زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۱۰۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیت عشق» ثبت شده است

 

 

دو بیتی های ولادت امام حسن مجتبی (ع)

 

 

 

 

ماه رحمت ، سفره اش گسترده شد
زنده از فیضش جهانِ مرده شد
آسمان پر گشته از شادی و شور
آمده از لطف حق میلاد نور

 

*****

 

میلاد حسن (ع) خسرو دین است امشب
شادی و سرور مؤمنین است امشب
از یمن قدوم مجتبی ، طاعت ما
مقبول خداوند مبین است امشب

 

*****

 

دوش بر گوشم رسید این مژده از جان آفرینم
کاید از ره آن نگار دلنواز و نازنینم
گفتم ای مه از کدامین آسمان باشی ؟  بگفتا
شمس ایوان ولایت ، عُروَة الوثقای دینم
من همان ماه تمامم ، جلوه ی ماه صیامم
شاهد صلح و قیامم ، وجه رب العالمینم

 

*****

 

در جود و کرم دست خدا هست حسن (ع)
دست همه را وقت عطا بست حسن (ع)
نومید نگردد کسی از درگه او
زیرا که کریم اهل بیت است حسن (ع)

 

*****

 

نیمه ی ماه مبارک بس شرافت دارد امشب
چون خدا بر بندگان خود عنایت دارد امشب
جشن میلاد حسن (ع) در عرش اعلا گشته برپا
زین سبب بر لیلة الاسرا شباهت دارد امشب

 

*****

 

ای تو با قلبم صمیمی یا حسن

تو کریم بن کریمی یا حسن
داری از زهرا نشان یا مجتبی

مهربانی ، دل رحیمی یا حسن .

 

*****

 

چو بر نیمه رسید  ماه  مبارک

بیامد لطفی از رب تبارک
شبر ، نیکو خصال و ماه صورت

کریم و اسوه در  زهد و بلاغت

 

*****

 

جوانان بهشت را سید است او

اگر تو  طالب حلمی ز وی جو
منم محتاج لطف آل اطهر

شفاعت کن اماما روز محشر

 

*****

 

مژده ای دل نور چشم مرتضی آمد خوش آمد

شام میلاد امام مجبتی آمد خوش آمد

غم مخور ای دل که در ماه دعا و استجابت

بهر تأثیر دعا ، روح دعا آمد خوش آمد

 

*****

 

آمد چو به نیمه ماه پر فیض صیام

شد طلعت مجتبی عیان چون مه تام

با روی حسن خوی حسن جلوه نمود

فرزند ابوالحسن امام بن امام

 

*****

 

گویند که گرد مَه ، ‌زمین می‌گردد

دور فلک و عرش برین می‌گردد
خورشید ، جمال مجتبی را دیده است

حیران شده است و این چنین می‌گردد

 

*****

 

سلام ای حُسن عالمتاب ، ‌ای روح سحر سیما

سلام ای آیه ی مظلوم ، ای غم ، سوره ی زیبا
سلام ای دومین خورشید ، ای روشن ترین امید

بتاب ای عصمت روشن ، بتاب ای عصمت زیبا

 

 

 ادامه ی دوبیتی های ولادت امام حسن مجتبی در  ادامه مطلب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۸:۴۲
AHR

 

 

امام حسن مجتبی (ع)  _  ولادت

 

 

ای عشق ببین حال پریشانی ما را

ای شوق نشان آتش حیرانی ما را

ای شور بیاور میِ توفانی ما را

تا صبح ببین ناد علی خوانی ما را

 

ما مرد شرابیم اگر هست بیارید

ما را به در بیت علی مست بیارید

 

دیدند همه قبله ی دنیا شدنش را

ذوق علی و گرم تماشا شدنش را

دیدند و ببینید مهیا شدنش را

لبخند علی و شب بابا شدنش را

 

تنها نه پدر عاشق خندیدن او بود

تا صبح نبی منتظر دیدن او بود

 

انگار شب قدر مقدر شده امشب

انگار نبی باز پیمبر شده امشب

برخیز زمین گوش زمان کر شده امشب

برخیز و ببین فاطمه مادر شده امشب

 

یک جلوه ز تصویر خداوند رسیده

امشب پسر شیر خداوند رسیده

 

بگذار که یعقوب گشاید نظرش را

تا با تو فراموش نماید پسرش را

هیچ است اگر عشق بریده است سرش را

رو کرده خدا با تو تمام هنرش را

 

لبخند بزن گردش این روز و شب از توست

شیرینی افطار پیمبر رطب از توست

 

