد

شیعه ی شیر خدا غیرت و  همت دارد

 

این که این گونه تن فاطمه را لرزانده

عقده از واقعه ی عید ولایت دارد

 

سوخت در تا که به قنفذ برسد سهمیه ای

چه قدر خانه ی خورشید کرامت دارد

 

محمدحسین رحیمیان
 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی  «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۷
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 شکسته تر شده و دست بر کمر دارد

 چه پیش آمده ؟  آیا حسن خبر دارد ؟

 به گریه گفت که زینب مواظب خود باش

 عبور کردن از این کوچه ها خطر دارد

 شبیه روز برایم نرفته روشن بود

 فدک گرفتن از این قوم  دردسر دارد

 گرفت دست مرا مادرم ، نشد ... نگذاشت ...

 تمام شهر بفهمد حسن جگر دارد

 شهود خواسته از دختر نبی خدا

 اگرچه دیده سند های معتبر دارد

 سکوت و صبر و رضای خدا به جای خودش

 ولی اگر پدرم ذوالفقار بردارد ...

 کسی نبود به معمار این محل گوید

 عریض ساختن کوچه کی ضرر دارد !؟

 


وحید قاسمی
 


 

کانال تلگرام اشعار آیینی «زائرانه»  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۱۸
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

[ زبان حال حضرت زهرا (س) با حضرت امیرالمومنین (ع) ]

 


کسی در حجره ی زهرا به جز مولا نمی آید
صدایی جز نوای عصمت کبری نمی آید

پس از بابم پیمبر ، دود و آتش حلقه در حلقه
نه آن که بعد او دیگر کسی اینجا نمی آید

اگر پاسخ نمی گویم سلام ات را ، حلالم کن
فضای سینه زخمی ، نفس بالا نمی آید

مده آزار دستت را که چشمم وا نگه داری
مپرس احوال بیمارت که حالم جا نمی آید

ز دیدار رخ دلجوی محسن چشم پوشی کن
ز لب هایش توان گفتن بابا نمی آید

دگر دشمن به رخسارم نشانده وصله ی نا رنگ
تو گویی شرم شان از سید بطحا نمی آید

اگر معجر ز رخسارم گشایم ، فاش خواهی گفت :
جمالت را شباهت هیچ با زهرا نمی آید !


خدا مرگم دهد ، گویا خجالت می کشی از من
چرا لب بسته ای از حنجرت آوا نمی آید ؟

من این را خوب می دانم پس از من ، دست تو خالی ست
دگر چون فاطمه بر درگهت شیدا نمی آید

 

محمدجواد فارسی

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۴۶
AHR

 

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

 

چند تایی زدند با پا در

تا که افتاد روی زهرا ، در
 

گیرم از دست سنگ ها نشکست

چه کند بار شیشه اش با در

 
همه کج رفته اند ... حتی میخ

همه لج کرده اند ...  حتی در
 

کم نیاورده است ، اما شال ...

کم نیاورده است ،  اما در ...

 
سرش از ازدحام ناچاراً

یا به دیوار می خورد یا در

 
می کشیدند از توی کوچه


فاطمه را یکی یکی تا در


دختری داد میزند: بابا !

دخترى داد میزند: مادر !

 

 

علی اکبر لطیفیان    

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۴۴
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

حوریه ی علی بدنت را عقب بکش

در سوخته است ، زود تنت را عقب بکش

 

امروز که ز دنده ی  چپ پا شده ست میخ

با احتیاط پیرهنت را عقب بکش

 

بو می برند کوله ی بارت شکستنی ست

از در نفس نفس زدنت را عقب بکش

 

سینه سپر کن و جلوی نعره ها بایست

ای شیرزن !  اباالحسنت را عقب بکش

 

فضه برای وضعیتِ حال تو بس است

دیگر حسین را... حسنت را... عقب بکش

 

 

 

علی اکبر لطیفیان           

 

 

 

    

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۴۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  مرثیه و مدح

 

 

فاطمه روزی که خلقت شد سراسر نور بود

نور قبل از خلقتش در ذات حق مستور بود

 

