زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۴۹ مطلب با موضوع «امیرالمومنین (ع)» ثبت شده است

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

ذکر ابوتراب عجب مستی آور است

این نام پیر میکده ی حوض کوثر است

 

 اصلاً هراس و باک نداریم از حساب

 محشر کلید باغ جنان دست حیدر است

 

 رحمت به مادرم ، که مرا مجلس تو برد

 این شوق نوکری ، اثر شیر مادر است

 

 اول کسی که وارد فردوس می شود

 از صنف نوکران علی دوست ، قنبر است

 

 حبل المتین حیدریون در پل صراط

 نخ های سبز چادر زهرای اطهر است

 

 هر کس ز غربت حسنش گریه کرده است

 خندان ترین مردم صحرای محشر است

 

 فردا تمام اهل زمین تشنه اند و ما

 لب هایمان ز باده ی آل عبا تر است

 

 راهی برای شیعه ی تو تا بهشت نیست

 « تا کشتی نجات حسینی شناور است »

 

 سینه کبود ها  چقدر  بُرد کرده اید !

 باغ بهشت سینه زنان با صفا تر است

 

 محشر تمام سینه زنان گرد زینب اند

 آن روز داغ ، چادر او سایه گستر است

 

 مانند باد می گذریم از پل صراط

 تا روی دست فاطمه قنداق اصغر است

 

 

وحید قاسمی

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۵ ، ۱۲:۲۱
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مناجات / مدح

 

 

شد شراب از لب تو تر دامن

باده آلوده تر بود یا من ؟

پس به من نیز بوسه ده تا من

بشوم مست و عالمی با من

جای  «یا رب»  صدا کند  «یا لب»

 

بر جگر می نهم چو دندان را

نخورم جز به خون دل نان را

مَشکن چون دلم تو پیمان را

یا به تیغت ببند افغان را

یا بزن مُهر بر لبم با لب

 

زلف بسته به روی چون قمر است

شب همیشه ز شیشه ی سحر است

دل خون ، هم پیاله ی سحر است

خون ز هم مشربان نیشتر است

می زند لب به تیغ گویا لب

 

تو کجایی که آفتاب کنی ؟

سرکه را در قدح شراب کنی ؟

کی تو آباد ، این خراب کنی ؟

دانگ بگذار تا ثواب کنی ؟

از تو خاک قدوم از ما لب

 

ذوالفقارت فرات بی بدل است

ضرب شمشیر تو علی ، مَثَل است

مست نام تو شیشه در بغل است

 اصلا اصل اصول ما عسل است

که چنین گشته ای سراپا لب

 

هر شب تو هزار رکعت داشت

ضبط این کارها چه زحمت داشت

ملک دوش تو چه همت داشت

چاه کوفه مگر چه نیت داشت ؟

که گرفت از لب تو آقا لب

 

تو که هستی که مات توست خدا ؟

ذات خود در صفات توست خدا

بسته در شش جهات توست خدا

مو به مو در نکات توست خدا

از قدوم و سر و تنت تا لب

 

قرص خورشید ، تب اضافه کند

قرص رویت طرب اضافه کند

واجب و مستحب اضافه کند

کُفر چیزی به رَب اضافه کند

وقف «الّا» ست بعد هر «لا لب»

 

خواب در سایه ی تو دیدن داشت

دست از حسن تو بریدن داشت

روح از شوق تو پریدن داشت

یکی از این دو بس مکیدن داشت

زان لبم بوسه ده ، و الّا لب

 

مَرهم  نو بلوغ درد سر است

عیسی معنی ات طفیل در است

سود در وجه غیر تو ، ضرر است

نسخه ات کامل است و مختصر است

مرده را زنده می کنی با لب

 

محمد سهرابی
 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۳۴
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مدح

 

 

 

مولا اگر نبود ، ولایت نداشتیم

روز حساب ، باب شفاعت نداشتیم

 

عاشق نمی شدیم ، اگر مرتضی نبود

نسبت به اهل بیت ارادت نداشتیم

 

عشق علی که قسمت هر کس نمی شود

سلمان اگر نبود ، سعادت نداشتیم

 

