زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

ما جز پسر فاطمه (س) ارباب نداریم

زائرانه

۵۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشعار حضرت زهرا» ثبت شده است

 

حضرت زهرا (س)    _    شهادت

 

 

همین که دست قلم در دوات می لرزد

به یاد مهر تو چشم فرات می لرزد

 

نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت

اگر اشاره کنی کائنات می لرزد

 

هزار نکته ی باریک تر ز مو اینجاست

بدون عشق تو بی شک صراط می لرزد

 

مگر که خار به چشمان خضر خود دیدی

که در نگاه تو آب حیات می لرزد

 

تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن

که آیه آیه تن محکمات می لرزد

 

کنون نهاده علی سر به روی شانه ی در

و روی گونه ی او خاطرات می لرزد

 

غزل تمام نشد ، چند کوچه بالاتر

میان مشک سواری فرات می لرزد

 

سپس سوار می افتد تو می رسی از راه

که روضه خوان شوی اما صدات می لرزد

 

و عصر جمعه کنار ضریح روی لبم

به جای شعر دعای سمات می لرزد ...

 

سید حمیدرضا  برقعی

 

 


کانال تلگرام اشعار آیینی «زائرانه»  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۴
AHR

 

حضرت زهرا (س)    _     شهادت / مدح

 

 

اعتبارت پیش حق از انبیا بالاتر است

نام تو در آسمان ها از زمین پیداتر است

 

صاحب هستی تو هستی ، ما همه عبد تو ایم

هر که عبدت شد مقامش پیش حق بالاتر است

 

چشم من عمری به دنبال عطای دست توست

چون که احسان و کرم از مادران زیباتر است

 

چادرت یک قوم کافر را هدایت می کند

زهره ای و چهره ات از انبیا زهراتر است

 

هر کسی که گفت یا زهرا جوابش را گرفت

چون توسل بر شما از هر کسی گیراتر است

 

 

فاطمه یعنی تجلی خدا روی زمین

فاطمه همتای یکتای امیرالمومنین

 

 

قصه‌ی شیعه اساسش ناله های مادر است

زخم قلب فاطمه اما ز درد حیدر است

 

شیعه مدیون حمایت های زهرا از علی است

دین اگر شد پایدار از گریه های مادر است

 

پشت در ، افتاد بر روی زمین بیهوش شد

فضه آمد دید زهرا غرق خون پشت در است

 

تا به هوش آمد دوید و دامن مولا گرفت

دید بسته دست های پهلوان خیبر است

 

دست او با ضرب قنفذ از علی کوتاه شد

ضربه ای که عامل پایان عمر کوثر است

 

 

بازویش افتاد تا دست علی گردد رها

جان فدای دختر خیرالبشر ، خیر النسا

 

 مجتبی قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۱۲
AHR


حضرت فاطمه (س)    _    شهادت

 

 

تا چند کشم هر سو این قد کمانی را
ای مرگ بگیر از من یک باره جوانی را


جان می رود از دستم خون خوردم و لب بستم
باید ببرم در گور غم های نهانی را


در آرزوی مرگم افتاده بر و  برگم
دارم ز جهان تنها این باغ خزانی را


یاد از پسرم آمد خون از بصرم آمد
دیدم به ملاقاتم تا قاتل جانی را


مظلوم تر از من نیست گر هست بگویم کیست ؟
آن کس که نهد در گور این قد کمانی را


در مسجد و در کوچه دیدیم من و حیدر
او غاصب اول را من سیلی ثانی را


بس راز به هم گفتیم تا هر دو پذیرفتیم
او خون جگر خوردن من اشک فشانی را


«میثم» چه نوا خواندی زین زمزمه سوزاندی
هم اسفل و اعلا را هم عالی و دانی را

 

غلامرضا سازگار

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۰
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)    _    شهادت

 

 

در بسترم و خسته ام و تاب ندارم

شب ها من از آن ضربه ی در خواب ندارم

 