یک چشم بگردان و زمین زیر و زبر کن

یک ناز بفرما همه را خون به جگر کن

بند آمده این راه از آن کوچه گذر کن

ما خاک قدمهات به ما نیز نظر کن

 

چشمان تو محراب سحرهای حسین اند

آقا پسران تو پسرهای حسین اند

 

وای از جلوات جبروتی که تو داری

از شدت نور ملکوتی که تو داری

فریاد از آن اوج سکوتی که تو داری

حق گرم تماشای قنوتی که تو داری

 

پیش تو ذلیلم به ضریحی که نداری

یک عمر دخیلم به ضریحی که نداری

 

دور و برتان این همه بیمار اگر هست

یا این همه در شهر بده کار اگر هست

این قدر گدا بر در و دیوار اگر هست

تقصیر که شد این همه سر بار اگر هست

 

دیدند کرم روی کرم می دهی آقا

ماندیم عجب بوی کرم می دهی آقا

 

چشم تو سخن از غم و از سر به من گفت

از شمع شدن شعله شدن آب شدن گفت

با لطف تو چشمان من اینگونه سخن گفت

یک چشم حسینی شد و یک چشم حسن گفت

 

هرچند خدا خواست کرم داشته باشی

انگار بنا نیست حرم داشته باشی

 

سوزاند اگر غصه ی تو بال و پرم را

سوزاند غم زینبیه هم جگرم را

من نذر نمودم که کنم هدیه سرم را

ای کاش بیارند از آنجا خبرم را

 

سوگند که در سینه غم خواهر تو هست

هستیم سپر تا حرم خواهر تو هست

 

 

حسن لطفی 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۱۲:۵۷
AHR

 

امام حسن مجتبی (ع)   _   ولادت

 

 

امشب ز لب ماه خدا خنده بر آمد

کز خانه خورشید ولایت قمر آمد

یا از دل دریای نبوت گهر آمد  

یا مهر فروزنده به بام سحر آمد

پیغمبر و زهرا و علی را پسر آمد

در ماه خدا ماه خدا جلوه گر آمد

 

هم آینه حُسن خداوند جمالش

هم خلق و حصال نبوی  خلق و خصالش

هم پیر خرد آمده مبهوت جلالش

هم عقل ملک آمده حیران کمالش

هم مفتخر از او شده پیغمبر  و آلش

هم او ز نبی و ز علی مفتخر آمد

 

در گلشن دین باغ گل یاسمنش بین  

در لعل لب بسته عقیق یمنش بین

شادابی جان را ز گلستان تنش بین

آیات خدا در لب شکّر شکنش بین

آیینه شو و حُسن حَسن در حسنش بین

گوئی به جهان باز رسول دگر  آمد

 

ای ختم رسل بوسه بزن بر سر و رویش 

ای شیر خدا عطر جنان جوی ز بویش

ای عصمت حق شانه بزن شانه به مویش 

ای مهر ، ستان وام ز رخسار نکویش

ای ماه ببر سجده به خاک سر کویش

رشک ملک است این که به شکل بشر آمد

 

در شب نفس صبحدم عید ببینید 

در ماه خدا صورت خورشید ببینید

روئی که نبی دید و علی دید ببینید

حسنی که ورا فاطمه بوسید ببینید

رخسار خداوند درخشید ببینید

کز وصف من و مدح شما خوبتر آمد

 

ادامه ی این شعر در ادامه مطلب

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۴ ، ۰۴:۲۴
AHR

 

 

امام حسن مجتبی (ع)   _   ولادت

 

 

مجموعه ی صفات خدا می شود حسن

اسماء ذات ، وقت دعا می شود حسن

 

نه رو به مکه ، رو به مدینه نشسته ایم

وقت نماز ، قبله ی  ما می شود حسن

 

صد تا پسر به فاطمه روزی کند خدا

یا می شود حسین ، و یا می شود حسن

 

جبریل هم به رتبه ما غبطه می خورد

وقتی که همنشین گدا می شود حسن

 

این رنگ سبز ، رنگ مقام سیادت است

امروز سیدالشهدا می شود حسن

 

گرچه غروب کرد ، محرم طلوع کرد

خورشید ظهر کرببلا می شود حسن

 

از برکت  "حسین حسینِ"  گلوی ما

یک روز می رسد همه جا می شود  "حسن"

 

معلوم بود از حسد آل عایشه

روزی بدون صحن و سرا می شود حسن

 

از تخته پاره های بهم دوخته شده

با زحمت حسین ، جدا می شود حسن

 