مولا اگر نبود ، عجم سرشکسته بود

ما غیر از او امید حمایت نداشتیم

 

اسلام ما نتیجه ی لبخند مرتضی است

با زور تیغ ، میل هدایت نداشتیم

 

مولا اگر نبود ، ری از دست رفته بود

تاریخ هشت سال رشادت نداشتیم

 

این انقلاب بی مددش پا نمی گرفت

شور قیام و شوق شهادت نداشتیم

 

ما از دعای خیر علی رزق می خوریم

این طور اگر نبود ، روایت نداشتیم

 

رونق نداشت حجره ی انصاف‌ هایمان

برکت به کار و کسب تجارت نداشتیم

 

شب‌های جمعه گریه مان ارث مرتضی است

ما  بی کمیل حال عبادت نداشتیم

 

محشر که دست مردم سرگشته خالی است

بیچاره می شدیم ؛ ولایت نداشتیم

 

 

وحید قاسمی

 

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۴۷
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   مدح

 

 

 

تا زمین قدم برداشت آسمان نوشت علی

آسمان که بر پا شد کهکشان نوشت علی

کهکشان که بر پا شد یک جهان نوشت علی

این جهان که معنا شد بیکران نوشت علی

بیکرانه ها پر شد لا مکان نوشت علی

با هر آنچه که می شد با همان نوشت علی

با قلم نوشت علی با زبان نوشت علی

و سپس هر آنچه داشت در توان نوشت علی

روی صورت انسان روی جان نوشت علی

با غبار او روی چشم مان نوشت علی

 

آنقدر نوشت از او تا جهان پر از او شد

تا که دست حق رو شد ذکر عاشقان هو شد

 

پس دو مرتبه روی صورتم نوشت علی

دوست داشت پس روی قسمتم نوشت علی

در رگم که جاری شد غیرتم نوشت علی

پا شدم زمین خوردم همتم نوشت علی

تا کمی ضعیف شدم قوتم نوشت علی

آمدم ذلیل شوم عزتم نوشت علی

پس خدا خودش روی قیمتم نوشت علی

روی بیرق سبز هیئتم نوشت علی

 

آنقدر نوشت علی روی سرنوشت من

تا فقط علی باشد خانه ی بهشت من

 

روز اول خلقت با علی حساب شدم

در قنوت او بودم تا که مستجاب شدم

زیر پای او ماندم تا غبار ناب شدم

بر سرم چنان تابید تا که آفتاب شدم

آنقدر که او تابید از خجالت آب شدم

در غدیر چشمانش من هم انتخاب شدم

آنقدر نگاهم کرد تا که من خراب شدم

زیر جوشش چشمش ماندم و شراب شدم

می شدم پیاله شدم مست بوتراب شدم

هی علی علی گفتم در علی مذاب شدم

 

می نویسم از عشقم می نویسم از دردم

غیر دور چشمانش هیچ جا  نمی گردم

 

توی محفل ذکرش دُر ناب می ریزند

پای هر علی‌گفتن هی ثواب می ریزند

روی ما فرشته ها هی شراب می ریزند

توی جام خالی ما هی شراب می ریزند

روی چشم مان خاک بوتراب می ریزند

در شب سیاه ما آفتاب می ریزند

روی ما دعا های مستجاب می ریزند

در حساب فردامان بی حساب می ریزند

 

کبریا که می بخشد این همه به عشق او

چون علی به ما آموخت لااله الا هو

 

 

رحمان نوازنی

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

_

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۵ ، ۰۰:۲۹
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _   مدح

 

 

 

یا امیرالمومنین ! مولای درویشان سلام

آه مجنون خدا ! لیلای درویشان سلام

 

السلام ای در نگاهت موج و دریا بی قرار

السلام ای در سکوتت کوه و صحرا بی قرار

 

خوشه های سبز تاکستان سلامت می‌کنند

درب بگشا ساقیا مستان سلامت می‌کنند

 

درب نه ، دیوار های خانه را دیوانه کن

خانه را هم مست نامت مثل صاحب خانه کن

 