انگار بعید است دگر زنده بمانم

بر گونه به جز گریه و سیلاب ندارم

 

با بازوی بشکسته قنوتم شده ناقص

غیر از دل پر آه به محراب ندارم

 

از شعله چو شمعی شدم و رو به زوالم

جز خون که ز سینه رودم آب ندارم

 

از روی علی بس که رخ خویش گرفتم

خجلت زده ام چهره ی شاداب ندارم

 

در صورت من نقش ز پستی و بلندی است

جز روی ورم کرده در این قاب ندارم

 

از ضربه ی آن دست نشست ابر به رویم

خاموش شدم هاله ی مهتاب ندارم

 

چندی ست نشُسته م تن و قامت طفلان

آخر چه کنم دست بدن ساب ندارم

 

مجتبی صمدی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۰۳
AHR

 

زبان حال امیرالمومنین (ع) با حضرت زهرا (س)    _    فاطمیه

 

 

 

به التماس نگاه یتیم های خودت

به دست های کریمانه ی دعای خودت

بیا دوباره دعا کن ولی برای خودت

برای پهلو و بازو و دست و پای خودت

فقط برای نرفتن دعا کنی ...  باشد ؟

برای بی کسی من دعا کنی ...  باشد ؟

 

همین که دیدمت از صبح بهتری امروز

به سفره نان خودت را می آوری امروز

دوباره دست به پهلو نمی بری امروز

نگو به فکر جدایی ز حیدری امروز

که گفته پیر شدی یا جوانی ات رفته ؟

خدای من نکند مهربانی ات رفته

 

تو بار رفتن بستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین بستر هستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین شعله نشستی ، علی حلال کند ؟!

تو بین کوچه شکستی ، علی حلال کند ؟!

تو را به جان حسینت نگو حلالم کن

از این غریب بخر آبرو حلالم کن

 

کمی مراقب خود باش ، فکر جانت باش

به فکر من نه ، کمی فکر کودکانت باش

تو باش ! با تن زخم و قد کمانت باش

بمان و قدرت زانوی پهلوانت باش

همان که بست در این خانه دست حیدر را

مخواه باز ببیند شکست حیدر را

 

خدا نکرده به تابوت مرگ تن دادی ؟

که دست بی کسی ام را به دست من دادی

اگر به دخترکت چند تا کفن دادی

بگو برای حسین از چه پیرهن دادی ؟

چرا که بر بدنش پیرهن نمی ماند

نه پیرهن که برایش بدن نمی ماند

 

محمد بیابانی

 

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۴ ، ۱۲:۰۳
AHR

 

حضرت زهـرا (س)   _   مدح / مناجات

 

بهشت هستی و عطر معطری داری
همیشه آب و هوای مطهری داری
به نیمی از نفست انبیا بزرگ شدند
تو از قدیم دم ذره پروری داری
صحیفه ی تو تماما تنزل وحی است
از این لحاظ تو قرآن دیگری داری
یتیم مکه بدهکار مهربانی توست
تو گردن پدرت حق مادری داری
یگانه علت غایی خلقتی زین رو
تو با تمامی خلقت برابری داری
ظهور ظاهرت انسان و باطنت حوراست
ولایتی که تو داری ولایت کبراست

 


نسخه ی کامل این شعر را در   « ادامه مطلب »   بخوانید .


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۶
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

هرگز ندیده است کسی مادر این چنین

یک بستری چنین و شکسته پر این چنین

 

شهر مدینه هیچ کسی را چنین نزد

جز تو نداشت شاخه ی نیلوفر این چنین

 

مزد رسالت پدرت دست کوچه بود

اجرت کسی نداد به پیغمبر این چنین

 

از جای جای پیرهنت تکه ای کم است

شاید گرفته است به میخ در این چنین

 

حالا نفس نفس زدنت کند تر شده

دارد شکستگی تو دردسر این چنین

 

چندین شب است دست تو بالا نیامده

شانه نخورده است موی دختر این چنین

 