از تیرها مقطعه کردن عجیب نیست

"حا، سین، نون" هجا به هجا می شود حسن

 

 

علی اکبر لطیفیان

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۲۰:۲۹
AHR

 

ماه مبارک رمضان   _   مناجات

 


با آنکه حدّ جرمم بالاتر از عذاب است 
جرم مرا حساب و عفو تو بی حساب است 


با لطف بی کرانت در پیشگاه عفوت 
العفوِ یک گنه کار بالاترین ثواب است 


عفو تو کوه خجلت بر شانه ام نهاده 
بر روی دوشم این کوه سنگین ترین عذاب است 


دستم به بند عصیان ، پایم به دام شیطان 
قلبم هماره بیمار چشمم همیشه خواب است

 
چون لاله ی خزانی رفت از کفم جوانی 
شرمنده پیری من از دوره شباب است 


با این گناه بسیار گویی گنه نکردم 
بر هر گناهم از تو صد پرده ی حجاب است 


مگذار تا بریزد بر خاک آبرویم 
بی آب رحمت تو این آبرو سراب است 


اشک خجالت از من ، لطف و عنایت از تو 
جرم من است ظلمت عفو تو آفتاب است 


هر ناله شعله ی دل ، هر شعله شاخه ی گل 
هر قطره اشک خجلت دریایی از گلاب است 


باران اشک "میثم" از ابر رحمت توست 
این ابر آسمانش از چشم بوتراب است

 

 

استاد غلامرضا سازگار 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ تیر ۹۴ ، ۰۳:۵۱
AHR

 

مــدح  مـنـاجـات عـاشـقـانـه

 

 

کارم همیشه جرم و خطا بوده از قدیم

کارت همیشه لطف و عطا بوده از قدیم

 

مغلوب نفس گشته ام و خورده ام زمین

تنها سلاحم اشک و دعا بوده از قدیم

 

می ترسم از عذاب و امیدم به فضل توست

راه نجات ، خوف و رجا بوده از قدیم

 

قلاده ام ببند بمانم کنار تو

بیچاره آن کسی که رها بوده از قدیم

 

شغل گدایی اش به دوعالم نمی دهد

هر کس گدای آل عبا بوده از قدیم

 

می ترسم از فشارِ شبِ دفن خود ولی

دلگرمی ام ، امام رضا بوده از قدیم

 

نزد کریم هر که فقیر است بُرده است

آقا رئوف با فقرا بوده از قدیم

 

من عاشق تمام ائمه شدم ولی

در سینه جای دوست سوا بوده از قدیم

 

با  یا حسین  توبه ی آدم قبول شد

ذکرش همیشه عقده گشا بوده از قدیم

 

حب الحسین صوم و صلاة تمام ماست

حب الحسین نیت ما بوده از قدیم

 

در روضه و میان مناجات حاجتم

برگ برات کرب و بلا بوده از قدیم

 

شب های جمعه ناله ی محزون مادری

بر زخم های رأس جدا بوده از قدیم

 

اموال غارتی همه میراث عترت است

عمامه ی نبی و عبا بوده از قدیم

 

عالم شکست چون که نوشتند داغ او

سنگین برای ارض و سما بوده از قدیم

 

 

محمدجواد شیرازی

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۰۳:۰۵
AHR

 

 

ماه رمضان   _   مناجات

 

 

ای خالق دادارم ، پاکم کن و خاکم کن

من جز تو که را دارم ؟  پاکم کن و خاکم کن

این ناله و این آهم ، این اشک سحرگاهم

این سوز دل زارم ، پاکم کن و خاکم کن

سر تا به قدم دردم ، رو سوی تو آوردم

با محنت بسیارم ، پاکم کن و خاکم کن

شد حبس دعای من ، العفو خدای من

ای خالق غفّارم ، پاکم کن و خاکم کن

مسکین و تهی دستم ، دل بر کرمت بستم

من مستحق نارم ، پاکم کن و خاکم کن

من بنده ی شرمنده ، تو خالق بخشنده

ای در دو جهان یارم ، پاکم کن و خاکم کن

مولا و حبیب من ، محبوب و طبیب من

آلوده و بیمارم ، پاکم کن و خاکم کن

راه از همه سو بسته ، گشتم ز گنه خسته

رو سوی تو می آرم ، پاکم کن و خاکم کن

با این تن فرسوده ، با این دل آلوده

من مهر علی دارم ، پاکم کن و خاکم کن

«میثم» شده جان بر لب ، یا رب تو ببخش امشب

بر میثم تمّارم  ،  پاکم کن و خاکم کن

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۴:۱۵
AHR

 