نوری از وجه خدا مستغرق اندر ذات هو

کار او تسبیحِ سبحان ، قبلِ هر دستور بود

 

او برای مادری کردن بر عالم ، زاده شد

یعنی از لطف ربوبی سوی ما مأمور بود

 

بانوی عصمت که یاری ولایت شأن اوست

نام او منصوره و در آسمان مشهور بود

 

تا که پای امتحان آمد ز حکمت در میان

قبل خلقت امتحان داد و بحق مشکور بود

 

پاسخ زهرا به هر امر خدا لبیک شد

بس که بی چون و چرا در طاعت مذکور بود

 

لیله القدر علی ، بدر تمام مصطفی

آمد آن روزی که زیر دست و پا محشور بود

 

ای خدا انسیه الحوری کجا و میخ در

حوریه رنجور بود و خصم او مسرور بود

 

هیزم و آتش ، لگد ، نعره ، صدای استخوان

ای عجب ابلیسِ دون آنجا بساطش جور بود

 

ثقل کبری بر زمین و ثقل اکبر در طناب

این چنین منصوره کفوِ حضرت منصور بود

 

صبر هم صبر علی این صبر هم دستور بود

فاتح خیبر به قتل صبر خود مأمور بود

 

کوچه ای تنگ و دل سنگ و  قتالِ نار و نور

گوشوار و سیلی  و  وضعیتی ناجور بود

 

امتحانِ فاطمه تا زیر سمّ اسب رفت

پیش چشم زینبش خون خدا منحور بود

 

سرّ مکنون خدا در کوفه و شام بلا

بر ملا با معجر پاره ولی در نور بود

 

راه را گم می کند هرکس که دور از نور شد

این چنین قرآن ناطق تا کنون مهجور بود

 

فتنه را مانند زهرا و علی باید شناخت

باید از هستی گذشتن ، آنچه را مقدور بود

 

در ره زهرا تولا و تبرا توأم است

در قیام او حمایت از علی منظور بود

 

عبرت از این ره جهاد است و شهادت تا ابد

انقلاب فاطمی تا کربلا تا دور ... بود

 

 

 محمود ژولیده             

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۲۶
AHR

 

 

دوبیتی شهادت حضرت فاطمه (س)

 

 

 

 

 

دو بیتی شهادت حضرت زهرا (س)

 

 

دیگر آن خنده‌ ی  زیبا به لب مولا نیست

همه هستند ولی هیچ کسی زهرا نیست

قطره ی  اشک علی تا به ته چاه رسید

چاه فهمید که کسی همچو عـلـی تنها نیست

شهادت حضرت فاطمه (س)  تسلیت باد

 

*****

 

الا ای چاه ، یارم را گرفتند

گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی

همه دار و ندارم را گرفتند

شهادت حضرت فاطمه (س)  تسلیت باد

 

*****

 

لعنت به عدو که روح تقوا را کشت

ایمان و کمال و عشق و معنا را کشت

باز آ و بگیر انتقامی سنگین

از آنکه ز راه ظلم زهـرا را کشت

شهادت حضرت فاطمه (س)  تسلیت باد

 

*****

 

غرقاب غمم دگر مرا ساحل نیست

جز اشک فراق دیگرم حاصل نیست

ای مرگ بیا! که زندگی کردن من

بی فاطمه جز خوردن خون دل نیست

شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد

 

 

 

 


۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۳۵
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

دنبال بهاریم ، بهاری که نداریم

دریاب زمین را به قراری که نداریم

این چشم بیارا به غباری که نداریم

دنبال مزاریم ، مزاری که نداریم

عزمی بده تا مرز جهادی تو باشیم

ای کاش بیایی و منادی تو باشیم

 

*****

 

عزم من و تو جزم شد و کارگر افتاد

دشمن به عقب رفته و از پشت سر افتاد

تا پای فشردیم از عالم سپر افتاد

با آل علی هر که در افتاد ور افتاد

ما سخره ی سختیم که از باد نلرزیم

این درس به ما مادر ما داد نلرزیم

 

*****

 