معلوم می شود تو مداوا نمی شوی

زانو بغل گرفته اگر حـیـدر این چنین



علی اکبر لطیفیان
 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۱۶:۵۵
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

 طفلی حسن که شاهد رازی مگو شده

 رازی که باعث غم و بغض گلو شده

 

 زانو بغل گرفته و خون گریه می کند

 از بعد ماجرای فدک زیر و رو شده

 

 در خانه می نشیند و  بیرون نمی رود

 در کوچه با چه حادثه ای رو به رو شده ؟

 

 آتشفشان غیرت او شعله می کشد

 شاید کسی مزاحم ناموس او شده ؟

 

 حس می کنم که باز زمین خورده مادرم

 دیدم که چادرش دو سه جایش رفو شده

 


وحید قاسمی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۴ ، ۰۹:۰۳
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 

یافتم میقات من پشت در است

حفظ  «رب البیت» از حج برتر است

 

رمی شیطان کردم از امر جلیل

تا بگیرم کعبه از اصحاب فیل

 

بسته بودم پشت در احرام خود

رهسپر کردم به مسجد گام خود

 

سعی کردم تا نماند فاصله

از صفا تا مروه کردم هروله

 

گفتم او شمع است و من پروانه ام

بر نگردم بی ‌عـلـی در خانه ام

 

حج من رخسار حـیـدر دیدن است

طوف من دور عـلـی گردیدن است

 

آنقدر ای قبله ی  بیت ‌الحرام

دور تو گشتم که شد حجم  تمام

 

علی انسانی

 


کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)


 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۸:۴۹
AHR

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با عرض تسلیت به مناسبت ایام فاطمیه اول و شهادت حضرت زهرا (س)

می توانید لیستی از اشعار مربوط به این ایام را در زیر مشاهده کنید .

این لیست ، تمامی اشعار فاطمی وبلاگ زائرانه نمی باشد.

در ایام فاطمیه دوم ان شاءالله اشعار دیگر شهادت حضرت زهرا (س) در دسترس شما قرار می گیرد .


ضمن این که می توانید در قسمت طبقه بندی موضوعی

تمامی اشعار شهادت حضرت زهرا(س)  در وبلاگ زائرانه را بخوانید.

 

 

 

بر بانوی مطهرمان گریه می کنیم | علی اکبر لطیفیان


 بین روضه می شود حس چون حضور فاطمه | سید پوریا هاشمی

 

عجب به عهد رسول خدا وفا کردند | غلامرضا سازگار

 

با چشم های نیمه بازت گاه گاهی | حسن لطفی

 

دردا که پیر گشتم در موسم جوانی | غلامرضا سازگار

 

آتش و این همه اسرار نمی دانستیم | محمود ژولیده

 

شکر می گویم خدا را خلقتم زهرایی است | جواد حیدری

 

باور نمی کنم که پریدی ز باورم | حسن لطفی

 

مادر به نونهالی من رحم کن مرو | محمود ژولیده

 

ای ز نبی ربوده دل ... | غلامرضا سازگار

 

ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده | حسن لطفی

 

یک نفر از شاخه هایم ... | علی اکبر لطیفیان

 

می نویسم به چشم تر مادر | حسن لطفی

 

رفتی و پژمردنم و ندیدی | علی اکبر لطیفیان

 

خدا کند دگر این خانه ... | سید پوریا هاشمی

 

میدونید رفتن دلبر یعنی چی ؟ | قاسم صرافان

 

دارم عذاب می کشم و آب می کشم | حسن لطفی

 

یه میخ بگید ... | قاسم صرافان

 

چون رسد لحظه ی با زور علی بردن را | محمود ژولیده

 

اگر دشمن کند نقش زمینم | غلامرضا سازگار

 

انگار که چشمان تو را خواب گرفته | حسن لطفی

 

فاطمه روزی که خلقت شد سراسر نور بود | محمود ژولیده

 

دق مرگ می شوم ز نفس های آخرت | حسن لطفی

 

تو در بیت ولایت بعد مادر ، مادری زینب| غلامرضا سازگار

 

خیلی زوده که وداع من و تو سر برسه | قاسم صرافان

 

 

 

اللهم صل علی صدیقه الشهیده فاطمه الزهرا

شهادت حضرت زهرا (س) بر تمامی شیعیان تسلیت باد.