 

حضرت علی اصغر (ع)   _   شهادت

 

 

سر ظهر است و انتهای نبرد

همه جا پر شده صدای نبرد

پدرت خسته از بلای نبرد

اصغرم حاضری برای نبرد ؟

یار شش ماهه ی پدر، اصغر

آبروی مرا بخر اصغر

نذر ام البنین چهار قمر

سهم لیلی برادرت اکبر

زینب آورده بود هر دو پسر

نجمه هم داده پاره های جگر

نذر من هم تویی ، تو تاج سرم

همه ی هستی ام برو پسرم

از کف و هلهله نترس برو

اینهمه ولوله! نترس برو

از صف قافله نترس برو

مادر از حرمله نترس برو

تو نشانش بده علی هستی

با همین سن کم یلی هستی

از می حیدری تو نوشیدی

مثل یک رود می خروشیدی

از دل گاهواره جوشیدی

گرچه بر تن زره نپوشیدی...

از سه شعبه نترس مادر جان

ذکر حیدر بگو برو میدان

به دلم غم نشاندی اصغر من

به چه روزم کشاندی اصغر من

زود رفتی نماندی اصغر من

رجز گریه خواندی اصغر من

هق هق ات مثل نغمه ی تکبیر

تو و یک جنگ تن به تن با تیر

دلهره دارد این دلم چه شده ؟

می شود غصه قاتلم چه شده ؟

به سر آمد تحملم چه شده ؟

چه خبرشد ؟ بگو ! گلم چه شده ؟

پدر پیر تو چرا برگشت ؟

یک قدم آمده دو تا برگشت ؟

پدرت دست و پاش می لرزد

بغض کرده صداش می لرزد

اشک بر گونه هاش می لرزد

چیست زیر عباش می لرزد ؟

می کشد روی تو عبا چه کند ؟

می رود پشت خیمه ها چه کند ؟

گریه های مرا تو نشنیدی ؟

تو که از مادرت نرنجیدی ؟

پاشو اصغر بگو که بخشیدی !

تو چرا زیر خاک خوابیدی ؟

ترسم از اینکه زیر و روت کنند

با سر نیزه جستجوت کنند

هستی مادر تو را بردند

زیور خواهر تو را بردند

آخرش پیکر تو را بردند

روی نیزه سر تو را بردند

باز هم مقصد عمو شده ای

روی نی هم قدِ عمو شده ای

 

 

داوود رحیمی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۰۱:۱۱
AHR

 

 

حضرت عبدالله ابن الحسن (ع)   _  شهادت

 

 

کشته ی دوست شدن در نظر مردان است

پس بلا بیشترش دور و بر مردان است

 

یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد

در دلِ کودکِ این ها جگر مردان است

 

همه اصحابِ حرم طفل غرورش هستند

این پسر بچه ی خیمه پدر مردان است

 

بست عمامه همه یاد جمل افتادند

این پسر هر چه که باشد پسر مردان است

 

نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست

دست بر دست گرفتن هنر مردان است

 

بگذارید حسن بودن او جلوه کند

حبس در خیمه شدن بر ضرر مردان است

 

گر چه ابن الحسنم پُر شدم از ثارالله

بنویسید مرا ابن ابـاعـبـدالله

 

 

علی اکبر لطیفیان

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۴:۳۶
AHR

 

ماه رمضان  _  مناجات

 

 

این من این کوه گنه این یم عفوی که تو داری

وعده دادی که ببخشی به رویم هیچ نیاری

 

قهر بود از من و صلح از تو ، بنازم کرمت را

با وجودی که نیازی به چنین بنده نداری

 

نه من آنم که به غیر از تو بَرَم روی تضرّع

نه تو آنی که مرا بی کس و تنها بگذاری

 

با تمام بدی ام از کرمت هست امیدم

که ببخشی و مرا بنده ی خوبت بشماری

 

من که عبدم دل خود را به امید تو سپردم

تو که معبود منی ، کِی به جحیمَـم بسپاری ؟

 

گر چه غرق گنهم از تو عجب نیست خدایا

که گنه پاک کنی و حسناتم بنگاری

 

نفس نگذاشت رفیق تو شوم وای به حالم

تو مگر دست رفاقت ز کرم سوی من آری

 

چیستم من که اجل جان مرا سخت بگیرد ؟

کیستم من که تو در خانه ی قبرم بفشاری ؟

 