جبرئیل آورده بود آیاتی از قرآن ولی

ماند تا قرآن چشمت را تو وا کردی علی

 

داد زد تا دید دستی تیغ و دستی زلف یار

«لافتی الّا علی لا سیف الّا ذوالفقار»

 

شیر می‌چرخید با شمشیر در میدان عشق

هر سر بی عشق را می ریخت این طوفان عشق

 

ای که خود را پیش شمشیر دو  دم آورده ای

هر چه سر آورده باشی باز کم آورده‌ ای

 

شانه هایت طاقت یک ضربه ی صفدر نداشت

 مرحب ! این قلعه مگر از تو دلاور تر نداشت  ؟

 

خویش را بر باد با دستان خود دادی چرا ؟

عَمرو ! چشمت کور با حیدر در افتادی چرا ؟

 

یا علی ! مشکل‌گشایی ، تو کلید هر دری

کی تواند تا ببندد بر تو این خیبر دری

 

روز با شمشیر می چرخی تو در میدان گرم

شب میان کوچه ها با کیسه های نان گرم

 

حرف هم تا می زدی چشمت به جای دور بود

صحبتت انگار با مردان عصر نور بود

 

بال در بال ملائک ، صف به صف پر می‌کشیم

یا علی گویان به ایوان نجف پر می‌کشیم

 

 

قاسم صرفان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۵ ، ۰۱:۵۵
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

 

از الف  اول امام از بعد پیغمبر علی است

آمر امر الهی شاه دین‌ پرور علی است

 

ب   برادر با نبی ، بیرق فراز دین حق

بحر احسان ، باب لطف بی‌ حد و بی‌ مر علی است

 

ت  تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ‌آور ، خسرو مستغنی از لشگر علی است

 

ث   ثری مقدم ، ثریا متکا ، ثابت قدم

ثانی احمد ، به ذات کبریا مظهر علی است

 

جیم    جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال

جل شأنه جز نبی از جمله بالاتر علی است

 

ح   حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاکم حکم الهی حیه در حیدر علی است

 

خ  خداوند ظفر ، خیبر گشا ، مرحب شکار

خسرو ملک ولایت ، خلق را رهبر علی است

 

دال  داماد نبی ، دست خدا ، دارای دین

داعی ایجاد موجودات از داور علی است

 

ذال  ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است

 

ر   رفیع‌القدر و والا رتبه ، روح افزا سخن

رهنمای خلق عالم ، ساقی کوثر علی است

 

ز   زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است

 

سین  سعید و سید و سرور ، سلونی انتساب

سر لا رطب و لا یابس ، سر و سرور علی است

 

شین  شفیع المذنبین ، شیر خدا ، شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است

 

صاد  صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است

 

ضاد  ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر

ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است

 

طا  طبیب طبع‌دان ، مطلوب ارباب طلب

طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

 

ظا  ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است

 

عین  عین‌ الله و عالی جاه و علام الغیوب

عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است

 

غین  غران شیر یزدان ، غیرت الله المبین

غالب اندر غزوه‌ ها ، بر خصم بد گوهر علی است

 

ف  فصیح و فاضل و فخر عرب ، میر عجم

فارس میدان مردی ، فاتح خیبر علی است

 

قاف  قلب عالم امکان ، قسیم خلد و نار

قاضی روز قیامت  ، خواجه‌ی قنبر علی است

 

کاف  کنز علم ما کان و علوم ما یکون

کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است

 

لام   لطفش شامل احوال کل ما خلق

لازم التعظیم ، شاه معدلت گستر علی است

 

میم   ممدوح صحف ، موصوف تورات و زبور

مصحف و انجیل را مصداق ، و المصدر علی است

 

نون   نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است

 

واو    واجب منزلت ، ممکن نما ، والا گهر

واقف از ما یوقع و از ما وقع یک سر علی است

 

ها   هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است

 

یا   یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او

یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است

 

آدم و نوح و سلیمان و خلیل بی‌ خلل

موسی با اقتدار و عیسی با فرّ علی است

 

جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی

می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است

 

گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر ؟

یاور خلق جهانی گر تو را یاور علی است

 

 

مرحوم صغیر اصفهانی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۵ ، ۲۰:۲۱
AHR

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)    _    مناجات

 

 

 

اگر تو را نداشتم ، بدان خدا نداشتم

آری خدا نداشتم ، اگر تو را نداشتم

 

نبود اگر کرامتت ، نبود اگر طبابتت

هزار درد داشتم ولی دوا نداشتم

 

به نام تو خدا صفا به زندگیم داده است

بدون نام تو در این جهان صفا نداشتم

 

نوای من علی علی ، صدای من علی علی

بدون این علی علی ، خدا خدا نداشتم

 

سنگ شدم طلا شدم ، شاه شدم گدا شدم

چه می شدم اگر علی مرتضی نداشتم

 

اگر نبود زادگاه تو قسم به فاطمه

این همه سمت کعبه هم برو بیا نداشتم

 

«من اسمه دوا» علی و «ذکره شفا» علی

کمیل تو اگر نبود به لب دعا نداشتم

 

نبودی یا علی اگر ، حسن نبود و هم حسین

بدون تو مدینه و کرب و بلا نداشتم

 


علی‌اکبر لطیفیان

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۱۲
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)    _    مدح

 

 

 

در تن من جان علی‌ ست ، خون به شریان علی‌ ست

هر طپش قلب من ، ذکر علی‌ جان علی‌ ست

 

پتک به غم‌ ها بکوب ، بر دف تقوا بکوب

مست شدی پا بکوب ، مرشد مستان علی‌ ست

 

صاحب تیغ دو سر ، خط‌ شکن بی‌ سپر

بی‌ زره با جگر ، مرد به قرآن علی‌ ست

 

واژه‌ ی مردی از او ، گشته چه پر آبرو !

شاعر طوسی بگو ، رستم دستان علی‌ ست

 

مذهب تمّار ها ، مکتب عمّار ها

نهضت مختار ها ، معرکه‌ گردان علی‌ ست

 

شیخ خِرد کیش‌ ها ، لیلی دل‌ ریش‌ ها

حیرت درویش‌ ها ، جذبه‌ ی عرفان علی‌ ست

 

کعبه‌ ی انگور ها ، مروه‌ ی تنبور ها

مشعر این شور ها ، رونق ایمان علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست  

سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

حق و حقیقت علی‌ ست ، راه هدایت علی‌ ست

زینت و زیبنده‌ ی ، نام ولایت علی ست

 

شرزه‌ ی مَرحب‌ فکن ، حیدر خیبر شکن

صفدر پولاد تن ، کوه شهامت علی‌ ست

 

میر جهان‌گیر ها ، حکمت شمشیر ها

دولت تدبیر ها ! مرد سیاست علی‌ ست

 

صوفی دل‌ صاف‌ ها ، حضرت اوصاف‌ ها

سید انصا ف‌ها ، روح عدالت علی‌ ست

 

اشهد لوح و دوات ، شعر تو شهد و نبات

حک شده بر کائنات ، رمز سعادت علی‌ ست

 

شأنِ علیه‌السلام ، حرمت بیت الحرام

دین خدا را دوام ، رکن دیانت علی‌ ست

 

پیر خراباتیان ، خضر سماواتیان

دادرس خاطیان ، باب شفاعت علی‌ ست

 

قرب إلی الله اوست ، غیر علی های و هوست

  سرمه‌ ی چشمم شده ، خاک کف پای دوست

 

 

وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۵ ، ۱۷:۳۰
AHR

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   مدح / مناجات

 

ای چهره ی تو  آینه ی کبریا علی

خاک در تو تاج سر انبیا علی

 

تابان ز آستان تو انوار ایزدی

بیرون ز آستین تو دست خدا علی

 

می ریزد از نگاه تو اکسیر زندگی

می جوشد از دهان تو آب بقا علی

 

شرک است اگر به جای خدا خوانمت ولی

از تو خدا نبود و نباشد جدا علی

 

ما در تو دیده ایم خدا را که بوده ای

آیینه ی تمام نمای خدا علی

 