 


کانال زائرانه در تلگرام  (کلیک کنید)


 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۵۲
AHR

 

حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

باید برای فاطمه مشکی به تن کنیم

باید ز داغ او دل خود پر محن کنیم

 

 باید که جان دهیم در این فاطمیه ها

باید که یک دهه فقط از او سخن کنیم

 

ای کاش بین سینه ی من تیر می کشید

شاید که درک غصه ی قلب حـسـن کنیم

 

از دست داده ایم مادر تازه جوانمان

خرده مگیر گریه اگر مثل زن کنیم

 

وقتی گریز روضه ی ما کربلایی است

باید کمی اشاره به آن پیرهن کنیم

 

در انتهای روضه ی زهرا نشسته ایم

گریه برای آن پسر بی کفن کنیم

 

یاسر مسافر

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۴ ، ۰۸:۴۲
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)  _  شهادت

 

 

من می روم دگر ز کنارت پسر عمو

دیدار ما به روز قیامت پسر عمو

 

من می روم و مونس شب هات می شود

یک چاه و قبر مخفی و  غربت پسر عمو

 

من حاضرم قسم بخورم که ندیده ام

از تو به غیر مهر و محبت پسر عمو

 

زانو گرفته ای به بغل مثل کودکان

خیبر شکن روز های شجاعت پسر عمو

 

دنیای تو مگر که به آخر رسیده است ؟

برخیز جان من به فدایت پسر عمو

 

چشمت کجاست قطره ی اشکی به من بده

می خواهمش برای شفاعت پسر عمو

 

گریه مکن فدای سرت هرچه شد ، زیاد ...

کاری نبود عمق جراحت پسر عمو

 

شرمنده ام غلاف عدو دست من برید

بر دوش مانده بار خجالت پسر عمو

 

حمیدرضا برقعی

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۹:۱۹
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)   _   شهادت

 

 

چند روزی است سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد

گاهی اوقات که راه نفسم می گیرد
چند تا لکه روی پیرهنم می افتد

باید این دست مرا خادمه بالا ببرد
من که بالا ببرم مطمئنم می افتد

دست من سر زده کافیست تکانش بدهم
مثل یک شاخه کنار بدنم می افتد

دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم ، می افتد

سر این سفره محال است خجالت نکشم
تا که چشمم به دو چشم حسنم می افتد

هر که امروز ببیند گره مویم را
یاد دیروز من و سوختنم می افتد

روز آخر شده و در دل خود غم دارم
دو  پسر دارم و  اما کفنی کم دارم

 

علی اکبر لطیفیان

 


 

کانال اشعار آیینی  «زائرانه» در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۴ ، ۱۱:۱۲
AHR

 

زبان حال حضرت زهرا (س)  _   شهادت

 

 

ناله در سینه ی بشکسته ی من زندانی است
گریه هایم همه شب تا به سحر پنهانی است

به پریشانی گیسوی حسینم سوگند
دل دریایی ام از دست غمت طوفانی است

به خدا گریه ی من بر رخ و بر پهلو نیست
همه ی غصه ی من آن که تو خود میدانی است

چند روزی است علی سر به گریبان داری
چند روزی است جهان در نظرم ظلمانی است

آنقدر هر دل شب در بر من آه مکش
ز چه رو تا به سحر دیده ی تو بارانی است

دردم این است تو بر رفتن من گریه کنی
لیک در خانه ی همسایه ی ما مهمانی است

حال چون وقت جدایی است رخم سیر ببین
زیر این نیلی سیلی رخ من پیدا نیست

 

 

حجت الاسلام جواد محمدزمانی

 

 


 

کانال اشعار آیینی «زائرانه»  در تلگرام  (کلیک کنید)

 


 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۰۶
AHR