«میثم»  رو سیه  و دامن آلوده خدا را

ابر رحمت چه شود بر سر من هم تو بباری

 

 

 

غلامرضا سازگار

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۳
AHR

 

ماه رمضان  _  عاشقانه / مناجات

 

 

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است

آری ! افطار رطب در رمضان مستحب است

 

روز ماه رمضان ، زلف میفشان که فقیه

بخورد روزه ی  خود را به گمانش که شب است

 

زیر لب ، وقت نوشتن همه کس نقطه نهد

این عجب !  نقطه ی خال تو به بالای لب است

 

یا رب ! این نقطه ی  لب را که به بالا بنهاد ؟

نقطه هر جا غلط افتاد ، مکیدن ادب است

 

شحنه اندر عقب است و، من از آن می‌ترسم

که لب لعل تو ، آلوده به ماء العنب است

 

پسر مریم اگر نیست چه باک است ز مرگ

که دمادم لب من بر لب بنت العنب است

 

منعم از عشق کند زاهد و آگه نبود

شهرت عشق من از ملک عجم تا عرب است

 

گفتمش ای بت من ، بوسه بده جان بستان

گفت :  رو کاین سخن تو ، نه بشرط ادب است

 

عشق آنست که از روی حقیقت باشد

هر که را عشق مجازیست حمال الحطب است

 

گر صبوحی به وصال رخ جانان جان داد

سودن چهره به خاک سر کویش سبب است

 

 

شاطر عباس صبوحی

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۰۷
AHR

 

مناجات

 

 

پرده بردار ز رخ ، چهره‏ گشا ناز بس است   

 عـاشق سوخته را دیدن رویت هوس است

 

دست از دامنت اى دوست ، نخواهم برداشت  

   تا مـن دل شـده را یک رمق و یک نفس است

 

همــه خوبان برِ زیبایی ات اى مایه حُسن

   فی المثل ، در برِ دریاى خروشان چو خس است

 

مـرغ  پـر سوخته را نیست نصیبى ز بهار

 عـرصه جولانگه زاغ است و نواى مگس است

 

داد خواهـم ، غم دل را به کجا عرضه کنم ؟

   که چو من دادستان است و چو فریاد رس است

 

این همـه غلغل و غوغـا که در آفاق بوَد

   سـوى دلـدار، روان و همه بانگ جرس است

 

 

 

حضرت امام خمینی (ره)

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۱
AHR

 

امام رضا (ع)   _   مناجات

 

 

بی کلاف آمدم سر بازار

قیمتِ عشق رایگان شده است

بد قیافه ترین کلاغ جهان

عاشق چشم هایتان شده است

 

دو دلم بین رفتن و ماندن

کوله بار گناه را چه کنم !؟

با چه رویی در این حرم بپرم ؟

پر و بال سیاه را چه کنم !؟

 

به خودم غر زدم : نرو مشهد

دوزخی صحبت از بهشت نکن

آسمانی به این سپیدی را

با حضورت سیاه و زشت نکن

 

از بزرگی کفترانت بود

بین شان آمدم ، نرنجیدند

خادمانت چه قدر آقایند

از صدای بدم نرنجیدند

 

خوش صدا نیستم ، چه کارکنم !؟

دلخراش وعجول می خوانم

 قارقارِ مرا نگاه نکن

دارم اذن دخول می خوانم

 

غبطه خوردم به حال زوارت

کاش سرمست ساغرت بودم

به حساب حسادتم نگذار

کاش من هم کبوترت بودم

 

 

وحید قاسمی   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۴۳
AHR

 

امام رضا (ع)  _  عاشقانه

 

 

عشق یعنی که به شوق تو به صحرا بزنم
به هوای دل پاک تو به دریا بزنم

عشق یعنی بشوم آهوی آواره ی تو
بدهم دل به صدای خوش نقاره ی تو

عشق یعنی طپش این دل بارانی من
لطف پیدای تو و گریه ی پنهانی من

و خدا خواست که از دست تو درمان برسد
خواست تا عطر علی اش به خراسان برسد

یا رضا گفتم و وا شد به نگاهت گره ها
چه خبرها که رسید از دل این پنجره ها

یا رضا گفته و بینا شده چشمان کسی
یا رضا گفته اسیری که به دادش برسی

عشق یعنی به هوایت گذر از دامن و دشت
عشق در شوق سلامی ست ، سرِ ساعت هشت

عشق در قلب قطاری است که از قم برسد
در نمازی است که تا رکعت هشتم برسد

 

 

قاسم صرافان

 

 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۰
AHR