چون ذره ها که در دل دریا یکی شوند

در تو خلاصه گشت همه ی ما سوا علی

 

مس را شنیده ای که طلا کرد کیمیا

صافی دلان مس اند و تویی کیمیا علی

 

فانوس مهر و ماه به کف ایستاده ای

در راه کهکشان که تویی رهنما علی

 

در رفعت و شکوه ز هفت آسمان گذشت

کاخ فضیلتی که تو کردی بنا علی

 

جز با تو دردمند تو درمان نمی شود

گیرد اگر ز دست مسیحا دوا علی

 

عیسی که مرده را به دمی زنده می کند

بیمار اگر شود ز تو خواهد شفا علی

 

دور اوفتاد از کف موسی عصای او

آنجا که گشت دست تو معجز نما علی

 

در آسمان مهر تو گر پر نمی گشود

دولت کجا و سایه ی بال هما علی ؟

 

از منجلاب نفس که ما را برون کشد ؟

بر دامنت اگر نرسد دست ما علی

 

تو یار بی دلانی و غم خوار بی کسان

آخر بگیر دست من مبتلا علی

 

لبّیک خویش را ز دهان خدا شنید

هر بی دلی که از دل و جان گفت یا علی

 

ابوالحسن ورزی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۵۳
AHR

 

سروده ای اجتماعی و اخلاقی

در شرح دو جهان بینی متفاوت

 


تا مهر را تجلّی و تا ماه را ضیاست
ما و تو را دو راه به هر گام پیش پاست

یک راه ، راه عزّت و ایمان و بندگی
یک راه ، راه معصیت و ذلّت و خطاست

در بین این دو ، خلق نمودند اختیار
قومی ره کجی و دگر قوم راه راست

قومی اسیر نفس و به شیطان گرفته خو
قومی تمام همّت شان انس با خداست

بس لانه ها که در دل شب بستر زنا
بس خانه ها که وقت سحر سنگر دعاست

قومی به دور کعبه و فوجی به دور بت
آن طالب خدا شده این پیرو هواست

آن عاشق ترانه و آهنگ مبتذل
این مست گریۀ سحر و ذکر ربنّاست

او در پی معاویه این در ره علی ست
هر کس به قدر همّت خود هر چه خواست خواست

این می رود که جایزه ای گیرد از یزید
این با حسین خفته در آغوش کربلاست

حال ای جوان بگو تو طرفدار کیستی ؟
این اختیار راه به دستت ، دلت کجاست ؟

محصول کلّ عمر تو دور جوانی است
طفلیت بوده پستی و پیریت انزواست

بیچاره آن کسی است که با چارده چراغ
در تیره چاه فتنۀ ابلیس مبتلاست

هشدار تا رهت نشود از علی(ع) جدا
هر کس که از علیست جدا ، از خدا جداست

از سفره ی معاویه بگذر بیا بیا
دور علی بگرد علی کعبه ی ولاست

بیگانه با گناه بود در تمام عمر
هر کس که با پیمبر و آل وی آشناست

میثم به هوش باش که از دامن گناه  

هرکس فرار کرد در آغوش مرتضاست

 

 

  غلامرضا سازگار       

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۱۳:۱۳
AHR

 

 

حضرت علی (ع)  _  شهادت

 

 

پلک های نیمه بازش آیه های درد بود

آخرین ساعات عمر حیدر شبگرد بود

 

چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش

عکس دربی سوخته در قاب چشمان ترش

 

زخم فرقش ، ترجمان عمق زخم سینه بود

کوفه هم مثل مدینه دشمن آیینه بود

 

آتش آه حزینش بر جگر افتاده است

این دم آخر ، به یاد میخ در افتاده است

 

در نگاه زینب دل خسته زخمش آشناست

زخم فرقش شکل زخم پهلوی خیرالنساست

 

زخم های کهنه بر رفتن مجابش کرده اند

نا امیدانه طبیبان هم جوابش کرده اند

 

معنی  فـُـزتُ وَ رَبِّ الکـَعبه  ی او روشن است

حیدر مظلوم سی سال است ، فکر رفتن است

 