هر جا که بلند است به زیر قدم ماست

بر هر چه سه تیغ است شکوه عَلَم ماست

هر بیش که دارند در این پهنه کَم ماست

موجیم که آسودگی ما عَدَم ماست

ما درس جز از محضر اسلام نگیریم

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

 

*****

 

هر بادِ مخالف شده جوشن به تنِ ما

هر تیر توان داد به برخاستنِ ما

با ماست همیشه نفسِ بت شکن ما

در سایه ی زهراست تمام وطن ما

این خصم زبون است اگر بد دهنی کرد

وین سیره ی  زهراست که دشمن شکنی کرد

 

*****

 

بانو چه شگفت است هبوتی که تو داری

قدر است چه قدری ملکوتی که تو داری

صد رشته قنات است قنوتی که تو داری

آرامش دریاست سکوتی که تو داری

دریای علی ، غیرت طوفانی ات عشق است

ای مرد ترین مرد ، رجز خوانی ات عشق است

 

*****

 

در پای علی درد به بال و پرت افتاد

از دست خزان ساقه ی نیلوفرت افتاد

هر شام و سحر بر سَرِ شاخه سرت افتاد

خون بود که از زخم تو بر بسترت افتاد

این چوب مرا کُشت که شد نوبت تابوت

گهواره نشد قسمت و شد قسمت تابوت

 

*****

 

با تو چقدر رایحه گُلخانه ی من داشت

این نبض کنار تو فقط میل زدن داشت

قبل از زدنت خنده به لب نیز حسن داشت

افسوس که این بُغچه ی کوچک سه کفن داشت

این ساعت آخر بنشین زار بگرییم

بر غارت پیراهن و دستار بگرییم

 

 

حسن لطفی       

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۳۵
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

چون رسد لحظه ی با زور علی را بردن

باید آماده شود شیعه برای مُردن

 

روز تنهایی مولا که کسی جز من نیست

چاره ای نیست به جز رفتن و سیلی خوردن

 

گر بنا نیست همیشه برسد غنچه به بار

بهتر آن است همان سوختن و پژمردن

 

بهتر آن است که مظلومه سفارش نشود

ورنه حساس شود دشمنش از آزردن

 

هتکِ ناموس خدا پیش امامش سخت است

سخت تر اینکه علی را به ولی نشمردن

 

چون ز یک شهر وفایی نرسد چاره کجاست

جز به دیوار ، تن فاطمه را بسپردن

 

آن همه توصیه فرمود پیمبر ،  این شد

چاره ای نیست به جز غیر خدا نسپردن

 

باید افتاد ز پا تا علی از جا خیزد

ورنه بی فایده می بود فقط غم خوردن

 

آری امروز علی را به طنابی بردند

می رسد نوبت بی سر شدن و سر بُردن

 

یک تنه باید از این راه چو زهرا برویم

که مرام شهدا نیست ز غم افسردن

 

محمود ژولیده          

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۰
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت و مرثیه

 


به میخ بگید  اینجا درِ عالم اسراره ، نزن

به در بگید  کنار این لاله یه دیواره ، نزن


بگید به آتش نسوزون دامن بانوی منو

شعله به قلب عاشقی که پیش دلداره نزن


برگِ گُله صورت اون ، طاقت سیلی نداره

یاسِ منم  ـ مثل خدا ـ  یک گل بی خاره ، نزن


این در عرشم که نبود ، جای لگدهای تو نیست

شش ماهه زهرا تو دلش اسم خدا داره ، نزن


برگه‌ ی اثبات فدک ، نیست توی دستش به خدا

تنها توی  دستای اون گوشه ی  دستاره ، نزن


پاسخ حرفای یه زن غلاف شمشیره مگه ؟

حداقل تا جلوی چشم یه سرداره ، نزن


وا شدن دستای اون این همه شلاق نمی خواد

فاطمه از غصه‌ ی  من چند روزه بیماره ، نزن


دستامو که بستی بسه ، با صبر من بازی نکن

نمک به زخم اسیری که نداره ‌چاره ، نزن


هـی به خودم میگم علی ! اینقده بی تابی  نکن

ناله  ببین زینب اگه می‌شنوه ، بیداره ، نزن

 

 

قاسم صرافان          

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۱۸
AHR