کوفه شبها آشنا با اشک فانوسش  شده

ماجرای کوچه سی سال است ، کابوسش شده

 

غصه ی آن کوچه سی سال است ، پیرش کرده است

کم محلی های مردم گوشه گیرش کرده است

 

اضطراب زینب او را برده در هُول  و ولا

زیر لب با گریه می گوید که وای از کربلا

 

گریه های مرتضی دنیای رمز و راز بود

معجر زینب برایش روضه های باز بود

 

دانه های اشک او می گفت با صد شور و شین

کربلا عباس من ! جان تو و جان حسین

 


وحید قاسمی

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۲
AHR

 

 

امیرالمومنین علی (ع)   _   شام غریبان

 

 

دیدار یار ، حیدر کرار می رود

نزد شهیده ی  در و دیوار می رود

او میهمان بانوی بازو شکسته است

با پرسشِ جراحتِ مسمار می رود

فرق شکسته زائر پهلو شکسته شد

دارد علی به موعدِ دیدار می رود

از سینه خون نمی چکد اما چو مادرش

دنبال یار زینب غمخوار می رود

تابوت روی دوش حسین و حسن ولی

جسم علی به وادی اسرار می رود

دنبال نعش فاتح خیبر به چشم تر

یک نوجوان ، امیر علمدار می رود

جبریل در میان ملائک به سر زنان

از کوفه تا نجف چه عزادار می رود

یا رب چگونه باور این غصه ممکن است

 در خاک جسم حیدر کرار می رود

با کوهی از شکایت و انبوهی از فراق

مولا به نزد احمد مختار می رود

وقتی امیر اشک و مناجات دفن شد

دیگر حسن به غربت بسیار می رود

 

 

حاج محمود ژولیده

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۱۴:۱۰
AHR

 

 

حضرت علی (ع)   _   ذکر مصیبت

 

 

ای ولی نعمت من ، دلبر و دلدار علی
می زند هر نفسم نام تو را جار علی
هیچ کس جز تو مرا نیست خریدار علی
کمکم کن بشوم میثم تمار علی


آمدم کار مرا باز تو راه اندازی
وقت آن است به این بنده نگاه اندازی


از تو یک عمر فقط لطف و محبت دیدم
یا علی گفتم و یک عالمه رحمت دیدم

دم به دم بر سر این سفره عنایت دیدم
از غلامان تو آن قدر کرامت دیدم


معجزه می کند آنکه به تو وابسته شود
به محب تو محال است دری بسته شود

وای از غصه جانسوز جدایی نجف
نرود از دل من میل گدایی نجف

منم آقا همه ایام هوایی نجف
مردم از دوری ایوانِ طلایی نجف


کاش من صحن تو را با مژه جارو بکشم
سحری در حرمت از ته دل هو بکشم


آمدم سوی تو ای شاه به قصد یاری
اشک چشمم شده از بی کسی تو جاری
ای که بوده روی دوش تو غم بسیاری
کمرت تا شده بود از غم بی عمّاری


چون تو مظلوم در این ارض و سما نیست علی
حق تو این همه غربت به خدا نیست علی


از چه بستند ید بت شکنت را ای وای
دیده ای سوختن یاسمنت را ای وای
پیر کردند تو را و حسنت را ای وای
شرم از فاطمه لرزاند تنت را ای وای


بین دیوار و دری زندگی ات ریخت بهم
زخم شد بال و پری زندگی ات ریخت بهم


آسمان ها همه از داغ تو گریان آقا
کوفه آورد به روی لب تو جان آقا
گفت کافر به شما بنده شیطان آقا
وای من ، کشت تو را حافظ قرآن آقا


عرش لرزید به خود تا که شکستند سرت
شد همین ضربه ولی مرهم زخم جگرت


رفتی و زینب و کلثوم تو دلگیر شدند
حسنین تو علی زخمی تقدیر شدند

« آن یتیمان که سر سفره تو سیر شدند
لب گودال رسیدند ، همه شیر شدند »


کوفه این بار غلام طمع گندم شد
زیر نیزه تن زخمی حسین ات گم شد

 


محمدحسین رحیمیان

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۴ ، ۰۹:۲۸
AHR

 

 

حضرت امیرالمومنین علی (ع)   _  ضربت خوردن

 

 

نمک و شیر را به دستش داد

با هزار و یک آرزو دختر

گفت ای دخترم کجا دیدی

دو غذا روی سفره ی حیدر

دخترش دست را جلو آورد

تا نمک را ز سفره بردارد

تا که در هم نگاهشان گره خورد

دید بابا دو چشمِ تر دارد

 

گفت بابا که دخترم امشب

زخم های دلم عمیق تر است

از روی سفره شیر را بردار

که علی با نمک رفیق تر است

 

بعد افطار با دو دیده ی خیس

گرچه با دخترش تبسم کرد

حال بابا عجیب بود عجیب

دخترش دست و پای خود گم کرد

 

دید هر لحظه بی قرار تر است

آن ابر مردِ بی نظیر و شجاع

خیره می شد به آسمان ، می خواند

زیر لب آیه های استرجاع

 

شب به نیمه رسیده و دیگر

موقع رفتن امیر شده

کودکان گرسنه منتظرند

حرکت کن علی که دیر شده

 

پس عبا را به دوش خود انداخت

کیسه را پر ز نان و خرما کرد

مثل هر شب پس از  "به نام خدا"

یک توسل به نام زهرا کرد

 

در دلش مجلسی ز روضه به پا

باز با قصه ی جوانش شد

فقط انگار روضه خوان کم داشت

درب و دیوار روضه خوانش شد

 

سمت مقصد ، علی که حرکت کرد

ناگهان چشم او به در افتاد

در برایش چه روضه ای می خواند

یاد گیسوی شعله ور افتاد

 

شعله ها را کمی خنک تر کرد

اشک چشمان حیدر کرار

در هیاهوی روضه های در

نمکی هم به روضه زد دیوار

 

بعد مرغابیان داخل صحن

میخِ در ،  سد راه مولا شد

حرف میخ دری وسط آمد

در دل بوتراب غوغا شد

 

قلب حیدر رها شد از کوفه

رفت سمت مدینه ی زهرا

تیزی میخ یک طرف ، وای از

داغی میخ وسینه ی زهرا

 

مرتضی ناگهان به خود آمد

میخ را از عبای  خود وا کرد

پای خود را درون کوچه گذاشت

یاد کوچه دوباره غوغا کرد

 

روضه را کوچه سخت تر می خواند

یاد نامردمان بی انصاف

یاد چشم نبسته ی حیدر

یاد سیلی ، طناب ، فحش ، غلاف

 

بعد از آن بین کوچه ی تاریک

در دلش شور و همهمه افتاد

در سکوت شبی پر از غصه

یاد تشییع فاطمه افتاد

 

قلبش از بی وفایی محضِ

تک تک مردمان کوچه گرفت

بی وفایی هوای خواندن کرد

روضه را از دهان کوچه گرفت

 

کیسه کم کم سبک شد و مولا

سهم خرمای کودکان را داد

داشت کم کم دم اذان می شد

کاخرین قرص های نان را داد

 

آسمان و زمین همه محوِ

قدرت گام استوار علی ست

سمت مسجد روانه شد حیدر

ابن ملجم در انتظار علی ست

 

رکعتی با خدای خود دل داد

بعد افتاد روی سجاده

بین محراب غرق خون خود

فاتح خیبر است افتاده

 

بی رمق گفت وای اگر بیند

غرق خون پیکر مرا زینب

کاش می شد سرم شود بسته

تا نبیند سر مرا زینب

 

روضه اینجا رسید و دل خون ها

دل به دریای رستخیز زدند

روضه خوان های شعر نوزدهم

همه به کربلا گریز زدند

 

یا علی زینب تو تاب نداشت

که شکسته سر تو را بیند

لیک خواهد رسید آن روزی

که سری را به نیزه ها بیند

 

 

مهدی مقیمی

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ تیر ۹۴ ، ۲۳:۵۹
AHR